۱۳۹۳ تیر ۱۹, پنجشنبه

آزادی در انتخاب و عقیده






آزادي عقيده ومذهب را مسلمانان ومسيحيان ؛مختلف تعبير مي کنند.مسيحيان معتقدند که خدا آدمي را آزاد آفريده و او مختار است هر راهي را که مي خواهد انتخاب کند.وتحقيق و تجربه با خود اوست .حتي در ايمان داشتن به خدا واطمينان به او ؛آدمي مختار مي باشد . باوري که از روي اجبار باشد ارزش واقعي ندارد.

مسلمانان هم به آيه معروف قرآن ((لا اکراه في الدين ))در سوره بقره تکيه مي کنند وفشار و اجبار را در دين نادرست مي دانند . ولي آزادي از نظر مسلمانان اين است که ؛مسلمين در دين بمانند وغير مسلمين هم آزاد باشند اسلام بياورند .حرکت به خارج از اسلام آزادي نيست بلکه گمراهي است .پس با اين حساب غير مسلمين آزادي بيشتري دارند يعني مي توانند هم در دين خود بماند هم در دين ديگري وارد شود.

در اينصورت يک مسلمان آزادي براي انتخاب ندارد وپيروان آن هرگز آنرا مورد سوال قرار نخواهد داد؛آزادي مذهب ديگر وجود نخواهد داشت و دين مانند قفسي است که خارج شدن از آن مجاز نيست .

يک غير مسلمان امکان حرکت از يک عقيده به عقيده اي ديگر را دارد . يعني شخص آزاد است که آن را قبول کند و اگرنه ، براي رد آن هم آزاد باشد.اين يعني آزادي.ايمان براي شخص وقتي قابل احترام است که از روي آزادي انتخاب شده باشد.

اسلام تنها دين شخصي و فردي نيست که فقط مربوط به رابطه فرد با خدا باشد . يک مسلمان جزيي از امت اسلام مي گردد.

در ايران يک ايراني هر ديني هم که داشته باشد بايد از حقوقي يکسان برخوردار باشد.اما حکومت اسلامي ايران اين مطلب را طوري ديگر حل کرده است . از نظر آنها اسلام در درجه اول قرار گرفته است واقليت هاي مذهبي ذمه اسلام بوده اند.آنها مي توانسته اند در دين خود بمانند يابه اسلام وارد شوند.ولي اغلب اقليت ها با سرسختي بسيار به دين آبا و اجدادي خود پايبند مي مانند وبراي اين وفاداري بهاي زيادي نيز پرداخته اند.در ايران بين ميهن پرستي وتشويق به "مسلماني" به معناي امت اسلامي تشنجي عميق وجود دارد.در ضمير ناآگاه ايراني يک دوگانگي وجود دارد؛ نيمي ايراني بودن اوست که با افتخار به گذشته وجلال وشکوه ايران قبل از اسلام مي پردازد، وبخوبي احساسات ايرانگري را بر عليه تازي ها نشان ميدهدونيم ديگر عرب بودن او. داستانهاي مذهبي ؛احاديث عربيت جزو وجودش شده است وباعث يک تضاد عميق در روح ايراني شده است و او فراموش کرده که خدا او را آزاد آفريده است.

ايرانيان بالاخره چه راهي را در پيش خواهند گرفت؟بايد منتظر ماند وديد . با خود ماست که تصميم بگيريم که ميخواهيم جزو ملل دموکرات و آزاد جهان قلمداد شويم يا همچنان با قوانين 1400 سال پيش بمانيم ؟ اين دموکراسي يعني؛اقليت ها عينا همان حقوقي را که اکثريت دارند را دارا باشندو هر کس بخواهد بتواند با تمايل جاي خود را عوض کند.

آزادي فقط آزاد "ماندن " نيست ؛ بلکه آزاد "شدن" نيز هست

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر