۱۳۹۴ آذر ۱۷, سه‌شنبه

با احساسات خود چگونه برخورد می کنید؟




 نوشته شده توسط: ندا عطایی


همه ما انسانها  در زندگی دارای احساسات هستیم که به فراخور موقعیت خود را بروز می دهند واگرآنها از جهان بیرون به ما القا شده باشند تا حدودی مخرب هم هستند. یکی از عوامل بازیچه شدن احساسات ؛ مذهب است که مدام ما را در تلخی و غم نگه می داشت. احساسات یکی از پنجره های وجودی ما می باشد که بسیار ضربه می زند. وقتی به ایمان مسیحی وارد می شویم خود را کاملا در اختیار روح القدس قرار می دهیم تا در ما با روح خدا کار کند و زندگی هایمان را تغییر دهد ولی ممکن است معضلاتی از زندگی قبلیِ ما، وارد تولد جدید شده باشد که یکی از آنها احساسات می باشد. اینکه ما به عنوان ایمانداران مسیحی با احساسات خود چگونه برخورد می کنیم جای تامل دارد.
احساس همیشه خوشایند نیست بلکه در بسیاری موارد ضربه زده وباعث رنجش و زخمی شدن ما می شود، و این باعث شده تا ما  با راه حل های انسانی ، از ترس آبرو، نگاه متفاوت دیگران و به منظورقوی نشان دادن خود آنها را دفن کرده و فقط سعی در سرکوب کردن احساساتمان داریم ولی باید آگاه باشیم که هیچ زخمی فراموش نمی شود بلکه همانند انسان زنده ای است که ما سعی داریم زنده زنده او را خاک کنیم. این احساسات زنده و سرکوب شده با هر نوستالژی سر از خاک بیرون آورده و تداعی گر خاطرات تلخ گذشته می شوند. کسانیکه با این احساسات خود درگیر می شوند سه واکنش از خود نشان دهند:

1-    آن را سرکوب می کنند.( این خطرناک ترین نوع برخورد می باشد که انسان سعی کند فراموش کند و مشکل خود را بیان نکند)
2-    احساسات خود را بیرون می ریزند. ( یعنی احساساتِ اغلب تلخ خود را که عمدتا عصبانیت به همراه دارند به نزدیک ترین افراد خود منتقل می کنیم داشتن سنگ صبور در این مورد بسیار مهم است چون همه افراد گنجایش ناراحتی ما را ندارند. ما به عنوان ایماندار در برابر دیگران مسئول هستیم؛ ما برای تلخی نیامده ایم در این مورد داشتن خواهر یا برادر ایماندار بسیار مهم است)
3-    زخمهای خود را در حضور خدا خالی می کنند؛ که این مورد بعنوان دارو پیشنهاد شده است.( هنگام دعا با تمام احساسات خود به حضور خدا برویم.)

امروزه ما ایمانداران در حضور خدا دچار خودسانسوری هستیم، فکر می کنیم در مقابل خدا باید تملق بگوییم؛ دستها را بالا برده و با وجود مسایل ناراحت کننده که در زندگی باعث آزار ما می باشند، به ستایش ایستاده و در مدت دعا با جملات سخت از خدا تشکر می کنیم، در حالیکه چرکابه های وجودمان همچنان باقی است. اما این درست نیست، گاهی فراموش می کنیم که خدا بر همه چیز آگاه است، او می داند زبان و دل با هم یکی نیستند و این را نمی خواهد. خدا دوست دارد که در روح و راستی به حضور او برویم. آنچه باعث آزار و ناراحتی ما شده با صدای بلند برای او بازگو کنیم ، برروی زانو تلخی ها را بیرون ریخته و از او بخواهیم شرمی که از کار انجام شده برما سنگینی می کند خودش سبک کند، این اعتراف از زبان خود ما بسیار مهم است . ما در کلام خدا مخصوصا در عهد عتیق داستان های تکان دهنده از مردان وزنان خدا، بسیار می بینیم که بدون پرده با خدا حرف می زنند. یکی از آن داستان ها مربوط به ارمیای نبی می باشد.
ارمیا معروف به نبی گریان، به دلیل ماموریت خود بسیار مورد بی لطفی قوم قرار می گیرد و او مدام لب به شکوه و ناله در برابر خدا باز می کند که به دلیل خواست تو من به این روز افتاده ام. (ارمیا15: 15 / ارمیا15: 10). در باب یک کتاب آمده است که خدا ارمیا را از زمانی که در شکم مادر بود برگزید؛ ولی فشارها آنقدر بر او زیاد می شود که در ارمیا15: 10 روز تولد خود را لعنت می کند. در اینجا تمام احساسات این مردِ خدا بیرون ریخته می شود.  او در صحبت با خدا عنوان می کند که من فریب تو را خوردم، و به خدا می گوید من به خاطر تو متحمل توهین ها شده ام.    
 او در باب20: 7-8 به خدا می گوید که کلام تو باعث ننگ من شده است. آیا به این موضوع فکر کرده اید که چرا خدا در مقابل ارمیا سکوت می کند و حتی اجازه می دهد که این داستان نوشته شده و امروز در دسترس ما قرار بگیرد؟ ما در شرایط او نبودیم ولی بسیار زیاد دربحران های سخت زندگی قرار گرفته ایم، آیا هیچوقت با خدا اینگونه صحبت کرده اید؟

ارمیا شکایت و نالۀ خود را به حضور خدا می برد و در مقابل هیچ انسانی حرف نمی زند. علت به نگارش درآمدن ارمیا و بسیاری گله مندی مقدسین خدا در کتاب مقدس از جمله سه مزمور داوود(12، 58، 137) و قرار گرفتن آن در دست ما، امروز بدین معناست که خدا به ما می گوید: "به حضور من بیا و حرف بزن و اجازه بده ناراحتی هایت بیرون ریخته شود، من آنها را برای تو حمل خواهم کرد." پس در گفتگوی خاص خود با خداوند گله ها و زخم های خود را با جزییات بیان کنید . وقتی در زندگی به چالش بر می خورید بی پرده با خدا حرف بزنید و خود را خالی کنید. انجام ندادن این کار باعث می شود که مشکلات وارد خانواده و روابط شده و همه چیز به هم ریخته شود.

خدا می داند که تا ارمیا از این گفته ها خالی نشود نمی تواند به خدمت خود ادامه دهد، بعد از این می بینیم که او کتب مراثی ارمیا را می نویسد چون شفا بر او آمده بود. می بینیم که ارمیا در کتاب ارمیا حرف خود را به خدا زد، داود هم در مزامیر چنین کرد و ایوب نیز در کتاب ایوب در چهل باب اول مدام به خدا گله وشکایت کرد ولی حرف خود را زد و در نهایت می بینیم که حتی عیسی مسیح نیز وقتی بر روی صلیب بود با خلوص کامل گفت " پدر چرا مرا ترک کردی؟"

امروز هم خدا به همه ما اجازه گفتن می دهد، از اتفاقاتی که در کتاب مقدس ثبت شده یاد بگیرید تمام احساسات خود را بدون سانسور به حضور خدا ببرید، تمام تلخی ها را بیرون بریزید وقتی خالی شدید سپس شروع به شکر گزاری کرده و هویت خود را مسیح اعلام کنید.

در روح؛ راستی؛ صداقت وبا صدای بلند فقط برای خدا اعلام کنید ، قدرتی که در صدای شما هست، تاثیر بیشتری می گذارد، همانند آتشفشان که با صدا خود را نمایانگر می سازد ، خدا می گوید: بگو ، حرف بزن من شفاعت دارم. بگو ، حرف بزن من برای تو جواب دارم. اگر این عملی نبود هیچگاه در کتاب مقدس ثبت نمی شد.
این را بدانید که تا احساسات بیرون ریخته نشوند شفا جاری نمی شود و موفق به بخشیدن که یکی از اصل های مسیحیت است، نمی شویم.






هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر