خدا با فرستادن فرزند یگانه خود به این جهان گناه آلود ، محبت خود را به ما نشان داد؛ بلی ، خدا او را فرستاد تا جان خود را در راه ما فدا کند و ما را به زندگی ابدی برساند. این است محبت واقعی ! ما او را محبت نکردیم بلکه او ما را محبت نمودو یگانه فرزندش را فرستاد تا کفاره گناهان ما شود.
اگر ما نیز یکدیگر را محبت نماییم ، خدا در وجود ما مسکن می گزیند ومحبت اودر ما قوت می گیرد. خدا برای همین روح پاک خود را در وجود ما قرار داده تا بدانیم خدا در ما ساکن است و ما در خدا.ما می دانیم و به همه اعلام میکنیم که خدا فرزندش را فرستاد تا مردم را نجات و رستگاری کند. هر که ایمان داشته باشدو به زبان بگوید که عیسی فرزند خداست ، خدا در وجود او نیز ساکن است و او نیز در خدا.
ما گرمی محبت او را چشیده ایم . ما محبت او را باور می کنیم . خدا محبت است ! و هر که با محبت زندگی میکند ، با خدا زندگی میکند و خدا در وجود اوست.
وقتی با مسیح زندگی می کنیم محبتمان بیشتر وکاملتر می شود. پس درروز داوری سرافکنده و شرمنده نخواهیم شد ، بلکه با افتخار وشادی در حضور او خواهیم ایستاد ، زیرا او ما دوست دارد.
لازم نیست از کسی که بطور کامل ما را دوست دارد بترسیم ،محبت خدا هر گونه ترس را در ما ریشه کن می سازد. اگر می ترسیم یعنی باور نداریم که او حقیقتا ما را دوست دارد.
محبت ما نسبت به خدا ، از محبتی ناشی می شود که او اول به ما داشت. اگر کسی ادعای دوست داشتن خدا را بکند ولی از همنوع خود متنفر باشد ، دروغ می گوید. چون اگر کسی نتواند همنوعی را که می بیند دوست داشته باشد ، چگونه می تواند خدایی را که هیچوقت ندیده دوست بدارد؟این حکم خداست که هر که او را دوست می دارد، باید همنوع خود را نیز دوست بدارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر