نوشته شده توسط: ندا عطایی
خدا در برهه ای از زمان تصمیم گرفت خود را به بشر نشان دهد.
به دستور او جبرئیل بر مریم باکره نازل شد و وی پر از روح القدس گردید. نه ماه بعد
از مریم پسری به دنیا آمد که طبق پیشگویی اشعیای نبی "عمانوئیل" و دستور
جبرئیل "عیسی" نامیده شد.( زیرا خدا جهان را آنقدر محبت کردکه پسر یگانه خود را داد تا هر که به او ایمان آورد هلاک نگردد و حیات جاودان یابد.یوحنا3 :16-18 ، عبرانیان1 :6 ، کولسیان1: 15-18)
عیسی در این مرحله صد در صد انسان بود. پسری که از مادری
زمینی و به دستور روح القدس زاده شده بود با تمام خصوصیات انسانی .(عیسی کاملا
انسان است .اگرچه نطفه او توسط روح القدس بسته شد اما مادری داشت که انسان
بودو به عنوان یک کودک قدم بدین جهان گذاشت. متی1: 20 ، لوقا1: 34-35)
عیسی در سن سی سالگی بوسیله یحیی تعمید دهنده ؛ تعمید شد
وهمان لحظه روح القدس ، همچون کبوتری بر وی فرود آمد و ندایی که گفت :" تو
فرزند عزیز من هستی که بسیار از تو خشنودم." (مرقس1: 10) . تثلیث اینگونه
اتفاق افتاد صدای خدا، عیسی ، نزول روح القدس ، که یکی از اصول بنیادی باور مسیحیت
است . بعد از این واقعه ، روح خدا عیسی را چهل روز به بیابان برد و او را در معرض
وسوسه های انسانی قرار داد . چرا که عیسای خداوند هر چه را که در شریعت بر انسان
نهاده بود ، خود در قالب الگو به انجام رسانید. او در این الگو به انسان نشان داد
که او خداوند در قالب انسان، مورد وسوسه پادشاه زمین "شیطان" قرار می
گیرد اما با لبریزی از کلام ، سربلند ازآزمایش بیرون می آید و برکت پدر شامل حالش
می گردد.اینجاست که شیطان از او دور می شود و فرشتگان به او خدمت می نمایند.
عیسی مسیح در مدت سه سالی که مردم را به توبه از گناهان و
نزدیک بودن ملکوت خداوند بشارت می داد ، بارها در قالب کلام اشاره به خداوندی خود
نیز کرد. کارها و معجزاتی که عیسی در این مدت انجام می داد ، در توان هیچ انسانی
نبوده و نیست.
(مرقس2: 6) اشاره به توانایی عیسی در خواندن فکر علمای یهود
دارد. به راستی چه کسی قادر است افکار انسانی را به این اندازه دقیق بخواند؟ ویا
(مرقس2: 5) اشاره به آمرزیده شدن گناهان توسط عیسی مسیح دارد . باز هم این سوال
پیش می آید که چه کسی قدرت بخشش گناهان را دارد؟ ویا زمانیکه کاهن اعظم از او
پرسید تو که هستی؟ عیسی گفت :"هستم ، و یک روز مرا خواهید دید که در دست راست
خدا نشسته ام و در ابرهای آسمان به زمین باز می گردم."(مرقس14: 62 ؛ این آیه
به دو بعد جسمانی و روحانی عیسی اشاره دارد.) کاهن اعظم با شنیدن کلمه "هستم
" جامه خود را از عصبانیت درید و گفت : این کفر می گوید.( هستم نامی است که
خداوند برای معرفی خود به قوم بنی اسرائیل به موسی گفت . خروج3: 14 و برای یهود
نام مقدس خدا بود.)
هیچ یک از رهبران مذهبی ادعای الوهیت نکردند به استثنای
عیسی مسیح. چگونه ممکن است یک انسان دیگران را بر آن دارد که او را خدا بپندارند
در حالیکه می داند با این ادعا به فجیع ترین شکل ممکن کشته می شود . علت اصلی مرگ
عیسی بر صلیب همین ادعای کفرآمیز او بوده است.(گزارش های مورخین رومی ، یونانی و
یهودی در قرن اول ادعای الوهیت، مرگ و قیام مسیح را ثبت کرده اند.لطفا مراجعه کنید
به "مقاله شاهد تاریخی قرن اول میلادی درباره مصلوب شدن مسیح")
مخالفان مسیحیت ادعا دارند که مسیح هیچ گاه چنین ادعایی
نکرد بلکه پیروانش او را به مقام خدایی رساندند و این فقط زاییده قدرت تخیل دوازده
شاگرد او بوده است. اما همین پیروان و شاگردان به خاطر ذکر این ادعا شکنجه و اعدام
شدند.
عیسی خداست چون بنا به گفته (یوحنا1:1-2 ؛ 17: 1-5) او از
خصوصیاتی الهی برخوردار است ، او موجودی ازلی است که همواره همراه خدا بوده است.
کتاب مقدس به شکل مشخصی خاطر نشان می سازد که عیسی پدر را
به ما نشان داده است . (یوحنا1: 18؛ 14: 9 )
ونیز اینکه صورت خدای نادیده و خاتم جوهر خداست .(کولسیان1:
15 ؛ عبرانیان1: 3 )
کتاب مقدس خاطر نشان می سازد که عیسی با خدا یکی است
.(یوحنا10: 30 ؛ 17: 11-22)
و با او برابر است و در واقع کتاب مقدس صریحا اعلام می
کندکه عیسی خداست .( یوحنا1 ؛ عبرانیان1: 8 )
عیسی فقط بخشی از الوهیت را برخوردار نیست ، بلکه پری
الوهیت در او ساکن است .(کولسیان1: 19 ؛ 2: 9 )
تمام این آیات اشاره به یکی بودن او با خدا دارد .پس عیسی
کاملا خدا بود.
گذشته از آن دسته انسانهایی که اصلا خدا را قبول ندارند ،
مخالفت با مسیح به عنوان خدا می تواند دلایل متفاوتی مثل ، وجود دجال و روح هایی ضد
مسیحی داشته باشد.(اول یوحنا2: 22-23 ؛ دروغگو کیست ، جز آن که مسیح بودن عیسی را
انکار می کند .چنین کسی همان "ضد مسیح" است که هم پدر و هم پسر را انکار
می کند. هر که پسر را انکار کند، پدر را هم ندارد و هر که پسر را اقرار کند، پدر
را نیز دارد.)
اما یکی از دلایل این انسانها این است که با خدا صمیمی
نیستند. آنهایی که فقط به وجود خدا اعتقاد دارند ، این باور که خدا می خواهد با انسان رابطه دوستی داشته
باشد برایشان غیرممکن است ، در حالیکه برای خدا هیچ چیز غیرممکن نیست. او مشتاق دوستی با انسان
است . آدم و حوا هیچ مذهبی نداشتند ولی خدا از آفرینش آنها احساس رضایت می کرد و
از رابطه نزدیک با آنها خشنود بود.مسیح مذهب جدیدی را نیاورد ، او خواهان چیزی
بیشتر از نماز و نیایش روزانه است . او می خواهد در هر حالت زندگی ما حتی زمان
خوشی و ناراحتی ، در قلب و ذهن ما حضور داشته باشد و درباره آنچه می اندیشیم و
انجام می دهیم با او صحبت کنیم . ما اینگونه در رابطه خود با خدا رشد خواهیم کرد.
و اگر او خواهان رابطه نزدیک با انسان نبود، محدوده محبتش
به این اندازه وسیع نبود ، چه رسد به اینکه در لباس انسان ، جان خود را برای رهایی
انسان فدا کند.هر آینه که مسیح را در زندگی خود پذیرفتید ، روح القدس به قلبتان می
گوید که مسیح همان خداوند است.
(اول یوحنا4: 1-2) ای عزیزان ، هر روحی را باور مکنید ،
بلکه آنها را بیازمایید که آیا از خدا هستند یا نه .زیرا واعظین دروغین این روزها
همه جا پیدا می شوند.برای پی بردن به این که پیغامشان از جانب روح خداست یا نه ،
باید بپرسید که آیا ایمان دارند که عیسی مسیح ، فرزند خدا ، واقعا انسان شد یا نه.
فیض و برکت خدای پدر و
پسر و روح القدس با همه شما عزیزان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر