نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
در ابتدا باید با نگرش مسیحیت درباره دعا آشنا شد:
ساعات مشخصی از روز برای دعای مسیحیان وجود ندارد. دعای مسیحیان بدون وقفه است: به هنگام رانندگی، کار، خرید، پیاده روی، غذا پختن. خدا طالب چیزی بیش از یک قرار ملاقات روزانه با انسان است. او می خواهد در هر فعالیت، گفتگو، مشکل و حتی هر فکر شما حضور داشته باشد.
خدا مشتاق است تا بهترین دوست ما باشد. بنابراین، هم چنین در گفتگوی صمیمانه با خدا بایستی از جملات تکراری و از قبل حفظ شده، اجتناب کرد. ساده و عامیانه با خدا صحبت کنید.
مسیحیان به زبان مادری خود با خدا سخن می گویند. برای گفتگو با خدا نیازی به استفاده جملاتی به زبان های دیگر نیست.
مسیحیان خدا را "پروردگار" خطاب نمی کنند. آن ها خدا را پدر می نامند. طبق نگرش مسیحیت، ما فرزندان او هستیم و نه بندگان خدا.
به هنگام گفتگو با خدا، او فقط به کلمات ما گوش نمی دهد، بلکه به دل و نیز به طرز رفتار ما می نگرد. دعایی که از عمق دل نباشد، اصلا دعا نیست! چیزی است بی ارزش و توهینی است به خدا.
مسیحیان به سمت مکان خاص، برای دعا نمی ایستند. مکان پرستش در گفتگوی صمیمانه با خدا، اهمیت ندارد. خدا روح است و در همه جا حضور دارد. محل پرستش یا شکل آن اهمیتی ندارد.
خواست و اراده خدا این است که ما را برکت دهد. خدا نمی خواهد ما دعاهای تکراری و یکنواخت بکنیم. او می خواهد دعاهای موثر به زبان آوریم. خدا می خواهد ورای مشکلات و محدودیت های مان دعا کنیم. از خدا بخواهید که بیشتر از گذشته، برکات و معجزاتش را در زندگی تان ظاهر سازد. این درخواستی خودخواهانه نیست. کتاب مقدس می فرماید:"علت این که آنچه می خواهید ندارید، این است که آن را از خدا درخواست نمی کنید" (یعقوب فصل 4 آیه 2). اگر می خواهیم زندگی مان سرشار از لطف خداوند شود، باید دعاهای مان جسورانه باشد.
اکثر اوقات فکر می کنیم که درخواست های مان بسیار بزرگ است و سبب رنجش و عصبانیت خدا می گردد! تصور می کنیم که این نوع دعاها، ما را طمعکار و خودخواه معرفی می کند. یا شاید گمان می کنیم تقاضاهای کوچک زود و سریع اجابت می شوند ولی ممکن است درخواست های بزرگ مورد تایید خداوند نباشد. در حالی که این روش دریافت برکات خداوند نیست!
خدا منتظر است تا از او بخواهید. او در انتظار درخواست های شماست. اگر لطف و رحمت خدا را طلب نکنید، در واقع مانع ظهور ایمان تان می شوید. در نتیجه، برکات و معجزات الهی هرگز شما را تعقیب و غافلگیر نمی کنند. از پیشرفت، موفقیت و ارتقاء و معجزه خبری نخواهد بود. خدا جایی کار می کند که ایمان باشد. بی ایمانی سبب شکست و ناکامی تان خواهد شد و ممکن است به بدبینی به خدا انجامد.
یوشع و سپاهیانش در نبردی بزرگ و سرنوشت ساز حضور داشتند.
آن ها بایستی سپاه دشمن را کاملا شکست می دادند، اما چیزی به غروب آفتاب و فرا رسیدن شب نمانده بود. آن ها در حال تعقیب سپاهیان دشمن بودند و تاریکی شب می توانست مانع بزرگی برای دستیابی به پیروزی قاطع باشد. اگر یوشع از ادامه نبرد دست می کشید، در آینده نزدیک سپاه دشمن با تجدید قوا و نیروی بیشتر، مشکلات فراوانی را به وجود می آورد. به خصوص اگر به یاد بیاوریم که سپاهیان دشمن در واقع ائتلافی از نیروهای مسلح پنج پادشاه بودند (یوشع فصل 10 آیه 5).
