۱۳۹۳ آذر ۹, یکشنبه

ادونت در سوئد




نوشته شده توسط : ندا عطایی

ادونت یک کلمه لاتین (adventus) است و به معنای آمدن و ورود می باشد. . ادونت یکی از سنت های مسیحیت است و برای مسیحیان اهمیت بسزایی دارد و از چهار یکشنبه قبل از تولد مسیح شروع می شود . در واقع مدت زمانیست برای رسیدن به کریسمس و زمان تولد عیسی مسیح. 

موضوع اصلی ادونت حول و حوش آمدن ثانویه مسیح و آماده بودن ماست و اینکه به یاد بیاوریم ، خداوند برای داوری به این جهان باز خواهد گشت و البته بزرگداشت آمدن نخستین مسیح است که 2000 سال پیش در شهر بیت لحم چشم به جهان گشود.

در سوئد این روزها با مراسم خاصی برگزار می شود . آنها از شاخه های درخت کاج حلقه هایی برای درب منازل یا زیر شمع درست می کنند و این رسمی است که از کلیسای پروتستان آلمان شروع شده است . سوئدیها از 4 یکشنبه قبل از 25 دسامبر این جشن را شروع می کنند ، حتی کسانیکه در طول سال به کلیسا نمی رفتند با آمدن ادونت بیشتر به کلیسا میروند.سوئدیها برای این روزها دو سرود ستایش به نام های (Hosianna) و (Bereden väg för herran) دارند که بیشتر به صورت گروهی خوانده می شود. 
از نشانه های ادونت وجود چهار شمع است که هر شمع در یک ، یکشنبه روشن می شود و یکشنبه بعدی شمع دوم و .... تا آخرین یکشنبه شمع آخر و به این ترتیب تولد مسیح را جشن می گیرند.

در قدیم هر یکشنبه هفت شمع روشن می کردند به منظور هفت روز هفته و در یکشنبه آخر 28 شمع را داخل کاجی که برای کریسمس تزیین می کردند قرار می دادند ، ولی اکنون از جاشمعی های چهارتایی استفاده می شود . هر شمع برای هر یکشنبه . امسال اولین یکشنبه 30 نوامبر بود و اولین شمع روشن شد.

یکی دیگر از نشانه های ادونت ، ستاره های چراغ داری است که پشت پنجره همه خانه ها و آپارتمانها به چشم می خورد و در واقع این سنبل همان ستاره ای است که در زمان تولد مسیح در آسمان بالای مکانی که مسیح متولد شد ، پدیدار گشت  واین همان ستاره ای است که نوید آمدن مسیح را داد. که باز این سنت از آلمان وارد سوئد شده است و از سال 1900 سوئدیها آنرا انجام می دهند .

مراسمی که همزمان در این روزها در سوئد جشن گرفته می شود و ربطی به کریسمس ندارد ، مراسمی است به نام "لوسیا" که فقط جنبه سنتی دارد نه مسیحی. 
لوسیا خانم مسیحی ایتالیایی بوده ، که به دیگران بسیار کمک می کرده است ولی به طرز خیلی وحشتناکی کشته می شود ولی بعد از مرگش مثل یک افسانه و نوری در جهان باقی می ماند. در این مراسم دخترهای جوان لباس های سفید بلند می پوشند و تاجی از شمع بر سر میگذارند و ترانه لوسیا را برای گرامیداشت او می خوانند وشیرینی مخصوصی برای این روز درست می کنند که نوعی کلوچه زعفرانی می باشد.

شیرینی معروف و سنتی سوئد در روزهای ادونت ، (peppar kaka )(پپرکاکه) گفته می شود که یک شیرینی دارچینی است و معمولا به شکل قلب آنرا درست می کنند و سوئدیها آنرانوعی نماد عشق می دانند . این شیرینی بسیار قدیمی بوده و در گذشته ادویه های ساخت آنرا از داروخانه ها تهیه می کردند.
اینها گوشه هایی از سنتهای سوئد است برای به پیشواز رفتن کریسمس و تولد عیسی مسیح.

به امید اینکه همه ، مخصوصا ایمانداران به مسیح سال میلادی خوبی را شروع کنند.

۱۳۹۳ آذر ۶, پنجشنبه

من با کلامش او را شناختم



توسط یك انسان گناه و مرگ وارد جهان شد. و مرگ بر تمامی نسل بشر سایه افكند چرا كه همه گناه كردند.
سپس گفت:

هر كه گناه كند می میرد.
از او پرسیدم كه گناه چیست؟
گفت:
گناه سرپیچی از احكام خداست.
سپس احكام را خواندم.

ترا خدایان دیگر نزد من نباشد.
هیچگونه بتی برای خود درست نكن
از نام من كه خداوند خدای تو هستم سوء استفاده نكن
روز سبت را به یاد داشته باش و آن را مقدس بدار
پدر و مادرت را احترام كن
قتل نكن
زنا نكن
دزدی نكن
دروغ نگو
چشم طمع به مال و ناموس دیگران نداشته باش


و بعد آیات مقدس را خواندم كه می گوید:
آیا نمی دانید كه بدكاران از ملكوت خدا نصیبی نمی برند. همچنین شهوت پرستان، بت پرستان و زناكاران را جایی در ملكوت نیست.
و
اما ترسویان، بی ایمانان، فاسدان، قاتلین، شهوت پرستان، جادوگران و زناكاران و دروغگویان جای همه در دریاچه ای است كه با آتش و گوگرد می سوزد. این همان مرگ دوم است. (مكاشفه ۲۱: ۸)

ناگهان متوجه مطلبی شدم
و آن اینكه من به دفعات قانون خدا را شكستم.
و در روز داوری محكوم به جهنم خواهم بود.
نه تنها خداوند تمامی گناهانم را دیده است
بلكه وجدانم نیز مرا محكوم می سازد.
وقتی از خداوند پرسیدم چه باید بكنم
او گفت:
من فرزندم را نفرستادم تا محكوم نماید
در آن لحظه بود كه فهمیدم
خداوند مرا بیش از اندازه دوست دارد.


و راهی را برای بخشش گناهانم مهیا نموده است:
عیسی مسیح برای من رنج كشید و مرد
او مجازات مرا بر خود گرفت
محبّت واقعی این است. ما او را محبّت نكردیم، بلكه او ما را محبّت كرد و فرزندش را فرستاد تا به جای گناهان ما بمیرد.

ما احكام خدا را كه در ده فرمان است شكستیم
و عیسی مسیح جریمه كامل ما را پرداخت كرد.
خداوند محبتش را شامل حال ما نمود.
در این محبّت
وقتی كه ما هنوز گناهكار بودیم
مسیح به جای ما مرد.
سپس از مردگان برخاست و بر مرگ غلبه یافت

ناگهان از رویایم بیدار شدم
و متوجه شدم كه من حق انتخاب دارم
می توانستم در خیال و تصورات خود بمانم كه خداوند از گناهانم عصبانی نیست
و برای همین افکار غلط به جهنم بروم
و یا
می توانستم توبه كنم و به عیسی مسیح ایمان بیاورم
به عنوان خداوند و نجات دهنده خودم
و هدیه حیات ابدی را از خداوند دریافت كنم.
تو نیز چنین انتخابی داری.

جنتی: قرآن گفته بکش!!








۱۳۹۳ آذر ۴, سه‌شنبه

آمار۸ درصدی تماس ها با اورژانس اجتماعی به علت "همسرآزاری"



طبق گفته های معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور ، همسرآزاری اغلب در بین زوج‌های جوان رخ می‌دهد،وی گفت: آمار طلاق نیز نشان‌دهنده همین رده سنی است و با آمار همسرآزاری از این جهت تطابق دارد.

دکتر حبیب‌الله مسعودی‌فرید در گفت‌وگو با خبرگزاری (ایسنا)، درخصوص خدمات اورژانس اجتماعی در این رابطه گفت: از ابتدای سال ۹۳، تاکنون ۱۲۰ هزار تماس مرتبط با فعالیت‌های اورژانس اجتماعی، با خط تلفن این مرکز (۱۲۳) برقرار شده است که هشت درصد آن‌ها در ارتباط با «همسرآزاری» بوده است.

مسعودی‌فرید افزود: در صورت همسرآزاری فرد بالغ بوده و خود می‌تواند با مرکز اورژانس اجتماعی تماس گیرد و در صورت نیاز فرد وارد مراکز مداخله بحران و یا «خانه‌های امن» می‌شود.
وی در ادامه گفت: در حال حاضر در ۱۲ استان خانه امن داریم و در صورت همسرآزاری اگر در استان مربوطه خانه امن وجود داشته باشد، فرد به آنجا تحویل داده می‌شود و در صورت نبود خانه امن در آن استان، وی را به مراکز مداخله بحران تحویل می‌دهیم که در این مراکز امکان اسکان نیز وجود دارد و فرد به طور موقتی و تا کمتر از یک سال می‌تواند در خانه‌های امن حضور داشته باشد.

معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی درخصوص مرکز مداخله بحران نیز گفت: در این مراکز افرادی با آسیب‌دیدگی شدید نداریم بلکه اغلب افرادی که در این مراکز نگهداری می‌شوند در معرض آسیب بوده و یا دچار آسیب‌های خفیف هستند، برای مثال زنان روسپی در این مراکز نگهداری نمی‌شوند بلکه آنان به مراکز بازپروری سپرده می‌شوند.

مسعودی‌فرید ضمن بیان اینکه افرادی که مورد همسرآزاری قرار گرفته‌اند بالغ هستند و حتی با دور شدن از محل تنش‌زا نیز تا حدودی بهبود می‌یابند، گفت: در این مراکز مسائل پزشکی (با همکاری دانشگاه علوم پزشکی)، پوشاک، تغذیه و… این افراد پیگیری و تامین می‌شود.

معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی ادامه داد: اگر ثابت شود فرد نمی‌تواند به منزل خود بازگردد، با دستور قاضی حکم طلاق وی صادر شده و در صورت نیاز به آنان ودیعه مسکن پرداخت می‌شود و با توجه به قیمت های متفاوت مسکن در شهرهای مختلف ، پرداخت ودیعه هم متفاوت است.

وی اضافه کرد به این زنان آموزش های لازم در زمینه کارافرینی ، ارائه می شود تا بتوانند در جهت رفع نیازهای خود اقدام نمایید . و در واقعاز جنبه های روانی ، اقتصادی،تحصیلی ، اجتماعی ...کارآمد می شوند و تحت پوشش بیمه های درمانی نیز قرار می گیرند.

منبع:هرانا

۱۳۹۳ آذر ۳, دوشنبه

هتک حرمت و آزار جسمی زندانی زن مسیحی در زندان اوین



10523898_1739684722922707_948797334_n


در پی افزایش فشار بر مسیحیان ایران زندانی مسیحی  ، “مریم نقاش زرگران” با نام ( نسیم) پس از بازگشت از مرخصی به زندان به هنگام ورود مجدد به زندان به طرز آزار دهنده و غیر متعارف جنسی توسط ماموران زن زندان اوین مورد بازرسی قرارگرفته است.
نقاش زرگران که در بند زنان زندان اوین به سر می برد در اثر این عمل غیر انسانی زندانبانان دچار ناراحتی روحی شدیدی شده است.
این مسیحی زندانی که۱۷ ماه از دوران محکومیت خود را سپری کرده است عصر چهارشنبه ۲۱ آبان (۱۲نوامبر۲۰۱۴) هنگام ورود به زندان اوین توسط زندانبانان مجبور شد تمامی لباس هایش را از تن درآورده و در حالی که کاملا لخت بوده در معرض دید همگان قرار گرفته است.
این اعمال وقیحانه و بی شرمانه در اینجا نیز پایان نیافته و زندانبانان این زندانی مسیحی را با بازرسی بدنی غیر متعارف و ناشایستی مورد آزار جسمی قرار داده اند و به طرز وقیحانه ای به هتک حرمت او پرداخته اند.
آزار و ادیت این زندانیان تنها به خاطر عقیده و آرمان مسیحی آنان صورت می پذیرد و خانم زرگران به همین سبب در وضعیت روحی بسیار بدی به سر می برد.
این در حالی است که مریم زرگران به جهت بیماری قلبی به دستور پزشک بهداری زندان اوین در هفتم مهرماه ۱۳۹۲به بیمارستان انتقال پیدا کرده بود.به طور طبیعی کسانی که در معرض عمل جراحی قرار می گیرند تحت فشار روحی زیادی قرار دارند و به مراقبت های بیشتری هم نیاز دارند. اما گویا در ایران که به گفته لاریجانی تمامی موارد حقوق بشری در آن به تحقق پیوسته نه تنها از این گونه مداواهای معمول خبری نیست بلکه ماموران زندان به انجام اعمال ناشایست و غیر انسانی نیز مبادرت می نمایند.
بنا بر گزارش های پیشتر محبت نیوز به تاریخ در نهم آبان ۱۳۹۱نیروهای گار محافظ زندان اوین با انگیزه فشار بر زندانین به ویژه زندانیان مسیحی در عملی مشابه به بند زنان وارد شده و با وضعیتی توهین آمیز به تفتیش بندهای زندانیان عقیدتی و سیاسی پرداخته اند و طی این رویداد به بازرسی بدنی غیر متعارف از این گونه پرداخته اند.
به لحاظ مفاد قانونی بازرسی بدنی صرفا برای زندانیان معتاد که احتمال انتقال مواد مخدر را به همراه دارد مجاز می باشد.اما در زندانهای جمهوری اسلامی این عمل برای زهر چشم گرفتن از زندانیان سیاسی و عقیدتی به اشکال گوناگون مورد استفاده واقع می شود تا به سبب تحقیرآنان به اصطلاح ماموران زندان آنها را بشکنند تا شاید از عقاید خود دست بردارند.
خانم مریم نقاش زرگران، نوکیش مسیحی معروف به نسیم، با رای دادگاه انقلاب و به جرم «فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی و اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور» از طریق «گسترش کلیساهای خانگی در داخل کشور» به ۴ سال زندان محکوم شد.
و ی در ۱۷ دیماه ۱۳۹۱ به پلیس امنیت احضار شد و پس از مراجعه به مدت سه روز در ساختمان وزرا تحت بازداشت موقت قرار گرفت و تحت بازجوییهای مکرر ماموران امنیتی جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت..
همزمان با بازداشت موقت این نوکیش مسیحی، ماموران امنیتی به منزل او مراجعه کرده و تمام کتاب ها و جزوات مربوط به مسیحیت را ضبط و به همراه خود بردند.
این شهروند مسیحی پس از بازجوییهای مقدماتی از ساختمان وزرا به زندان اوین منتقل شد و پس از طی مراحل بازپرسی، پرونده وی برای رسیدگی به دادگاه انقلاب اسلامی فرستاده شد.
در نهایت حکم ۴ سال زندان خانم نقاش زرگران به وی ابلاغ شد. این حکم در دادگاه تجدید نظر نیز تغییری نکرد و در تاریخ ۲۴ تیر ماه ۱۳۹۲ برای اجرای حکم به دادسرای شهید مقدس زندان اوین فراخوانده شد.
مواردی چند که در محتویات پرونده این شهروند مسیحی مورد اشاره قاضی صادر کننده رای محمد مقیسه رئیس شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی قرار گرفته به قرار زیرمی باشند:
* تغییر دین از اسلام به مسیحیت شاخه پروتستان
* عضویت فعال در کلیسای جماعت ربانی
* تشکیل و راه اندازی کلیساهای خانگی جهت جذب جوانان به مسیحیت
* ارتباط با سازمانهای مسیحی خارج از کشور به منظور تبلیغ آئین مسیحیت
* مسافرت به کشور ترکیه برای شرکت در گردهماییهای مسیحیان
در بخشی از حکم صادره برای خانم مریم نقاش زرگران چنین آمده است:
” دادگاه فعالیتهای انجام شده را در راستای اهداف ضد امنیتی کشور انگلستان و رژیم اشغالگر قدس در جهت گسترش کلیساهای خانگی در داخل کشور و ایجاد انحراف در جامعه اسلامی دانسته و منطبق با ماده ۶۱۰ قانون مجازات اسلامی و با رعایت ماده ۴۶ قانون مجازات اسلامی، نامبرده را به تحمل ۴ سال حبس با احتساب ایام بازداشت محکوم مینماید.“

 منبع : محبت نیوز

۱۳۹۳ آذر ۲, یکشنبه

به خدا اعتماد داشته باشیم


نوشته شده توسط: ندا عطایی

ما ایماندارانی که هر هفته به کلیسا  می رویم در باره اعتماد به خدا ، موعظه هایی از کشیش شنیده ایم و حتی بارها اعلام می کنیم که ما هم به خدا و اراده او اعتماد داریم  . ولی چقدر در زندگی خود به آن عمل می کنیم ؟ زمانیکه مشکلی پیش می آید چقدر به گفته های خود پایبند هستیم ؟

هنگامیکه مشکلاتی مثل بیکاری ،شکست در ازدواج ، بیماری و...در زندگی های ما پیدا می شود ، ماهیت انسانی ما متلاطم شده و دنبال راه حل می گردد و در این میان چون فکر میکنیم خودمان باید همه چیز را حل کنیم ،درمانده شده و شروع به پرسیدن سوالهایی از خدا می کنیم ،مثل اینکه چرا این اتفاق باید برای من بیفتد ..چکار کنم تا حل شود؟ اینجاست که شیطان به ضعیف شدن روحیه ما کمک بسیار می کند و تعداد این چراها بیشتر و بیشتر می شود.ما مسیحیان ملکوت خدا را داریم ، نجات را داریم ، ولی زندگی ملکوتی را یاد نگرفتیم ، چون اعتماد را درست یاد نگرفته ایم .

اعتما به خدا درمان هر مشکلی است . اگراعتماد واقعی داشته باشیم نگران و ترسان نمی شویم ، زیرا این ما هستیم که همه چیز را سخت می کنیم . یک اعتماد ساده می تواند ما را از هر بند و اسارتی ، از اشتباهات گذشته و قضاوت مردم آزاد کند . سعی نکنیم برای سوالهایی که فقط خدا جوابش را می داند ، جواب پیدا کنیم . وقتی اتفاقاتی مثل بیماری سرطان  یا تصادف و...برای ما یا یکی از نزدیکان ما می افتد ، اولین کاری که می کنیم عدالت خدا را زیر سوال می بریم که چرا این اتفاق باید برای ما پیش بیاید . ولی ما بعنوان یک ایماندار مسیحی باید اعتماد کنیم و به کسانیکه در این مسایل گرفتار می شوند کمک نماییم تا این مرحله را پشت سر بگذارند. اما گاهی آنقدر سرگرم زندگی و کار خود می شویم که فراموش می کنیم باید تسلی و کمک دهنده به دیگران هم باشیم.

هر وقت به سبب وجود مشکلاتی در زندگی تان دچار شک و تردید می شوید نگاهی به انجیل بیندازید تا هم معجزه نجات خود را در یابید وهم با داستانهای ساده ای که در ان هست به حکمت نقشه خدا برای خود پی ببرید.
یحیی زندگی وفادارانه ای به عیسی داشت ، سالها در بیابان زندگی می کرد و با موعظه هایش راه را برای آمدن مسیح هموار می نمود . به دلیل ایرادی که به هیرودیس پادشاه وقت گرفت او را به زندان انداختند. در زندان بود که شاگردانش را برای سوال اینکه (آیا تو مسیح موعود هستی ، یاهنوز باید منتظر آمدن او باشیم ؟) نزد عیسی می فرستد . عیسی در جواب آنها می گوید :"نزد یحیی بروید و هر آنچه دیدید به او بگویید که چگونه نابینایان بینا می شوند ، ناشنواها شنوا می شوند ؛ مرده ها زنده می شوند و سپس به او بگویید : خوشا بحال کسیکه به من شک نکند." متی 11

یحیی در زندان دچار تردید شد که آیا این عیسی همان مسیح موعود است ؟ اگر کار یحیی آماده کردن مردم برای آمدن او بود چرا الان باید در زندان باشد و عیسی برای بیرون بردن او کاری نمی کند؟ شاید او فکر می کرد با آمدن مسیح زندگی او هم راحتتر می شود ولی اکنون در زندان است . چرا؟
با معجزات عیسی ، شک و تردید یحیی از بین رفت . با تمام این ها تشخیص هویت عیسی ساده بود. یحیی این را فهمید و اعتماد کرد به خواست خدا و مانع کار شیطان شد.

چون ما با اعتماد به سمت خدا می رویم و شیطان میخواهد ما را پایین بکشد . خدا میخواهد ما را رشد دهد ، شاید پله بعد از اعتماد برای ما موفقیت باشد ، وقتی اعتماد می کنیم نگرانی های ماهم از درست و غلط بودن کارها تمام می شود چون یکی هست که همه چیز را به او سپرده ایم .

خداوند حکیم است و کارهایش حکمت دارد. وقتی به کار نکرده خدا فکر می کنیم به صدها کاری که کرده دیگر فکر نمیکنیم . هروقت دچار مشکل و یا شک شدید از مسیح رو برنگردانید بلکه از او کمک بگیرید. خیلی از دعاها ، جواب دلخواه ما را ندارند چون خواست و اراده خدا در آن نیست .فقط باید اعتماد کنیم و بدانیم که او علتش را میداند.
خوش بحال کسیکه در خداوند شک نکند.

۱۳۹۳ آذر ۱, شنبه

آیا مسیحیان ایمان کورکورانه دارند؟



نویسنده : مهران پورپشنگ

مخالفان مسیحیت ادعا می کنند که مسیحیت منطقی نیست. آن ها معتقدند که آنچه را با عقل خود درک کنند، قابل پذیرش است. اتهام تندی که به مسیحیان وارد می کنند، این است:»شما مسیحیان ایمان تان کورکورانه است». از نظر آنان مسیحی شدن یعنی زیر پا گذاشتن عقل و منطق. آیا ادعای مخالفان صحیح است؟

یک. تردیدی نیست که کارایی عقل در زندگی فردی و جمعی را نمی توان انکار کرد. اما عقل دارای محدودیت هایی است. گاهی عقل در انتخاب و تصمیم گیری اشتباه می کند. اشتباهات عقل حتی قادر است فاجعه به بار آورد.

دو. عقل نمی تواند آینده را مشاهده و پیشگویی کند. آنچه را که عقل امروز ادراک می کند، می پذیرد و آنچه قابل مشاهده نیست رد می کند. مثلا دویست سال قبل اگر کسی از تلفن و چراغ برق سخن می گفت، مردم او را دیوانه می پنداشتند. این همان واکنشی بود که ادیسون و گراهام بل قبل از اختراعات خود با آن مواجه شدند. هیچکس باور نمی کرد. علت این شک و ناباوری مردم آن روزگار این است که برای عقل محدود انسان خیلی چیزها محال است. حتی تا همین بیست یا سی سال قبل، بحث درباره اینترنت، وب سایت و شبکه اجتماعی فیس بوک غیر عقلانی بود. زمانی انیشتین با ارائه فرضیه نسبیت تایید کرد که عالم هستی ثابت و ازلی است. اما کشفیات ادوین هابل خلاف دیدگاه انیشتین را ثابت کرد. انیشتین به شدت محزون و ناراحت شد، اما عاقبت پذیرفت که فرضیه نسبیت علمی نیست. امروز دانشمندان معتقدند که جهان دارای آغازی بوده است. ولتر، متفکر فرانسوی قبل از مرگ خود پیشگویی کرد که مسیحیت تا قرن نوزدهم از عرصه روزگار رخت خواهد بست. به شهادت تاریخ، پنجاه سال بعد از مرگ او، خانه و دستگاه چاپ ولتر در اختیار انجمن کتاب مقدس قرار گرفت! ولتر هرگز آینده را نمی دید که شواهد تاریخی و کشفیات باستان شناسی وقایع کتاب مقدس را تایید می کنند (امروزه مخالفان ملحد ایرانی مسیحیت در جایگاه ولتر هستند. دلیل آن، نبود کتاب های باستان شناسی کتاب مقدس به زبان فارسی است). هم چنین ولتر نمی دانست در قرون بیستم و بیست و یکم، مقصد اکثر مهاجران کشورهایی است که اکثریت جمعیت آن را مسیحیان تشکیل می دهند. او اطلاع نداشت که در آینده هیچکس به کوبا و کره شمالی که دولتمردانش برای افکار ولتر احترام قائل هستند، مهاجرت نمی کند.

سه. گاهی عقل، دلایل منطقی و قانع کننده را نمی پذیرد. برتراند راسل، ملحد انگلیسی، در کتاب خود تحت عنوان «چرا مسیحی نیستم» چنین اظهار نظر کرد که از دیدگاه تاریخی، مسیح هرگز وجود نداشته است. راسل هرگز به خود اجازه نداد تا شواهد تاریخی از جمله گزارش های امپراطوری روم و مورخان رومی، یونانی و یهودی در قرن اول میلادی را بررسی کند. او با این اظهار نظر خود نشان داد که درس تاریخش را خوب فرا نگرفته یا نمی خواهد تاریخ او را قانع کند. با خواندن کتاب راسل، خواننده به شک می افتد که آیا او اصلا به کتاب مقدس نگاهی انداخته یا نه. وقتی مخالفان با پاسخ های منطقی ایمانداران مسیحی روبرو می شوند، واکنش منفی نشان می دهند یا موضوع بحث را عوض می کنند. دلیل آن کاملا واضح است: مشکل آن ها عقلانی نیست، بلکه ارادی است. آن ها نمی خواهند به دلایل جهل و نادانی، اعتقادات مذهبی یا فلسفی و حتی دیدگاه های غیر اخلاقی، نگرش مسیحیت را بپذیرند.

چهار. کسی که ادعا می کند خدایی نیست، باید یقین داشته باشد که اعتقادش درست است. هم چنین باید ادعا کند که دانای کل است و همه چیز را می داند، زیرا این امکان همیشه هست که خارج از آگاهی و دانش او، خدایی وجود داشته باشد. با توجه به این واقعیت که اکثر مردم معتقدند که فقط بخش کوچکی از دانش عالم هستی را دارا می باشند، احتمال وجود خدا خارج از دانش شخصی بسیار بالا است. آنچه مهم است فقط اندیشه وجود خدا نیست. خدا باید وجودی واقعی باشد که عملا قادر است تحولی اساسی در درون فرد ایجاد کند.

پنج. وقتی مسیح و رسولان از مردم می خواستند ایمان بیاورند، منظورشان «ایمانی کورکورانه» نبود، بلکه ایمانی «منطبق بر عقل و مطلق». شخصی که زندگی اش توسط خداوند متحول شده و به انسان مفید و مثبت تغییر یافته، نمی تواند این تجربه غنی و ارزشمند را که با چشمان خود مشاهده کرده (شاهد عینی) و با فکر، اراده و احساسات (عقل و منطق) پذیرفته، هرگز فراموش کند. روح القدس در قلوب افراد، ایمانی کورکورانه و بی اساس به عمل نمی آورد. جاش مک داول که زمانی مخالف سرسخت مسیحیت بود، چنین شهادت می دهد:»در مورد خودم باید بگویم پذیرش مسیحیت به هیچ وجه «جهشی در تاریکی نبود بلکه بر عکس، «گامی بود به سمت روشنایی».

تمام شواهد و قرائن موجود و دلایل تاریخی مربوط به کتاب مقدس و ادعاهای مسیح را که در اختیار داشتم، خوب سنجیدم و سبک و سنگین کردم. عاقبت کفه ترازو به نفع اعتقاد به مسیح به عنوان پسر خدا و قیامت او از مردگان، سنگین تر شد. شواهد و قرائن موجود چنان به حقانیت ایمان مسیحی گواهی می داد که با پذیرش مسیح به عنوان خداوند خود، نه «جهشی در تاریکی» بلکه «گامی به سوی روشنایی» برداشتم. اگر به داشتن «ایمانی کورکورانه» قانع بودم، عیسی مسیح را رد می کردم و به تمام دلایل و شواهد موجود نیز پشت می نمودم».

جاش مک داول در زمانی که اعتقاد به وجود خدا نداشت و کتاب مقدس را سراسر دروغ و افسانه می پنداشت، کوشید تا با جمع آوری شواهد تاریخی و کشفیات باستان شناسی، اعتبار مسیحیت را زیر سئوال ببرد. اماپس از تحقیقات به شدت سرخورده و محزون شد. او فهمید که دیدگاهش کاملا غلط از آب درآمد. در این هنگام بود که خدا با قلب او سخن گفت. امروز او نه فقط کشیش است، بلکه نتایج همان تحقیقات خود را در خدمت دفاعیات مسیحی قرار داد. مسیح فرمود:»حقیقت را خواهید شناخت(نه این که از آن غافل خواهید ماند) و حقیقت شما را آزاد خواهد کرد (یوحنا فصل هشتم آیه سی و دوم). به عبارت دیگر مقصود مسیح این بود که به جای باور کورکورانه، حقیقت را «تجربه» کنید. پولس رسول فرمود:»می دانم به که ایمان آوردم» (دوم تیموتاوس فصل اول آیه دوازدهم). ایمان همانا اطمینان دل است بر اساس شواهد و قرائن کافی.

۱۳۹۳ آبان ۲۹, پنجشنبه

فیلترینگی به نام لا اله اله الله


رضا تقی‌پور وزیر اسبق ارتباطات و فناوری اطلاعات در یک مصاحبه با خبرگزاری فارس ضمن اشاره به تعیین تکلیف تعرفه های اینترنت، پیرامون فیلترینگ شبکه های اجتماعی در موبایل اظهار داشت:" هر فناوری دارای مزیت و مشکلاتی است و  به صورت مشخص بسیاری از این نرم‌افزارها مانند وایبر، واتس‌آپ، فیس‌بوک و نظایر آن ضررشان بیش از نفع آنها است".

وی با بیان اینکه استفاده از این نرم افزارها برای شهروندان ایرانی توجیه ندارد، به شیوه ای شرعی و حرام شمردن این نرم افزارها به تشویق مسلمانان در عدم استفاده از شبکه های اجتماعی پرداخت.

تقی پور با گفتن این مطلب که سرور نرم افزارهای پیام رسانی در اختیار صهیونیست می باشد افزود: "هر پیامی اول در سرورهای آنها نوشته می‌شود و کپی آن به دست ما می‌رسد و توصیه می‌شود که مردم  از این نرم‌افزارها استفاده نکنند و بحث حلال و حرام نیست بلکه حفظ حریم شخصی است".

البته وزیر سابق ارتباطات و فناوری اطلاعات با اعلام این توصیه عملا وارد بحث اجتهاد نشده و تنها به این بسنده کرد که در این شبکه ها به ساحت مقدسین و به عبارت ایشان به حریم شخصی افراد وارد می شوند.

همچنان که استفاده از اینترنت ملی بر سر زبان مقامات جمهوری اسلامی افتاده است تقی پور نیز از این قافله عقب نمانده و  در خصوص ایجاد نرم‌افزارهای بومی پیام‌رسان گفت:" باید در کشور نرم‌افزارهای بومی امن ایجاد شود تا مردم استفاده کنند و این جمله که فناوری خوب است پس، از وایبر استفاده کنیم، غلط است".

بنا به گفته تقی‌پور، در آینده ای نزدیک شاهد حضور نرم‌افزارهایی چون آپارات، بیسفون و ساینا در ایران خواهیم بود که این خود می تواند بسیاری افراد چون بابک زنجانی و جزایری ها و آقازاده ها را به این بازار داغ رهنمون سازد.
وزیر اسبق ارتباطات و فناوری اطلاعات همچنین در ادامه سخنان خود از اعجاز ی تازه سخن به میان آورد، وی گفت:" کلمه (لا اله الا الله) یک کلمه نفی است که به نوعی فیلتر برای یکتا پرستی و نفی بت‌ها محسوب می‌شود و باید بدون تعارف با مردم سخن گفت اما در هر پدیده‌ای وجوه نفی و اثباتی وجود دارد بنابراین کلمه فیلتر مرز است که باید برای همه مشخص شود".

بنا بر اظهار نظر برخی کارشناسان علت اصلی تلاش برای فیلترینگ نرم افزارهای وایبر و واتس آپ و فیسبوک، و ارایه پیشنهادهای اینچنینی، استفاده بیشتر مردم از این راه های ارتباطی و کاهش درآمد مخابرات و در نتیجه سهم داران اصلی این نهادها می باشد.

منبع : محبت نیوز

چرا مسیح خود را "پسر انسان" نامید؟ (مرقس فصل چهاردهم آیه شصت و دوم)



نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

چگونه ممکن است "یک انسان" دیگران را بر آن دارد که او را خدا بپندارند؟ به خصوص وقتی پی می بریم که علت اعدام فجیع او دقیقا همین ادعا بود. تنها اتهام عیسی که منتهی به اعدامش شد، کفرگویی بود. عیسی مدعی مافوق طبیعی بود که برای انسان کفر محسوب می شد. او خود را خدا ساخته بود.

کاهن اعظم پرسید:"آیا تو مسیح، فرزند خدای متبارک هستی؟" عیسی گفت:"هستم. و یک روز پسر انسان را خواهی دید که در دست راست خدا نشسته ام و در ابرهای آسمان به زمین باز می گردم". کاهن اعظم لباس خود را پاره کرد و گفت:"دیگر چه می خواهید ؟ هنوز هم شاهد لازم دارید؟ خودتان شنیدید که کفر گفت. چه رای می دهید؟" پس به اتفاق آراء او را به مرگ محکوم کردند (مرقس فصل چهاردهم آیات شصت و یکم تا شصت و چهارم).

عیسی با پاسخ خود، تغییری را که در موقعیت افراد رخ خواهد داد، پیشگویی کرد. او گفت که بر دست راست خدا خواهد نشست و این بدان معنی بود که روزی باز خواهد گشت و در آن زمان، این اوست که آن ها را محاکمه خواهد کرد و این بار آنان هستند که به سئوالات او پاسخ دهند.

در مقابل چنین پاسخی از سوی عیسی بود که کاهن اعظم جامه خود را چاک زد. طبق شریعت، کاهن اعظم اجازه نداشت جامه خود را به هنگام مشکلات شخصی بدرد. اما زمانی که بر مسند قضاوت می نشست و کسی در حضور او کفر بر زبان می راند، مطابق عرف باید جامه خود را به نشانه انزجار می درید.

عیسی عنوان "پسر انسان" را به زبان آورد. عنوانی که اعضای شورا کاملا می دانستند که او از چه چیز سخن می گوید. اصطلاحات "پسر انسان" و "در دست راست خدا" (که اصطلاحی عبری بود برای اشاره به الوهیت) نشان می دهد که عیسی واقعا ادعای خدایی می کرده است. پاسخ مسیح، اشاراتی که در دانیال فصل هفتم آیه سیزدهم و مزمور صد و دهم آیه یکم آمده، در کنار هم قرار گرفته اند.

 اصطلاح "پسر انسان" در کتاب دانیال معنایی فراتر از اشاره به یک انسان عادی دارد. عیسی خود را همان "پسر انسان" معرفی می کند که "با ابرهای آسمان آمد". دانیال چنین نوشت:"آنگاه در خواب پسر انسان را دیدم که روی ابرهای آسمان آمد" (دانیال فصل هفتم آیه سیزدهم). 

به او قدرت و اختیار بر تمام انسان ها داده شد و همه او را پرستیدند و سلطنت جاودانی یافت (دانیال فصل هفتم آیه چهاردهم). این ادعا که او برتر از انسان است، احتمالا همان دلیلی است که شورای عالی یهود را بر آن داشت تا عیسی را متهم به کفرگویی کنند.

بر پایه این بررسی، می توانیم با قطع و یقین نتیجه بگیریم که عیسی به گونه ای ادعای الوهیت کرد که برای تمام مدعیانش روشن و واضح بود. رهبران مذهبی این ادعاها را کفرآمیز تلقی کردند و چنین شخصی مطابق شریعت و عرف یهودیان، مستوجب مرگ بود. آنان عیسی را مصلوب کردند "زیرا ادعا می کند که پسر خدا است" (یوحنا فصل نوزدهم آیه هفتم

۱۳۹۳ آبان ۲۶, دوشنبه

همدردی مشترک ایرانیان با مرگ مرتضی پاشایی



مرگ خواننده جوان ومحبوب "مرتضی پاشایی" که هر کدام از ما با ترانه هایش خاطرات تلخ وشیرینی داریم بسیار ناراحت کننده و حزن آور بود.اما چیزی که بسیار تعجب برانگیز است ، موجی ست که در جامعه به راه افتاد و این بیانگر این است که نسل جوان ایران ، علارغم همه تهدیدات و فشارها ، فیلترها و سختگیریها ، علایق خود را دنبال می کند. سختیگیری هایی که برای نظام نتیجه عکس داشت و باعث نشد مردم نسبت به هنر و موسیقی بی تفاوت باشند.

آدم با دیدن فیلم های کوتاه و عکسها از تجمعات چند روزه ، احساس غرور می کند که این مردم هنوز عاطفه دارند ، هنر را می شناسند و هنرمند برایشان اهمیت دارد . با توجه به تمام مشکلات درک می کنند که درد کشیدن یعنی چه ؟ این جماعتی که برای بزرگترین مشکلات زندگی هم ، جوک درست می کنند و به آن می خندند ؛ در این مدت یک مطلب طنز از "مرتضی" انتشار ندادند. یک غم بزرگ در وجود همه موج می زد و با  مرگش یک عزای عمومی که روز و تاریخش از صدا و سیما وتوسط حکومت تعیین نشده بود.

برای او عزاداری رسمی اعلام نکرده بودند و برای آرامش روحش وردهای عربی نامفهموم نمی خواندند . این جماعت چند هزار نفری با ظاهری کاملا آراسته و مرتب شمع روشن کرده بودند ، ترانه هایش را می خواندند ، دست می زدند و اشک می ریختند.

تجمع در خیابان برای "پاشایی" تلاشی جدید و موفق برای یک آیین سوگواری است . جدا از تمام آیین ها که سبک زیبای خود را دارند ، همصدایی هزاران نفر با موسیقی پاپ ، چیزیست که برای این مردم سالها مثل استخوان لای زخم بوده است . کنترل چنین حرکتی در دست حکومت حاضر نیست و اصلا برنامه ریزی نشده است . این یک نیاز اجتماعی است برای بیان دردی مشترک . دردی که اگر فکری برای آن نشود بارها شاهد آن خواهیم بود. مرگ یک جوان بر اثر سرطان ، که وقتی می آید پیر و جوان نمی شناسد، و هر بهاری را خزان می کند.

مسئولان بهتر است به جای سمت و سو دادن سیاسی ، به مراسم و خاکسپاری مرتضی پاشایی ، فکری اساسی برای سونامی سرطان داشته باشند که مثل موریانه به جان مردم افتاده است .آنها یکروز بعد از خاکسپاری و بعد از دیدن مردمی که اگر بخواهند حرکتی عظیم داشته باشند ؛ می توانند ، اقدام به انتشار خبری از وب سایت بهشت زهرا نمودند که "مرتضی " یکروز قبل از مراسم تشیع و به خاک سپرده شده است و مردم فقط تابوت خالی حمل می کردند . این خبر فقط برای تضعیف روحیه  وجلوگیری از یکپارچه شدن نسل جوان است .حتی اگر این خبر صحت هم داشته باشد چرا باید انتشار پیدا کند؟ و چرا روز بعد تکذیب شود برای مردمی که خالصانه آمدند و عاشقانه گریستند.

البته این از خصوصیات جوامع دیکتاتوری است که هر گونه ابراز علاقه ، اعم از شور ولذت و حتی فقدان و مرگ و هر حرکت گروهی نیازمند دستور رسمی است . مردم در این جوامع نه حق دارند بخندند ، نه گریه کنند . هر حرکتی جمعی که برخلاف این چارچوب باشد مهر سیاسی بودن به آن می خورد . زیرا آنها همیشه می ترسند از سیلی که ممکن است در راه باشد .

من تا امروز عزای عمومی زیاد دیده بودم ، ولی 25 آبان آن را لمس کردم .
فهمیدم عزای عمومی به معنای تعطیل بودن مغازه ها نیست .
عزای عمومی گل مالیدن به خود نیست .
عزای عمومی سیاه کردن کاورهای فیسبوکمان نیست.
عزادار بودن به دل مردمی هست که می آیند ؛ می خوانند ؛ دست می زنند ولی دلتنگ هستند . 

نوشته شده توسط : ندا عطایی

۱۳۹۳ آبان ۲۳, جمعه

پاسخ یک نوکیش مسیحی زندانی به اظهارات اخیر دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه



 پی سخنان جواد لاریجانی به شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد مبنی بر آزادیهای کافی پیروان اقلیتهای مذهبی پذیرفته شده در قانون اساسی جمهوری اسلامی؛ یک زندانی نوکیش مسیحی در یاداشتی به ادعاهای دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه پاسخ داد.

« محبت نیوز»  - به گزارش خبرگزاریها، در روز جمعه ۹ آبان ۱۳۹۳ هیأت عالی رتبه حقوق بشر جمهوری اسلامی ایران به ریاست محمد جواد لاریجانی معاون امور بین الملل و دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه، دومین گزارش ملی (یو.پی.آر) خود را که شامل تشریح اقدامات انجام شده درباره عملی کردن 123 توصیه پذیرفته شده از سوی جمهوری اسلامی در دور قبلی (چهار سال پیش) بود، به شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد ارائه کرد.

به دنبال سخنانی که او در این جلسه ایراد نمود و تشریح جمهوری اسلامی به عنوان یک بهشت حقوق بشری، چند رشته مصاحبه و گفتگو و اظهار نظر از جواد لاریجانی در رسانه های داخل و خارج کشور در روزهای بعد منتشر شد که هنوز هم ادامه دارد.

در یکی از این مطالب که روز 11 آبان ماه سال جاری به نقل از دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه توسط روزنامه ارگان سازمان زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور موسوم به "حمایت" منتشر شده، آقای لاریجانی ادعا کرده اند که نگاه مجامع جهانی به مسئله حقوق اقلیتهای مذهبی در ایران متناقض است وی افزود که پیروان اقلیتهای مذهبی پذیرفته شده در قانون اساسی جمهوری اسلامی همگی از آزادیهای کافی برخوردارند!

از آن رو که روزنامه حکومتی "حمایت" از معدود عنوان روزنامه هائی است که در داخل زندانهای جمهوری اسلامی در بین زندانیان توزیع می شود، "ابراهیم فیروزی" از زندانیان نوکیش مسیحی در زندان رجائی شهر کرج در یاداشتی به ادعاهای رئیس ستاد حقوق بشر قوه قضائیه پاسخ داد. وی در این یادداشت وضعیت خود و همکیشان زندانیش را مدرک مستندی بر کذب ادعاهای آقای لاریجانی یافته است و همچنین پاسخی به این اظهارات نوشته است که «محبت نیوز» آن را جهت قضاوت افکار عمومی عینن منتشر می کند.

"ابراهیم فیروزی 29 ساله ساکن شهرستان رباط کریم می باشد. این فعال نوکیش مسیحی برای نخستین بار کمتر از 4 سال قبل در تاریخ 21 دی ماه 1389 ( 11 ژانویه 2011) توسط مامورین امنیتی در شهرستان رباط کریم بازداشت شد. وی تا به حال چندین نوبت آزاد و دستگیر شده است و اکنون ضمن اینکه برای گذرندان یک سال حبس قطعی خود در زندان به سر می برد ، پس از پایان این یکسال به حکم دادگاه به شهرمرزی سرباز در سیستان و بلوچستان تبعید خواهد شد.وی همچنین به اتهامات دیگر نیز تحت تعقیب قرار گرفته و به زودی  برای این اتهامات جدید دادگاهی خواهد شد. او که تا ماه گذشته در بند 350 زندان اوین بود اکنون چند هفته می باشد که به زندان رجائی شهر کرج منتقل گردیده است."

«پاسخ به اظهارات ناصحیح اخیر محمد جواد لاریجانی درج شده در روزنامه حمایت»

"دبیر ستادحقوق بشر قوه قضائیه در بخشی از سخنانش در شورای حقوق بشر سازمان ملل نگاه برخی از کشورها را در خصوص حقوق اقلیت های مذهبی در ایران متناقض خوانده و فقط مذاهب مندرج در اصل سیزده قانون اساسی را به رسمیت شناخته است.

این اظهارات در حالی است که بنده به همراه دهها نفر از همکیشان مسیحی ام چند سالی است که در زندانهای تهران کرج شیراز اصفهان اهواز بسر می بریم، آنهم تنها فقط بخاطرباور و اعتقاد به عیسی مسیح و صحبت کردن در مورد ایمان مسیحی خودمان.

تنها برای خودم دادگاه انقلاب اسلامی در این خصوص تاکنون سه پرونده قضایی باز نموده و دومحکومیت زندان و تبعید به اتهام ترویج مسیحیت صادر کرده است.(در حالی که طبق قانون کشور ترویج هیچ یک از ادیان اسمانی جرم محسوب نمی شود.)

جالب اینجاست که نه تنها ما را به این اتهام برای چندین سال در زندان نگه داشته اند، بلکه بر خلاف تصریح قانون زندانها، اقدام به نگهداری ما در میان زندانیان خطرناک و سابقه دار نموده اند، تا به اصطلاح مجازات مضاعفی را به ما تحمیل نمایند.

همه این جفاها در حالی اتفاق می افتد که من و دیگر زندانیان نوکیش مسیحی که برخی از آنان از کشیشان کلیساها در ایران می باشند، بارها درباره این موضوع به صراحت اعلام کرده ایم: «مخالفتی با حاکمیت که نداشته و نداریم هیچ، بلکه بر طبق کلام انجیل مقدس برای حاکمان کشور در دعا نیز می باشیم.»

در پایان به دبیرمحترم ستاد حقوق بشر قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران که گزارشهای آقای احمد شهید گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر ایران را به اصطلاح خلاف واقع می داند توصیه میکنم؛ چنانچه توان اعتراف به این حقیقت را ندارند که کلیساهای فارسی زبان بدستور مقامات امنیتی و حکومتی درهای آن به روی ایماندران مسیحی بسته شده است و جمع بسیاری از مسیحیان ایرانی در جور و جفا بسر می برند، حداقل سکوت اختیار کنند و برای حفظ موقعیت ممتاز خودشان هم که شده کمتر به اظهارات خلاف واقع بپردازند.

 - زندان رجائی شهر/ نوکیش مسیحی ابراهیم فیروزی

یادآور می شود که مطابق اصل 13 قانون اساسی جمهوری اسلامی؛ ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی تنها اقلیتهای دینی شناخته می‏شوند که در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزادند و در احوال شخصیه و تعلیمات دینی بر طبق آیین خود عمل می‌کنند. مطابق اصل ۲۳ همان قانون؛ تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ‌کس را نمی‌توان به صرف داشتن عقیده‏ای مورد تعرض و موُاخذه قرار دارد.

۱۳۹۳ آبان ۲۱, چهارشنبه

چرا خدا انسان را آفرید؟




نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

عده ای بر این باورند که برای خدای تنها، زندگی کسل آور و خسته کننده بود، بنابراین تصمیم گرفت تا انسان ها را خلق کند! این دیدگاه به دلایل زیر قابل قبول نیست:
یک. این نگرش نادرست، بر فقدان و کمبود چیزی در خدا دلالت دارد. در حالی که خدا کامل است و در او نقص و کمبود وجود ندارد.

دو. خدا هرگز تنها نبوده است. تثلیث، برمشارکت ازلی میان سه شخصیت پدر، پسر و روح القدس تاکید دارد.

سه. با مطالعه کتاب های اشعیاء (فصل چهاردهم آیات دوازدهم تا پانزدهم) و حزقیال (فصل بیست و هشتم آیه پانزدهم)، در می یابیم که خداوند فرشتگان را قبل از آفرینش جهان، خلق نمود.

چهار. اگر خدا دنیا را برای تفریح و سرگرمی خودش خلق می کرد، شکل جهان، ظاهر انسان و نحوه زندگی بشر کاملا متفاوت بود. مثلا انسان ها اراده آزاد نداشتند و عالم هستی، پدیده پیچیده ای نبود.

پنج.در خاتمه هر مرحله از آفرینش، کلام خدا می فرماید:"خدا به آنچه آفرید، نظر کرد و از کار خود خشنود گردید". با این توصیف، بعد از خلق آدم، خداوند اظهار نظر عجیبی کرد:"خوب نیست" (پیدایش فصل دوم آیه هجدهم). قبل از ورود گناه به جهان، این اولین بار بود که خدا گفت:"خوب نیست". در خلقت کامل او فقدان چیزی مشاهده می شد: تنهایی آدم! بنابراین، او زن را آفرید. هدف اولیه خدا برای ازدواج این بود که زن و مرد شریک یکدیگر باشند و در رابطه با همدیگر، زیبایی عشق و محبت را تجربه کرده و رابطه جنسی برقرار نمایند.

شش. خدا فرمود:"انسان را شبیه خود بسازیم" (پیدایش فصل اول آیه بیست و ششم). این عبارت به آن مفهوم نیست که خدا انسان را کاملا شبیه خود ساخت، به خصوص از لحاظ جسمانی، بلکه بتواند خصوصیات او را منعکس کند. خصوصیاتی نظیر محبت، صبر، بخشش، مهربانی و وفاداری. ما هرگز کاملا مانند خدا نخواهیم شد، چون او خالق ما و از ما برتر می باشد. خدا عاری از گناه است و جاودانی و نامحدود. او این امکان را در ما قرار داده که مانند خودش عاری از گناه و جاودانی شویم، اما این آزادی را داده شده که راه دیگری را انتخاب کنیم. اگر انسان به جای اعتقاد به خدا، با خدا دوست و صمیمی شود، خصوصیات او را منعکس خواهد کرد و باعث جلال خداوند خواهد شد. روح القدس به ما کمک خواهد کرد تا شبیه مسیح شویم.

هفت. از دیدگاه خدا، انسان موجود ارزشمندی است. خداوند پدر ماست و برای نجات ما از قلمرو قدرتمند گناه چاره ای اندیشید. مسیح جان خود را به خاطر ما فدا کرد که بتوانیم تا ابدیت با خداوند زندگی کنیم. انسان جزئی از آفرینش خدا است و خدا از نحوه به وجود آوردن انسان خشنود است.

هشت. خلقت ما حاصل تصادف و اشتباه نیست. خداوند از بدنیا آمدن ما غافلگیر نشده است، بلکه او اراده فرمود تا ما را بیافریند.

نه. خدا ما را برای هدف ارزشمندی آفریده است. قبل از این که ما درمورد خدا بیندیشیم، او از قبل از تولد ما، درباره ما فکر می کرد. هدف خدا از آفرینش ما، مصاحبت و دوستی با او در ابدیت است. انسان موجودی ابدی است.

مطابق قوانین بین‌المللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات "دفاعیات مسیحی" محفوظ است. درج کامل مقالات "دفاعیات مسیحی" در سایر صفحات فیس بوک و وب‌ سایت‌ها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است.

۱۳۹۳ آبان ۲۰, سه‌شنبه

آیا مسیحیان باید غذای نذری ادیان دیگر را بخورند؟



نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

زنگ خانه به صدا در می آید. همسایه دو ظرف غذای نذری برای خانواده ای که ایماندار مسیحی هستند، آورده است. ایماندار مسیحی نمی داند چه واکنشی نشان دهد: آیا غذا را بپذیرد و یا به همسایه پاسخ منفی دهد! اگر برای حفظ روابط دوستی، غذای نذری را بگیرد، آیا بعد از بستن در خانه، آن را بخورد؟ ایمانداران مسیحی به این سئوال پاسخ های متضادی داده اند. برخی اصلا غذای نذری را نمی پذیرند. عده ای برای احترام و حفظ دوستی غذا را می گیرند، اما نمی خورند و بعضی نیز بعد از شکرگذاری از خداوند، غذا را می خورند. در محافل ایمانداران، گاهی بحث و جدل هایی میان مخالفان و موافقان در خوردن یا نخوردن غذای نذری ادیان دیگر شدت می گیرد. سئوال این است که آیا کتاب مقدس در مورد خوردن این گونه غذاها اظهار نظر کرده است؟ 
 ابتدا باید به تاریخ دوران باستان توجه کنیم: در آن زمان رهبران مذهبی یهود، قوانین و تبصره هایی را افزودند، به طوری که یهودیان نتوانند با غیریهودیان بر سر یک سفره بنشینند، چون به اصطلاح "نجس" می شدند (این قوانین در متن کتاب مقدس وجود ندارد). در حقیقت، یهودیان، غیر یهودیان را نجس قلمداد می کردند. در انجیل یوحنا فصل هجدهم آیه بیست و هشتم می خوانیم که عیسی پس از بازجویی به کاخ فرماندار رومی فرستاده شد. یهودیان برای این که نجس نشوند، داخل کاخ نشدند، چون اگر داخل می شدند دیگر نمی توانستند در مراسم مذهبی شرکت کنند. مطابق قوانین یهود، اگر شخص یهودی وارد خانه فردی غیریهودی می شد، نجس می گردید و در نتیجه، نمی توانست در مراسم مذهبی و هم چنین معبد و کنیسه حضور یابد. 
خداوند می دانست که این طرز تفکر، مانع اصلی بشارت انجیل به غیریهودیان بود. از این رو، توسط رویایی به پطرس نشان داد که او نباید به غیریهودیان به دیده حقارت نگاه کند و هم چنین خوردن غذاهایی که تا قبل از این رویا، حرام بود، از این به بعد مجاز و بلامانع می باشد (اعمال رسولان فصل دهم). قبل از آن هم مسیح فرموده بود که هیچکس با خوردن چیزی نجس نمی شود. چیزی که انسان را نجس می سازد، سخنان و افکار تلخ و منفی او است (متی فصل پانزدهم آیه یازدهم). مسیح به شاگردانش گفت:"مگر نمی دانید که آنچه می خورید، به روح تان لطمه نمی زند و آن را نجس نمی سازد؟ زیرا خوراک با قلب و روح شما کاری ندارد، بلکه از معده شما عبور می کند و بیرون می رود. (با این گفته، عیسی نشان داد که هر نوع خوراک، پاک و حلال است) (انجیل مرقس فصل هفتم آیات هجدهم و نوزدهم)
یهودیان اعتقاد داشتند که می توانند در اثر اجتناب از برخی از خوراک ها، در نظر خدا پاک باشند. اما عیسی فرمود که گناه در حالات درونی و انگیزه های شخص آغاز می شود. عمل گناه آلود، با یک فکر شروع می شود. افکار ما می توانند ما را آلوده کنند و به گناه بکشانند. فقط خدا می تواند فکر ما را نو سازد و ما از درون توسط عملکرد خداوند، پاک می شویم. 
مسیحیان یهودی موظف بودند تا پیام انجیل را به غیر یهودیان اعلان کنند. بنابراین، نگرش غلط آن ها درباره خوراک و معاشرت با غیریهودیان ابتدا می بایست اصلاح می گردید. از طرفی، تعداد یهودیان خارج از اسرائیل، آنقدر نبود که در روستاها و شهرک ها بتوان خوراک حلال را تهیه کرد. مبشرین یهودی بایستی در خانه های غیر یهودیان اقامت می کردند و هر غذایی را می خوردند. اگر به خاطر ایمان شان، دستگیر و زندانی می شدند، در زندان از خوراک حلال خبری نبود. 
آنچه مسلم است نجات غیر یهودیان مهم تر از احکام مربوط به خوراک حلال بود. خداوند در عیسی مسیح به قیمت گزافی نجات انسان را مهیا نمود. بنابراین، منطقی نبود که به خاطر خوراک، نجات غیریهودیان از قلمرو گناه، منحل شود.
در اروپای قرن اول میلادی، خوراک های قربانی که در معابد بت پرستان اضافه می ماند، در بازار فروخته می شد. یهودیان هرگز چنین خوراک هایی را نمی خوردند، زیرا آن را نجس می دانستند. در خارج از اسرائیل، یهودیان مقیم اروپا مشکل را با تهیه گوشت "کاشر" حل کردند، یعنی گوشتی که توسط قصاب های یهودی و مطابق شرع یهود ذبح می شد. 
با مطالعه اول قرنتیان فصل های هشتم تا دهم، متوجه می شویم که پولس حساسیتی را که درباره حضور در بتکده ها نشان می دهد، درباره خوردن خوراک های همان بتکده ها که در بازار فروخته می شوند، نشان نمی دهد. پولس در این فصل، چند نکته را خاطر نشان می سازد: 
یک. حضور در بتکده ها گناه است.
دو. خوراک ما را مقبول خدا نمی سازد (خدا به خوراک اهمیت نمی دهد)
سه. حتی با خوردن گوشت "کاشر" هم نمی توان مقبول خدا شد (گوشت "کاشر" موجب رهایی انسان از قدرت قلمرو گناه نیست. این خدا است که نجات می دهد).
چهار. همه خوراک ها از جانب خداست (فصل دهم آیه بیست و ششم).
از آن جا که پولس در برای بشارت، در میان غیر یهودیان زندگی می کرد، او آزاد و مختار بود از چنین خوراک هایی که در بازار به فروش می رسید، مصرف کند. بنابراین، آزادی برای پولس یعنی آزادی هم برای خوردن آن خوراک که در بازار فروخته می شود و هم برای نخوردن آن. با این توصیف، پولس بر حسب شرایط و موقعیت، یکی از این دو راه را انتخاب می کرد تا باعث لغزش برخی از ایمانداران مسیحی نشود. پولس وقتی با یک یهودی، یک اهل شریعت و یا شخصی که مخالف خوردن آن خوراک ها بود، آن غذا را نمی خورد. او آزادانه از اختیار و حق خود چشم پوشی می کرد. پولس رفتار خود را با شرایط و موقعیت ها سازگار می کرد تا عده بیشتری را به نجات مسیح رهنمون کند. به عبارت دیگر، توجه پولس به نگرش و سوءتفاهمات دیگران بود. اما او هدف مهم تری داشت: این که انجیل را به همه برساند. بنابراین، آنچه برای خدا اهمیت نداشت، برای پولس بی اهمیت بود. او آزاد بود، اما در مسیح. 
این مقاله شما را به خوردن یا نخوردن غذای نذری ادیان دیگر تشویق و ترغیب نمی کند. انتخاب و تصمیم گیری با شماست. اما اگر می خواهید آن غذای نذری را در حضور شخصی بخورید که از خوردن آن خوراک خشنود نیست، آن را نخورید. اصل محبت را فراموش نکنید:"هر شخص نفع خود را نجوید، بلکه نفع دیگری را" (اول قرنتیان فصل دهم آیه بیست و چهارم).  
     

۱۳۹۳ آبان ۱۹, دوشنبه

مسعود رضایی ، نوکیش مسیحی در زندان عادل آباد شیراز



10804945_401899039962947_1666213442_n
نوکیش مسیحی  ساکن شیراز ،به نام مسعود رضایی که به ۵ سال زندان محکوم شده است، جهت اجرای محکومیت خود را به زندان عادل‌آباد شیراز معرفی کرد.
این نوکیش مسیحی ، مسئول کلیسای شیراز ، خود را امروز (یک‌شنبه ۱۸ آبان ماه)   جهت اجرای محکومیت به زندان عادل‌آباد شیراز معرفی کرد.
مسعود رضایی در روز جمعه ۲۸ مهرماه ۱۳۹۱ به‌همراه یک عضو دیگر این کلیسا بنام خانم افسر بهمنی به اداره اطلاعات شیراز احضار و سپس در همانجا بازداشت شدند.
این نوکیش مسیحی به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام در دادگاه انقلاب به ۵ سال زندان محکوم شد که این حکم عینا در دادگاه تجدید نظر به تایید رسید.

منبع : هرانا 

دبیر ستاد حقوق‌بشر قوه قضاییه: شادمانی مغایر آداب اسلامی است

4345


جواد لاریجانی با انتقاد از شادمانی مردم در مکان های عمومی، گفت: پایکوبی در خیابان از مظاهر فرهنگ غرب است و در مقایسه ای بدور از معیارهای انسانی این امر را جفتک پرانی الاغ ها به هنگام خوشحالی نامید.

لاریجانی با اشاره به تحمیل لایف استایل شادی از سوی غرب به دنیا گفت :” فیلترینگ اینترنت ضروری است و آن را به در و پیکر خانه تشبیه کرد. 
دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضاییه با تاکید بر اینکه شادی دراسلام معنای متفاوتی دارد گفت:” مثلا خوشحال بودن (Happiness) در لایف استایل اسلامی آداب دارد. شما وقتی خوشحال هستید جیغ و عربده نمی‌کشید. این کار الاغ و حیوانات دیگر است. چهارپا‌ها وقتی خوشحال می‌شوند جفتک می‌اندازند، آیا ما باید این طور رفتار کنیم”؟
وی در ادامه اضافه کرد:” این که در غرب وقتی کسی خوشحال است، در خیابان برقصد “خوشحالی نیست” و آداب و هنر خوشحالی مدرن اسلامی را چنین توصیف کرد “در عقلانیت اسلامی تطهیر و تنظیف، خوش‌لباس بودن، خوش‌بو بودن، شیک بودن، این از مولفه‌های زندگی مدرن است”.

هرگاه به آیین های دیگر چون مسیحیت بنگریم با مثال های زنده و به روشنی از چگونگی موضع و دیدگاه آن مطلع می شویم، از جمله در کتاب مقدس از رقص داود در هنگام شنیدن خبری خوش و با ردای کاهنان می خوانیم اما دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضاییه بدون هیچ توضیح دیگری ازچگونگی آداب و هنر خوشحالی مدرن اسلامی به موضوع استفاده از فیس‌بوک و توییتر پرداخته و گفت: “اگر فقط فقط کاربر این تکنولوژی‌ها باشیم، مقهور آن‌ها هستیم، اما اگر خودمان این را توسعه بدهیم برکات بسیاری دارد”.

جواد لاریجانی که از طرفداران برپایی اینترنت ملی در ایران است با اشاره به تهاجم فرهنگی غرب از طریق اینترنت و ماهواره افزود: “این خیلی بد است که الان پیام اینترنتی از یک نقطه‌ای مثلا در تهران به نقطه دیگر در تهران، اول باید برود به آمریکا و بعد دوباره برگردد به تهران”.

۱۳۹۳ آبان ۱۶, جمعه

مفهوم صلیب عیسی مسیح چیست ؟


تجسم عیسی مسیح یعنی ورود او به جهان و سپس مرگ او بر صلیب و رستاخیزش از مردگان ، نقطه اوج کار نجاتبخش خدا در تاریخ محسوب میگردد.
کلام خدا تعلیم میدهد که مسیح آن قربانی کاملی بود که برای کفاره گناهان همه انسانها جانش را بر صلیب قربانی ساخت. (رومیان 8:5 ؛ غلاطیان4:1) 
برای درک بهتر کاری که مسیح برای ما بر صلیب انجام داد بهتر است در مورد چند مفهوم کلیدی در کلام خدا توضیح  بیشتری بدهیم.

1- مفهوم نخست مفهوم کفاره است. کتاب مقدس تعلیم میدهد که همه انسانها گناه کرده اند (رومیان 23:3). نتیجه گناه نیز موت و هلاکت و جدایی از خداست و کسی که مرتکب گناهی شده باید داوری الهی را در مورد گناه خود متحمل شود.
در عهد عتیق خدا قربانی های حیوانات را مقرر کرده بود که با ریختن خون آنها گناهان فرد آمرزیده شود. اما تمام این قربانیهای عهد عتیق سایه ای از آن قربانی کاملی بود که روزی باید ظاهر میشد و یکبار برای همیشه باید گناهان انسانها را کفاره میکرد (عبرانیان 10: 4-1 ،14)، معنی لغوی واژه کفاره به معنی پوشانیدن است.
بدین معنی که هنگامی که خون قربانی به جای گناهان فردی ریخته میشود، این خون گناهان فرد را میپوشاند تا غضب الهی بر فرد نیاید. عیسی مسیح آن بره بی عیب است که خداوند آن را مهیا نمود تا به جهت گناهان ما قربانی شود و ما را از غضب الهی که بر گناه نازل میشود رهایی یانیم. 

2- مفهوم دیگری که در نجات مسیح اهمیت دارد مفهوم مرگ نیابتی مسیح است.
مفهوم مرگ نیابتی مسیح این است که مسیح به خاطر ما و به جای ما بر صلیب جان خود را داد. یعنی به خاطر گناهانی که مرتکب شده بودیم باید تحت غضب و داوری الهی قرار میگرفتیم اما مسیح این داوری و غضب را بر خود گرفت تا ما در حضور خدای عادل ، بیگناه شویم و بتوانیم به او نزدیک شویم. پس او به نیابت از ما وبه جای ما ،جان خود را قربانی کرد (اشعیا 6:53 ؛ اول پطرس 

3- یکی دیگر از مفاهیم مهم در نجات مسیحی که نتیجه کار مسیح بر صلیب است مفهوم مصالحه یا صلح کردن با خداست.
کلام خدا تعلیم میدهد که ما به خاطر ارتکاب به گناهانمان وزیر پا گذاشتن احکام الهی و عصیان علیه خدا دشمن خدا محسوب میشدیم اما به وساطت مرگ مسیح بر صلیب و برداشته شدن گناهانمان از سوی او ، خدا با ما صلح کرد و به جای دشمنی بین خدا و ما اکنون صلح برقرار است (رومیان5: 10-11 ).
کلام خدا همچنین به ما میگوید که خدا در مسیح بود و جهان را با خود مصالحه میداد و خطایای انسانها را به ایشان محسوب نداشت (دوم قرنتیان 5: 18-21). بنابر این پس از مرگ مسیح بر صلیب ، دشمنی بین انسان و خدا برداشته شده و به جای آن صلح بر قرار گشته است. در واقع صلیب مسیح نشانه پایان یافتن دشمنی و خصومت بین خدا و انسان است.
موضوع مهمتر اینکه برای ایجاد این مصالحه این خداست که قدم نخست را بر میدارد و ما فقط با پذیرش کاری که او برای ما انجام داده است از ثمرات این مصالحه برخوردار میشویم.

حجت الاسلام طباطبایی : یزید دست نشانده یک مسیحی بوده است

mohammad-r-tabatabaee


  بنا به اظهارات عجیب حجت‌الاسلام سیدمحمدرضا طباطبایی ؛ كشته شدن پيشوای سوم شيعيان ( حسین) توطئه جريان مسيحی – صهيونیستی بوده است.این کارشناس مذهبی جمهوری اسلامی ادعا کرد که نقش جریان مسیحی _ یهودی در تربیت یزید بوده و فرمانروایی ” ابن زیاد ” به پیشنهاد یک مسیحی بوده است.
وی در مصاحبه با خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران گفت، همان جریان مسیحیت صهیونیستی که امروز مطرح می‌شود، به لحاظ شاخص نژادپرستی در جریان مسیحی یهودی زمان امام حسین نیز وجود داشت و از جمله برنامه‌هایش این بود که یزید را تربیت کند.
مسيحيت صهيونيستی اصطلاح حكومت اسلامی برای توصيف مسيحيان بشارت يافته از جمله مسيحيان فارسی زبان است.

این کارشناس ادیان و مذاهب افزود،” نقش مسیحیت صهیونیستی در تاریخ اسلام به خصوص واقعه کربلا جای بسی تأمل دارد، در واقع کشیشان مسیحی یهودی شرایط را به گونه‌ای ترسیم کردند که حادثه کربلا به وقوع پیوست. وی همچنین ادعا کرد؛ بارزترین فردی که با نقشه طراحی شده کشیشان، تغییرات اساسی مبانی اسلام را دنبال می‌کرد، یزید بود، در واقع یزید با اجازه معاویه تحت تربیت «یوحنا» یا «سرجیوس» قرار گرفت، وی یک کشیش صلیبی صهیونیست (البته به تعبیر امروزی) است، وقتی دید که اوضاع شهر کوفه آشفته شد، سرجیوس (مشاور و محرم اسرار معاویه) به یزید پیشنهاد داد که عبیدالله بن زیاد را به فرمانروایی کوفه برگزیدند و حادثه كربلا رقم خورد.
حجت‌الاسلام طباطبایی پس از این داستانسرایی هيچ اشاره ای به اختلافات مسلمانان كه بعد از درگذشت « محمد» پيامبرمسلمانان آغاز شد نكرد. اختلافات و فرقه بندی های مختلف در دين اسلام پس از فوت «محمد» آغاز شد، اختلافات خونينی که تا امروز نيز قرباني مي گيرد. شدت اختلافات شاخه ها و فرقه های دين اسلام به قدری شديد است كه برخی از آنها تنها چاره را در نابودی طرف مقابل مي دانند.

۱۳۹۳ آبان ۱۴, چهارشنبه

خروج اجباری مادرکشیش سعید عابدینی از ایران

دbberjf


در پی فشارهای وارده به خانواده مسیحیان ایران مادر سعید عابدینی کشیش آمریکایی – ایرانی تبار مجبور به ترک خاک ایران شد.
این مادر رنج کشیده حتی فرصت وداع با فرزند عزیز و در بند خود را نیافته است، آری جلای وطن درد مشترک تمامی آن مردمی است که می خواهند با آرمان و عقیده شخصی خو به سر برند، می باشد. 
نغمه شریعت پناهی همسر کشیش زندانی مسیحی سعید عابدینی در روز سه شنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۳ طی مصاحبه ای باخبرگزاری فاکس نیوز آمریکا گفت:” مادر همسرش بدلیل مسایل امنیتی از ایران خارج شده است و اکنون در نقطه امنی در خارج کشور به سر می برد”.
بنا بر همین گزارش مادر سعید عابدینی در حال تکمیل مراحل قانونی دریافت مجوز ورود به خاک ایالات متحده آمریکا برای پیوستن به نغمه عابدینی و دو فرزندش می باشد.
بر اساس گفته های همسر سعید عابدینی، مقامات اطلاعاتی جمهوری اسلامی از خبر رسانی مادر سعید پس از هربار ملاقات با فرزندش به شدت شاکی بوده اند و به همین دلیل در ماه های اخیر فشارها بر مادر این زندانی عقیدتی در ایران بیشتر شده است و او بیم آن را داشته که بازداشت شود. 
چندی پیش خویشاوندان این نوکیش مسیحی خبر از ضرب و شتم مادر سعید عابدینی در بیمارستان داده بودند.
این در حالی است که کشیش سعید عابدینی در ملاقات هفتگی با مادرش در زندان رجایی شهر گفته بود که از ترس جانش برای هواخوری و ورزش از سلول خود خارج نمی‌شود.
عابدینی مهرماه سال ۱۳۹۱هنگامیکه برای دیدار خانواده خود وهمچنین تاسیس یک پرورشگا به ایران سفر کرده بود بازداشت شد. 
پیشتر باراک اوباما، رئیس‌جمهوری آمریکا، از مقام‌های ایران خواست تا سعید عابدینی را آزاد کنند وزیر امورخارجه آمریکا نیز خواستار آزادی عابدینی شده است.