یوشع می توانست به آسانی ناامید شود، جا بزند و به خودش بگوید:"دیگه کاری نمیشه کرد. هوا داره تاریک میشه و تعقیب دشمن غیر ممکنه. سپاه دشمن این منطقه را خوب می شناسد و شاید ما را به دام اندازند و شکست دهند. پس صلاح نمی بینم به نبرد و تعقیب دشمن ادامه بدهم". ولی یوشع ایمان به خدایی داشت که کارهای غیرعادی می کند. او در گذشته بارها معجزات خداوند را مشاهده کرده بود.
این ایمان، یوشع را به مردی قهرمان و برجسته مبدل ساخته بود. بنابراین، او ابتدا مشکل را با خدا در میان گذاشت. اگرچه کتاب مقدس جزئیات دعای او را ثبت نکرده، اما می توان حدس زد که چه عباراتی را به خداوند گفت. او احتمالا به خدا چنین گفت:"ای خداوند، من می دانم که تو خدایی مافوق طبیعی هستی و عالم هستی را از نیستی آفریدی. من می دانم که تو بر تمام امور دنیا حاکمیت مطلق داری و همه چیز تحت تسلط توست. درخواست من این است که خورشید غروب نکند تا بتوانم ماموریتم را با موفقیت خاتمه دهم" بخش آخر دعای او در کتاب یوشع فصل 10 آیه 12 ثبت شده است.
این دعا، توهم یا تصور احمقانه یوشع نبود. او از خدا چیزی را درخواست کرد که تاکنون در تاریخ رخ نداده بود. البته خدا می توانست چنین پاسخ دهد:"یوشع، عزیز من، چه کسی تا امروز چنین درخواستی کرده که تو نفر دوم باشی؟ این دیگه چه دعایی ست؟ این دعای تو باعث میشه که زندگی مردم در سرزمین های دیگه مختل بشه. من چنین کاری نمی کنم و مانع غروب خورشید نمی شوم". ولی خدا چنین واکنشی نشان نداد.
دعای یوشع یک درخواست غیرعادی از خدای مافوق طبیعی بود. وقتی ما ایمان فوق العاده ای داریم، لبخند بر چهره خدا نمایان می شود. من معتقدم که خدا به فرشتگانش گفت:"گوش کنید به آنچه این مرد به زبان می آورد. او آدمی است با ایمان عجیب، محکم و استوار. او ایمان داره که من می توانم هرکاری انجام دهم. او معتقد است که هیچ کاری برایم غیرممکن نیست. او از من خواسته که خورشید غروب نکنه".
بنابراین خدا به درخواست یوشع پاسخ مثبت داد و خورشید با تاخیر زیاد غروب کرد. به عبارت دیگر، واکنش مثبت خدا به درخواست غیرعادی یوشع بدین معنا بود که وقتی انسان با ایمان درخواست عجیب و غیرعادی مطرح می کند، خداوند هم کار غیرعادی و شگفت انگیزی انجام می دهد. کتاب مقدس می فرماید که خورشید تا زمانی که قوم اسرائیل دشمن را کاملا شکست نداد، غروب نکرد (یوشع فصل 10 آیه 13). مدت روز به وسیله معجزه طولانی شد و مداخله خدا موجب گردید که جنگ به نفع قومش تمام شود.
از تقاضاهای کوچک و ناچیز دست بردارید. خدای ما فقیر، مفلس، ناتوان و شکست خورده نیست. به عبارت دقیق تر، ایمان عجیب برکت مضاعف نصیب شما خواهد کرد، طوری که مردم از دیدن معجزات در زندگی شما شگفت زده می شوند. وقتی ایمان عجیب دارید، ما به نورچشمی های خداوند مبدل می شویم.
با شهامت دعا کنید:"ای پدر، می خواهم آنقدر مرا برکت بدهی که اطرافیان و دیگران نیز از آن بهره مند شوند تا بدانند که تو متخصص حل مشکلات هستی". بنابراین خودتان را به تقاضاهای کوچک محدود نکنید. اگر درخواست های محدود به زبان آورید، چیزهای کوچک هم دریافت خواهید کرد. اگر مانند یوشع جسور باشید، عده بی شماری تحت تاثیر معجزه خدا قرار خواهند گرفت. انتخاب با شماست.
مطابق قوانین بینالمللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات صفحه "زندگی هدفمند" محفوظ است. درج کامل مقالات "زندگی هدفمند" (مهران پورپشنگ) در سایر صفحات فیس بوک و وب سایتها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است.
در ابتدا باید با نگرش مسیحیت درباره دعا آشنا شد:
ساعات مشخصی از روز برای دعای مسیحیان وجود ندارد. دعای مسیحیان بدون وقفه است: به هنگام رانندگی، کار، خرید، پیاده روی، غذا پختن. خدا طالب چیزی بیش از یک قرار ملاقات روزانه با انسان است. او می خواهد در هر فعالیت، گفتگو، مشکل و حتی هر فکر شما حضور داشته باشد.
خدا مشتاق است تا بهترین دوست ما باشد. بنابراین، هم چنین در گفتگوی صمیمانه با خدا بایستی از جملات تکراری و از قبل حفظ شده، اجتناب کرد. ساده و عامیانه با خدا صحبت کنید.
مسیحیان به زبان مادری خود با خدا سخن می گویند. برای گفتگو با خدا نیازی به استفاده جملاتی به زبان های دیگر نیست.
مسیحیان خدا را "پروردگار" خطاب نمی کنند. آن ها خدا را پدر می نامند. طبق نگرش مسیحیت، ما فرزندان او هستیم و نه بندگان خدا.
به هنگام گفتگو با خدا، او فقط به کلمات ما گوش نمی دهد، بلکه به دل و نیز به طرز رفتار ما می نگرد. دعایی که از عمق دل نباشد، اصلا دعا نیست! چیزی است بی ارزش و توهینی است به خدا.
مسیحیان به سمت مکان خاص، برای دعا نمی ایستند. مکان پرستش در گفتگوی صمیمانه با خدا، اهمیت ندارد. خدا روح است و در همه جا حضور دارد. محل پرستش یا شکل آن اهمیتی ندارد.
خواست و اراده خدا این است که ما را برکت دهد. خدا نمی خواهد ما دعاهای تکراری و یکنواخت بکنیم. او می خواهد دعاهای موثر به زبان آوریم. خدا می خواهد ورای مشکلات و محدودیت های مان دعا کنیم. از خدا بخواهید که بیشتر از گذشته، برکات و معجزاتش را در زندگی تان ظاهر سازد. این درخواستی خودخواهانه نیست. کتاب مقدس می فرماید:"علت این که آنچه می خواهید ندارید، این است که آن را از خدا درخواست نمی کنید" (یعقوب فصل 4 آیه 2). اگر می خواهیم زندگی مان سرشار از لطف خداوند شود، باید دعاهای مان جسورانه باشد.
اکثر اوقات فکر می کنیم که درخواست های مان بسیار بزرگ است و سبب رنجش و عصبانیت خدا می گردد! تصور می کنیم که این نوع دعاها، ما را طمعکار و خودخواه معرفی می کند. یا شاید گمان می کنیم تقاضاهای کوچک زود و سریع اجابت می شوند ولی ممکن است درخواست های بزرگ مورد تایید خداوند نباشد. در حالی که این روش دریافت برکات خداوند نیست!
خدا منتظر است تا از او بخواهید. او در انتظار درخواست های شماست. اگر لطف و رحمت خدا را طلب نکنید، در واقع مانع ظهور ایمان تان می شوید. در نتیجه، برکات و معجزات الهی هرگز شما را تعقیب و غافلگیر نمی کنند. از پیشرفت، موفقیت و ارتقاء و معجزه خبری نخواهد بود. خدا جایی کار می کند که ایمان باشد. بی ایمانی سبب شکست و ناکامی تان خواهد شد و ممکن است به بدبینی به خدا انجامد.
یوشع و سپاهیانش در نبردی بزرگ و سرنوشت ساز حضور داشتند.
آن ها بایستی سپاه دشمن را کاملا شکست می دادند، اما چیزی به غروب آفتاب و فرا رسیدن شب نمانده بود. آن ها در حال تعقیب سپاهیان دشمن بودند و تاریکی شب می توانست مانع بزرگی برای دستیابی به پیروزی قاطع باشد. اگر یوشع از ادامه نبرد دست می کشید، در آینده نزدیک سپاه دشمن با تجدید قوا و نیروی بیشتر، مشکلات فراوانی را به وجود می آورد. به خصوص اگر به یاد بیاوریم که سپاهیان دشمن در واقع ائتلافی از نیروهای مسلح پنج پادشاه بودند (یوشع فصل 10 آیه 5).
یوشع می توانست به آسانی ناامید شود، جا بزند و به خودش بگوید:"دیگه کاری نمیشه کرد. هوا داره تاریک میشه و تعقیب دشمن غیر ممکنه. سپاه دشمن این منطقه را خوب می شناسد و شاید ما را به دام اندازند و شکست دهند. پس صلاح نمی بینم به نبرد و تعقیب دشمن ادامه بدهم". ولی یوشع ایمان به خدایی داشت که کارهای غیرعادی می کند. او در گذشته بارها معجزات خداوند را مشاهده کرده بود.
این ایمان، یوشع را به مردی قهرمان و برجسته مبدل ساخته بود. بنابراین، او ابتدا مشکل را با خدا در میان گذاشت. اگرچه کتاب مقدس جزئیات دعای او را ثبت نکرده، اما می توان حدس زد که چه عباراتی را به خداوند گفت. او احتمالا به خدا چنین گفت:"ای خداوند، من می دانم که تو خدایی مافوق طبیعی هستی و عالم هستی را از نیستی آفریدی. من می دانم که تو بر تمام امور دنیا حاکمیت مطلق داری و همه چیز تحت تسلط توست. درخواست من این است که خورشید غروب نکند تا بتوانم ماموریتم را با موفقیت خاتمه دهم" بخش آخر دعای او در کتاب یوشع فصل 10 آیه 12 ثبت شده است.
این دعا، توهم یا تصور احمقانه یوشع نبود. او از خدا چیزی را درخواست کرد که تاکنون در تاریخ رخ نداده بود. البته خدا می توانست چنین پاسخ دهد:"یوشع، عزیز من، چه کسی تا امروز چنین درخواستی کرده که تو نفر دوم باشی؟ این دیگه چه دعایی ست؟ این دعای تو باعث میشه که زندگی مردم در سرزمین های دیگه مختل بشه. من چنین کاری نمی کنم و مانع غروب خورشید نمی شوم". ولی خدا چنین واکنشی نشان نداد.
دعای یوشع یک درخواست غیرعادی از خدای مافوق طبیعی بود. وقتی ما ایمان فوق العاده ای داریم، لبخند بر چهره خدا نمایان می شود. من معتقدم که خدا به فرشتگانش گفت:"گوش کنید به آنچه این مرد به زبان می آورد. او آدمی است با ایمان عجیب، محکم و استوار. او ایمان داره که من می توانم هرکاری انجام دهم. او معتقد است که هیچ کاری برایم غیرممکن نیست. او از من خواسته که خورشید غروب نکنه".
بنابراین خدا به درخواست یوشع پاسخ مثبت داد و خورشید با تاخیر زیاد غروب کرد. به عبارت دیگر، واکنش مثبت خدا به درخواست غیرعادی یوشع بدین معنا بود که وقتی انسان با ایمان درخواست عجیب و غیرعادی مطرح می کند، خداوند هم کار غیرعادی و شگفت انگیزی انجام می دهد. کتاب مقدس می فرماید که خورشید تا زمانی که قوم اسرائیل دشمن را کاملا شکست نداد، غروب نکرد (یوشع فصل 10 آیه 13). مدت روز به وسیله معجزه طولانی شد و مداخله خدا موجب گردید که جنگ به نفع قومش تمام شود.
از تقاضاهای کوچک و ناچیز دست بردارید. خدای ما فقیر، مفلس، ناتوان و شکست خورده نیست. به عبارت دقیق تر، ایمان عجیب برکت مضاعف نصیب شما خواهد کرد، طوری که مردم از دیدن معجزات در زندگی شما شگفت زده می شوند. وقتی ایمان عجیب دارید، ما به نورچشمی های خداوند مبدل می شویم.
با شهامت دعا کنید:"ای پدر، می خواهم آنقدر مرا برکت بدهی که اطرافیان و دیگران نیز از آن بهره مند شوند تا بدانند که تو متخصص حل مشکلات هستی". بنابراین خودتان را به تقاضاهای کوچک محدود نکنید. اگر درخواست های محدود به زبان آورید، چیزهای کوچک هم دریافت خواهید کرد. اگر مانند یوشع جسور باشید، عده بی شماری تحت تاثیر معجزه خدا قرار خواهند گرفت. انتخاب با شماست.
مطابق قوانین بینالمللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات صفحه "زندگی هدفمند" محفوظ است. درج کامل مقالات "زندگی هدفمند" (مهران پورپشنگ) در سایر صفحات فیس بوک و وب سایتها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر