۱۳۹۴ شهریور ۳, سه‌شنبه

همسر زندانی عقیدتی سعید عابدینی: پس از توافق پیگیری‌های دولت آمریکا کمتر شده است


نغمه عابدینی همسر کشیش ایرانی- آمریکایی، سعید عابدینی که  در ایران به هشت سال زندان محکوم است به کمپین بین المللی حقوق بشر گفت: “پیگیری‌های وزارت خارجه از زمان توافق هسته‌ای ایران و آمریکا، نسبت به قبل کمتر شده و بیش‌تر سکوت می‌کنند اما در تماس‌هایی که انجام شده گفته‌اند دارند روی موضوع کار می‌کنند و مساله سعید در اولویت پیگیری است ولی جزئیاتی اعلام نکرده‌اند.“
نغمه عابدینی ادامه داد: “من در ماه سپتامبر ۲۰۱۵ برای شرکت در یک جلسه حقوق بشری به نیویورک خواهم رفت. ۱۷-۱۸ سپتامبر از پارلمان‌های کشورهای مختلف می‌آیند و ۲۸ سپتامبر هم آقای روحانی به نیویورک خواهد آمد. تلاش خواهم کرد با هیات ایرانی ملاقات داشته باشم یا حداقل بدانند مساله حقوق بشر و سعید برای جامعه بین المللی و مردم آمریکا مهم است.”
خانم عابدینی گفت آخرین خبری که از همسرش دارد به ۶ آوریل ۲۰۱۵ (۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۴) برمی‌گردد: “در این روز ماموران زندان، به بهانه بازرسی به سلول او هجوم برده و او را کتک زده بودند، روی زمین انداخته بودند و دستش را پیچانده بودند.” همسر این کشیش زندانی گفت موفق نشده با خود او صحبت کند اما منابعی در داخل ایران این خبر را تایید کرده‌اند.
نغمه عابدینی همچنین با اشاره به این‌که بارها سعی کرده‌ است که با مقامات ایرانی تماس بگیرد، ادامه داد: “درخواست داده‌ام که با آقای ظریف وزیر امور خارجه، نماینده ایران در سازمان ملل و همین‌طور آقای روحانی، دیدار کنم. از راه‌های مختلف درخواست پیگیری کرده‌ام ولی تاکنون جوابی نگرفته ام، با این حال همچنان ادامه خواهم داد.”
او در پایان گفت: “مدت حبس سعید عابدینی ۸ سال است و سه سال از آن سپری شده اما هیچ تضمینی وجود ندارد در پایان ۸ سال هم او را رها کنند. در سال‌های اخیر بعضا احکام مربوط به اقلیت‌ها را افزایش داده‌اند.”
سعید عابدینی، یک آمریکایی ایرانی تبار، در مهرماه سال ۱۳۹۱ دستگیر شد و دادگاهی در بهمن ماه ۱۳۹۱ به هشت سال زندان محکوم کرد. پرونده وی بازتاب آشکاری از نبود آزادی مذهب در ایران، و به طور خاص، عدم تحمل مقامات از هرگونه تبلیغ مذهبی است که آن را به عنوان یک تهدید مستقیم علیه اسلام شیعه می‌دانند.
سعید عابدینی، نوکیش مسیحی ایرانی ـ آمریکایی تبار پس از تغییر باور مذهبی خود در سال ۱۳۸۵ از ایران به آمریکا رفت و در مهرماه ۱۳۹۱ برای «بازدید از خانواده و تاسیس یک پرورشگاه» به ایران بازگشت که در منزل پدری‌اش دستگیر شد. او در بهمن ماه همان سال به اتهام تشکیل کلیساهای خانگی در ایران به قصد بر هم زدن امنیت ملی از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی به ۸ سال زندان محکوم شد و دادگاه تجدید نظر عینا این حکم را تایید کرد. کلیساهای خانگی کلیساهای بدون مجوزی هستند که به دلیل عدم صدور مجوز برای تشکیل کلیساهای رسمی توسط مقامات، در راستای انجام مراسم مذهبی مسیحیت در منازل شهروندان برگزار می‌شوند.
این زندانی از تاریخ ۱۲ آبان ماه ۱۳۹۲ بدون دلیل مشخصی از زندان اوین به بند زندانیان خطرناک زندان رجایی شهر منتقل شد.

چگونه در مسیح ریشه بدوانیم؟



نوشته شده توسط: ندا عطایی

هنگامیکه یک دانه کاشته می شود برای رشد آن به آب، گرما(نور)، هوا وصبر نیاز است . وقتی وارد ایمان مسیحی می شویم همانند این دانه هستیم که اگر بخواهیم رشد کنیم، باید تمام این شرایط را داشته باشیم.

بعد از گرفتن نجاتی که هدیه خدا بود، دراولین مرحله احتیاج به آب هست که در ایمانِ مسیحی همان تعمید آب می باشد. تعمید آب علاوه بر اینکه برای رشد این دانه ضروری است، شهادتی بر ایمان ما نیز می باشد. یکی از ملزومات ایمان مسیحی تعمید آب است و ضرورت آن جایی مشخص می شود که عیسی مسیح نیز خود این کار را انجام داد(لوقا3: 12).

مرحله بعد دریافت گرما و نور می باشد تا دانه وجودی ما رشد کند، این همان روح القدس است (اعمال رسولان2: 38) که با قدرت و گرمایی که به زندگی ما می دهد این نیاز را نیز برطرف می سازد.

سومین عامل هوا می باشد. در زندگی جدید ما ممکن است مسائلی به وجود بیاید که ایمان ما را خفه کنند و مانع رشد و بالندگی شوند واگر ما در آموزش و جایگاه درست نباشیم این فرصت را در اختیار شریر قرار می دهیم که بوسیله کسی یا چیزی، زندگی روحانی ما را تحت تاثیر قرار دهد. ما همانند نوزادان شیرخوارِ تازه متولد شده ای هستیم که برای این مراقبت احتیاج به کلیسا داریم، تا اگر به هر دلیلی در اشتباه افتادیم به ما گوشزد کرده و جلوی این خفگی را بگیرند.

این نوزاد شیرخوار احتیاج به مراقبت دارد تا آهسته آهسته رشد کند، بدون شک در این مسیر سختی بسیاراست مخصوصا برای کسانی که به شریعت پشت کرده اند، اما این تکامل روح احتیاج به زمان دارد که فقط با صبر امکان پذیر است. بدون شک هیچ دانه ای بدون گذر زمان به رشد مناسب نمی رسد وعجله ی بیش از حد، در نطفه آنرا خشک می کند.
 هیچ اتفاقی در زندگی به یکباره روی نمی دهد. در کلام می خوانیم که خدا جهان را در شش روز آفرید، این را هم می دانیم که زمانهای خدا با زمانهای ما تفاوت دارد شاید هر هزار سال ما یک روز خداوند باشد، در نتیجه این که خدا جهان را در یک لحظه نیافرید، بلکه زمان صرف آن نمود. حال ما چگونه انتظار داریم بعد از ایمان در مدت کوتاهی مکاشفه ها ی زیاد یا تغییر ناگهانی داشته باشیم

ما در صبر رشد می کنیم و از شیرخوارگی به خوردن غذاهای جامد می رسیم. اگر با برداشت درستی از مسیحیت و اینکه عیسی مسیح چه کسی بود؟ برای ما انسانها چه کرد؟ چرا بدون هیچ انتظارِ جبرانی ما را نجات داد؟ و اینکه نقشه خدا برای نجات ما چه بوده است، وارد این راه شده باشیم با هر بحران و سختی در زندگی شروع به پرسیدن سوالات نادرست نکرده و سعی نمی کنیم آنرا زیر سوال ببریم. بیشتر کسانیکه به این دعوت بله می گویند انتظار معجزه ای در حد شعبده بازی از عیسی مسیح دارند. در حالیکه هیچگاه فراموش نکنیم در زندگی مسیحی هیچ کار و برنامه ای خارج از زمان تعیین شده اتفاق نمی افتد.برای خیلی از مسایل در زندگی باید صبر کرد تا زمان وقوع آن فرا برسد. زندگی مسیحی به همان اندازه که آسان است به همان اندازه هم سخت است. زیرا ما همواره در جنگ با شریر هستیم او سعی دارد این زمان را برای ما طاقت فرسا ساخته و صبرو تحمل ما را تحت تاثیر قرار دهد.

ولی ما باید با تحمل سختی ها به خدا این فرصت را بدهیم که در زندگی ما کار کند و درجه صبر ما را تغییر دهد. در کارها و امور زندگیمان هیچ گاه به توانایی خود تکیه نکنیم، اما هیچگاه نیز تصور نکنیم ما از پس سختی ها هر آنچه که باشند، برنمی آییم وضعیف هستیم ، بلکه همه مسائل را به حضور خدا برده و اجازه دهیم او ساماندهی کند و اینگونه دعا کنیم " خداوندا من قدرت ندارم، تو قدرت بده. من تحمل ندارم، تو صبر بده." زیرا خدا توانایی هایی در وجود ما نهاده که می خواهد آنها را در دوره صبر برما هویدا کند.
زمانی گلدانی داشتم که در حال خشک شدن بود از آنجایی که علاقه بسیار به آن داشتم برایش وقت گذاشتم بعد از مدتی در نهایت تعجب دیدم گلهای زیبایی داد. من برای گل دادن از آن مواظبت نکرده بودم فقط دوستش داشتم ولی گل داد. دقیقا خدا اینکار را با زندگی ما انجام می دهد وقتی از ایمانمان مواظبت کنیم و صبر داشته باشیم تا او در زندگی هایمان کار کند ثمره ها می آیند، اگر درست رشد کرده باشیم و این همان ریشه دواندن است.

ما بعنوان انسان نمی توانیم مانع اتفاقات زندگی شویم پس اجازه دهیم که زندگی پیش برود، با اتفاقاتی که روی میدهد ما ریشه های قویتری پیدا میکنیم و ثمره بهتری می دهیم و می توانیم در کنار دوستان برای عیسی مسیح و کلیسا بایستیم. با صبرآن دانه ی کاشته شده در زندگی ما تبدیل به درختی با ریشه های قوی می شود که در برابر طوفانهای زندگی مقاوم و پایدارباقی می ماند.

آنکه در مسیح ریشه دارد مثال میخی است که هر چه برآن بکوبند ثباتش بیشترمی شود.

۱۳۹۴ مرداد ۳۱, شنبه

اعتصاب غذای دو زندانی سیاسی، عقیدتی زندان رجائی شهربه دلیل عدم رعایت تفکیک جرائم



دو زندانی دست به اعتصاب غذا زدند ابراهیم فیروزی، نوکیش مسیحی و آرش مقدم اصلانپور، فعال فرهنگی در اعتراض به عدم رعایت اصل تفکیک جرائم از روز پنج شنبه دست به اعتصاب غذا زده اند.
بنا به گفته اخبار اقلیت های مذهبی به نقل از خبرگزاری هرانا، ابراهیم فیروزی و آرش مقدم اصلانپور (آرش اشایی) که بر خلاف اصل تفکیک جرائم در بند ده زندان رجائی شهر همراه با مجرمین غیرسیاسی و بعضا خطرناک نگهداری می شوند، پس از نگارش نامه ای خطاب به ریاست زندان و عدم رسیدگی توسط ایشان، از روز پنج شنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۴ دست به اعتصاب غذا زده اند. آنها از مسئولین زندان خواسته اند که با رعایت قانون، ایشان را به سالن ۱۲، بند زندانیان سیاسی، عقیدتی زندان رجائی شهر منتقل کنند.
متن نامه اعلام اعتصاب غذای این دو زندانی سیاسی، عقیدتی خطاب به محمد مردانی، رئیس زندان رجائی شهر کرج به شرح زیر است:
جناب مردانی محترم
با تشکر از حسن عملی که از ابتدای ورودمان تا کنون نسبت به ما داشته اید. به علت شایعه پراکنی بسیار در مورد ما توسط اشخاص مختلف و نیز شرایط نابسامانی که محل کنونی مان دارد و موجب آزار و شکنجه روحی شدید در ما شده است، لطف فرموده و بنا بر قانون تفکیک جرائم تصمیم انتقالمان به سالن دوازده را صادر فرمائید. از تاریخ درج این درخواست ۴۸ ساعت منتظر می مانیم تا کارهای اداری اش صورت پذیرد. در صورت عملی نشدن و علی رغم میل باطنی مان، با عرض احترام به شما، ما رسما اعتصاب غذایمان را اعلام خواهیم کرد و تا زمان عملی شدن خواسته هایمان اعتصاب اجباری مان ادامه خواهد داشت. مطمئن هستیم با مرگ ما تغییری در جهان صورت نمیگیرد. لیکن برگ سیاهی به کارنامه دستگاه قضائی ایران اضافه خواهد شد. امیدواریم نیت قلبی مان را توانسته باشیم بدون جسارت به مقام شما مطرح کرده باشیم.
والسلام
ابراهیم فیروزی و آرش مقدم اصلانپور (آرش اشایی)
خرداد ماه سال جاری نیز ابراهیم فیروزی در اعتراض به شرایط نگهداری اش در بند ده زندان رجائی شهر دست به اعتصاب غذا زده بود که با رسیدن به بخشی از مطالباتش به اعتصاب خود پایان داد.
ابراهیم فیروزى ١٧ اسفندماه گذشته به اتهام اقدام علیه امنیت ملى از طریق اجتماع و تبانى، از سوى شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب به ریاست قاضى مقیسه محاکمه شد و وى براى اولین بار در جلسه دادگاه با وکیلش ملاقات کرد.
این نوکیش مسیحی که ۳ شهریور ماه سال ۹۲ بازداشت شد، سابقه بازداشت های متعددی را دارد و پیش‌تر نیز از سوی دادگاه انقلاب رباط کریم به یک سال زندان و دو سال تبعید به شهرستان سرباز محکوم شده بود، اما باوجود اینکه از ۲۳ دی ماه سال گذشته محکومیتش به پایان رسیده همچنان در زندان بسر می‌برد تا به پرونده جدیدی که برایش تشکیل شده رسیدگی شود.
چندی پیش حکم ۵ سال حبس تعزیری، از سوى شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه، به وکیل ابراهیم فیروزى ابلاغ شده است.
آرش مقدم اصلانپور پیش‌تر به اتهام توهین به مقدسات، توهین به رهبری و تبلیغ علیه نظام به هشت سال حبس تعزیری محکوم شده بود که یک سال و ۴ ماه آن به مناسبت عید فطر مورد عفو قرار گرفته بود.
یکی از نزدیکان آرش مقدم درباره گرایشات مذهبی آرش مقدم گفت: “به دلایل نامشخص در برخی خبرها ذکر شده که آرش زرتشتی می باشد ولی این قضیه صحت ندارد و وی هیچ گاه زرتشتی نبوده است.”

۱۳۹۴ مرداد ۲۸, چهارشنبه

۹۰ مسیحی در زندان ایران



 با گذشت بیش از دو سال ازروی کار آمدنِ دولت یازدهم و وعده های آن مبنی بر آزادی اقلیت های مذهبی ، سرکوب مسیحیان ایران همچنان ادامه دارد. منصور برجی سخنگوی" کلیساهای ایرانی همگام" روز چهارشنبه 28 مرداد به رادیو فردا گفت:" در روزهای اخیر دست کم هشت نفر از نوکیشان مسیحی در کرج بازداشت شده اند که از وضعیت برخی از آنها اطلاعی در دست نیست.

بنا به اظهارات ایشان از وب سایت محبت نیوز که اخبار مربوط به مسیحیان ایران را پوشش می دهد " در روز جمعه 16 مرداد، ماموران امنیتی لباس شخصی با هجوم به یک کلیسای خانگی در کرج، جمعی از نوکیشان مسیحی را که برای مراسم عبادت گرد آمده بودند بازداشت کردند." گفته می شود این دستگیری ها از سوی نیروهای اطلاعات سپاه صورت گرفته است که پس از بازداشت آنان را به جهت بازجویی های بیشتر به مکان نامعلومی انتقال داده اند.

ایشان در گفته های خود اضافه کردند" در حال حاضر بیش از نود مسیحی به خاطر فعالیت های دینی، بشارت انجیل و یا شرکت در کلیساهای خانگی در سراسر کشور زندانی هستند."

بر اساس گزارش‌های متعدد از سازمان ملل متحد و سازمان‌های غیردولتی مدافع حقوق بشر و آزادی رسانه‌ در دنیا، جمهوری اسلامی ایران همواره در میان سرکوبگر‌ترین دولت‌های جهان علیه مطبوعات، روزنامه‌نگاران، فعالان سیاسی‌ـ‌ مدنی، روشنفکران و دگراندیشان، اقلیت‌های دینی و نهادهای مدنی و اجتماعی قرار داشته است.

از انقلاب سال ۵۷ تاکنون چند رهبر کلیسا در ایران کشته شده‌اند و صد‌ها مسیحی نیز تحت بازجویی بوده و زندانی شده‌اند.
چاپ کتاب مقدس به زبان فارسی ممنوع شده و برخی از کلیسا‌ها تعطیل و از مراسم کلیسایی جلوگیری به عمل آمده است.


۱۳۹۴ مرداد ۲۲, پنجشنبه

ترس چیست و چگونه به سراغ ما می آید؟




نوشته شده توسط: نداعطایی

 شاید خیلی اوقات این سوال برای ما پیش می آید که ترس چیست و از کجا به سراغ ما می آید؟ ترس یک واکنش احساسی یا هیجان است که بر زندگی ما اثرنامطلوب می گذارد. اکثر مواقع ما از چیزی می ترسیم که حتی یکبار نیز با آن روبرو نشده ایم و فقط خود از آخر آن اتفاق نتیجه گرفته ایم.

در واقع ترس جزء غریزه های انسان نیست و همانطور که در کتاب (دوم تیموتائوس1: 7) می بینیم چیزی نیست که از طرف خدا باشد و از آنجاییکه ما نیز درصدد آزار رساندن به خود نمی باشیم عامل سومی در آن نقش دارد. 
این ضرب المثل را در گذشته ما بسیار شنیده ایم که می گویند ترس برادر مرگ است اما هیچگاه به عمق آن فکر نکرده ایم . همانطور که زمان مرگ همه اعضای بدن از حرکت می ایستد، وقتی با ترس روبرو می شویم تمام حرکات و قدرتهایی را که خداوند به ما داده ، از دست می دهیم و از حرکت باز می مانیم.

هنگامیکه ما به عیسی بله می گوییم همراه نجات پکیج کاملی از رحمت، فیض و برکت در نام مسیح دریافت می کنیم و این بستگی به ما دارد که چطور از این موقعیت استفاده کنیم یکی از این هدایا، اقتدار است و این به معنی قدرت داشتن می باشد، حال اگر خود از این موهبت استفاده نکنیم همان نیروی سوم آنرا از ما می دزدد و مشکلات زیادی در زندگی ما ایجاد می کند. 

این نیروی سوم همان شیطان است و ترس در واقع سفیر اوست و اولین کاری که در درون ما انجام می دهد گرفتن اقتدار ماست و از آنجاییکه ما قدرت نهیب را از دست داده ایم، ازاو می ترسیم.

ترس در انسانهای مختلف به صورتهای متفاوت عمل میکند . در نوایمانان ترس از اینکه اگر خانواده از ایمان آنان به مسیح خبردار شوند ممکن است از ارث محروم شوند، از کار اخراج شوند و دیگر امکانات زندگی دنیوی خود را از دست بدهند، این مطلب را پنهان می کنند و شیطان از این ضعف سریع آگاه می شود و اولین راه حل را که همان دروغ گفتن می شود ارائه می دهد. اینجاست که ما غیراز اقتدار که از دست داده ایم، برده شیطان می شویم.

شبی که عیسی توسط یهودیان دستگیر شد، پطروس در حیاط خانه قیافا بود و از ترس جانش سه بار عیسی را انکار کرد. او به دلیل این ترس، جایگاه و مقامی را که خدا به او داده بود از دست داد به همین دلیل عیسی بعد از قیام سه بار از او پرسید آیا مرا دوست داری؟ وبا هر جواب مثبتی که پطروس داد و به خداوندی عیسی اعتراف کرد آن اقتدار به او برگردانده شد.

در عهدعتیق، ایلیا به دلیل حرمتی که نزد خداوند داشت دعا کرد که سه سال باران نبارد(اول پادشاهان17: 1) پسربچه بیوه ای را از مرگ به مادرش برگرداند( اول پادشاهان17: 21-24) هنگامیکه می بیند مردم اسراییل دو دینه شده اند، حدود 850 تن از انبیای بعل را به کوه کورمل جمع کرد و به آنها نهیب زد که تا چه زمان می خواهید هم بتها و هم خدا را بپرستید ولی آنها جوابی ندادند او در ادامه گفت :"دو گاو انتخاب کردند و انبیای بعل یکی ازآنها را قطعه قطعه کنند و بر هیزم بگذارند ولی آتش نزنند ویکی هم خود ایلیا اینکار را کرد. آنگاه انبیای بعل به خدا دعا کنند وایلیا نیز به خداوند اسراییل دعا کند هیزم هر قربانگاه آتش گرفت آن خدای حقیقی است. (اول پادشاهان18: 22-24) پس ایلیا با وجود اینکه تمام چوب و اطراف قربانگاه را خیس کرده بود ولی هیزم قربانگاه او آتش گرفت و انبیای بعل سرافکنده از این آزمایش بیرون آمدند و فریاد زدند: خداوند خداست .(اول پادشاهان18: 39) پس ایلیا همه آنان را دررود قیشون از بین برد.

بعد از این اتفاق ایزابل همسر پادشاه برای ایلیا پیغام فرستاد :" تو انبیای من را کشتی به خدایانم قسم که تا فردا همین موقع تو را خواهم کشت."(اول پادشاهان19: 1) وقتی ایلیا این را شنید از ترس جان خود فرار کرد  و آرزوی مرگ کرد و همین موقع خداوند مقام او را گرفت و به الیشع داد. ایلیا بعد از این همه اقتدار در خداوند، بازیچه دست شیطان شد، زیرا تهدید، یکی از شگردهای شیطان است زیرا ایزابل این امکان را داشت که بدون خبر افرادش را به سراغ ایلیا بفرستند. بعد از این اتفاق کافی بود ایلیا دستش را بلند کند و از خداوند تشکر کند بابت قدرتی که در برابر پادشاه و انبیای بعل به او داده بود و دعا کند اما از ترس فرار کرد.

شیطان از طریق افکارمان،  و از راههای متفاوت ما را می ترساند البته نتیجه برای او یکی است و چنان با قدرت رفتار می کند که می تواند مرد خدا را بترساند چنانکه فرار کند و تمنای مرگ خود را کند. جایگاه ترس در قلب ماست. ترس که می آید امید، آرامش، اطمینان و امنیت و شجاعت از ما گرفته می شود. 

اما اگر در چنین وضعیتی گرفتار شدیم،  تکلیف چیست؟ آیا باید با همین وضع ادامه دهیم و سرهر مساله ای که اقتدار خود را از دست داده ایم در کنترل شیطان باشیم؟ یا اینکه موقت از شرایط فرار کنیم...
باید گفت ما بعنوان فرزندان خداوند با قدرت نام مسیح، می توانیم بایستیم و در برابر آن مقاومت کنیم . اولین چیزی که برای شروع این جنگ روحانی باید بدانیم این است که جنگ ما با انسانها نیست( افسسیان6: 12) و احتیاج به سلاح روحانی داریم (افسسیان6: 13-18) وبا سلاح انسانی کاری از پیش نمی بریم. 

تعداد افرادی هستند که عقیده دارند داشتن ترس باعث می شود که از انجام کارهایی برحذر باشیم ولی  دلیلی برای انجام ندادن بر مبنی ترس نیست اگر ما رابطه صمیمی و نزدیک با خداوند داشته باشیم احتیاج نیست که ترسی وجود داشته باشد که کارهایی انجام ندهیم.در این مواقع ما از هر آنچه بیشتر می ترسیم همان خودِ ترس است.

هیچ گاه در جنگ روحانی فرار نکنید وبدانید که در این مبارزه به قدرت نام مسیح پیروز هستید. همیشه برای خود در دعا باشیم که هیچگاه به دلیل مسایل دنیوی ترس به دل خود راه ندهیم. در دعا از خداوند بخواهیم که به کمک روح القدس هیچگاه جایگاه خود را بعنوان فرزند خداوند، مثل ایلیا از دست ندهیم . اجازه ندهیم شریعت و باید و نباید ها این موهبت را از ما بگیرد. محکم بایستیم و دعا کنیم.
آمین

۱۳۹۴ مرداد ۱۹, دوشنبه

هجوم ماموران امنیتی به کلیسای خانگی و بازداشت حداقل ۸ تن از نوکیشان مسیحی

نوکیش مسیحی
به گزارش اخبار اقلیتهای مذهبی به نقل از محبت نیوز:در پی هجوم ماموران امنیتی لباس شخصی به یک کلیسای خانگی در کرج جمعی از نوکیشان مسیحی توسط عوامل اطلاعاتی و امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی انتقال یافتند که پس از آزادی برخی از این افراد تنی چند از آنان همچنان در بازداشت بسر می برند.
خانم “هایده شادنیا” و “اسماعیل فلاحتی” از نوکیشان مسیحی بازداشت شده در کلیسای خانگی کرج
به گزارش آژانس خبری مسیحیان ایران «محبت نیوز» روز جمعه شانزدهم مرداد ماه ۱۳۹۴ برابر با (هفتم آگوست ۲۰۱۵) ماموران امنیتی با هجوم به یک کلیسای خانگی در کرج، جمعی از نوکیشان مسیحی که به جهت مراسم عبادت و پرستش به دور هم گرد آمده بودند را بازداشت کردند.
هنوز تعداد دقیق افراد بازداشت شده که بیشتر آنان ساکن تهران بوده اند مشخص نیست.
بنا به گفته منابع آگاه به محبت نیوز ، در پی یورش ماموران به این کلیسای خانگی حداقل ۸ تن از این نوکیشان مسیحی بازداشت شده اند.
اخبار دریافتی از این دستگیری حاکیست که چهار نفر از بازداشت شدگان زن و چهار نفر مرد بوده اند.
از چهار زن بازداشت شده ۳ تن از آنان به فاصله کوتاهی پس از بازداشت با سپردن تعهد و ضامن به طور موقت آزاد شده اند. ولی همچنان چهار مرد مذکور تحت بازداشت هستند که از مکان بازداشت و وضعیت آنان ( تا لحظه انتشار این خبر ) اطلاع دقیقی در دسترس نیست.
در میان بازداشت شدگان “اسماعیل فلاحتی” ۳۵ ساله فعال نوکیش مسیحی است وی متاهل و دارای دو فرزند، می باشد.
اسماعیل فلاحتی از مسیحیان ساکن تهران است که ازسالها پیش به مسیحیت گرویده است.
از دیگر بازداشت شدگان این حادثه خانم “هایده شادنیا ” از دیگر نوکیشان مسیحی است .
“هایده شادنیا” به گفته نزدیکانش پیش از این ساکن آمریکا بوده که پس از ایمان به مسیحیت و عوض شدن مسیر زندگیش به ایران برمی گردد.  با توجه به دو ملیتی بودن خانم “هایده شادنیا ” ممکن است مقامات امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی مانند جریان پرونده “سعید عابدینی” کشیش ایرانی – آمریکائی، و دیگر زندانیان شهروند ایرانی آمریکایی تصمیم بگیرند تا وی را نیز به مدت طولانی در بازداشت نگه دارند .
حکومت جمهوری اسلامی از کسانی که دارای دوملیت ایرانی و آمریکائی هستند به عنوان ابزاری برای چانه زنی سیاسی با دولت امریکا استفاده می کند. این افراد پس از بازداشت در دادگاهای انقلاب اسلامی با اتهامات واهی به احکام سنگین محکوم شده و حکومت سپس چانه زنی سیاسی را بر سر آنها آغاز کرده و سرانجام در یک موقعیت خاص این افراد را در شرایطی با گرفتن امتیازاتی خاص آزاد می کند.
از نظر مقامات امنیتی ایران، افرادی که از زمینه خانوادگی اسلام برخوردارند و با اراده خود به مسیحیت گرویده اند حضور این اشخاص در کلیساهای رسمی و ساختمانی کشور ممنوع است. نوکیشان مسیحی فارسی زبان حتا حق شرکت در اجتماعات کلیساهای خانگی را هم نداشته و دستگاههای امنیتی و قضایی این گردهمایی در منازل ایمانداران مسیحی را غیر قانونی می داند.
دستگاههای امنیتی و انتظامی جمهوری اسلامی به هدایت اطلاعات سپاه پاسداران از چند سال پیش اقدام به تعطیلی کلیه کلیساهای فارسی زبان نموده  و این کلیساها را به بهانه های گوناگون تعطیل کرده اند.
همچنین از سوی اطلاعات سپاه مقررات سختگیرانه ای نیز برای کلیساهای مسیحی غیر فارسی زبان نیز به عنوان دستور لازم الاجرا به این کلیساها داده اند که از ورود نوکیشان مسیحی فارسی زبان جلوگیری کرده و این افراد را نپذیرند.
این اقدامات پس از آن صورت گرفت که رهبر جمهوری اسلامی چند سال پیش در یک سخنرانی در مدرسه فیضیه قم تشکیل کلیساهای خانگی را نقشه دشمنان نظام جمهوری اسلامی برای شکست دادن آن توصیف کرد. به این ترتیب و با وجود این محدودیت ها از سوی دستگاههای امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی مشخص نیست که نوکیشان مسیحی ایرانی برای اجرای آئینهای مسیحی خود باید چه کنند. !
آخرین گزارش سازمان “درهای باز” در سال ۲۰۱۴  ایران را در رتبه هفتم کشورهایی قرار داده که مسیحیان در آنها مشمول بیشترین آزار و اذیت می‌شوند.

۱۳۹۴ مرداد ۱۸, یکشنبه

چرا در مسیحیت دین با سیاست یکی نیست؟


نویسنده: مهران پورپشنگ

در کشورهای غربی، مسیحیت از سیاست جدا است. کلیسا به دولت ها دستور نمی دهد و خط مشی سیاست را تعیین نمی کند. این سیاست است که حکومت می کند. تصمیم های سیاستمداران کشورهای غربی، برگرفته از تعالیم مسیح نیست. یهودیان می خواستند مسیح را پادشاه کنند، اما او موافقت نکرد (یوحنا فصل 6 آیه 15). باید مخالفان مسیحیت از خود بپرسند که چرا در قرن اول میلادی، مسیح و شاگردانش از طریق توسل به زور و اسلحه، مسیحیت را گسترش ندادند؟ کسانی که به نام مسیحیت به اسلحه و جنگ توسل جستند، در واقع به تعالیم مسیحی خیانت ورزیدند.
مسیح به پیروانش دستور داد که یکدیگر را محبت کنند و به جنگ و خشونت روی نیاورند. چرا این پیام و فرمان مسیح که شامل بخشیدن دشمنان، امید، شادی و صلح میان خدا و انسان هاست، باعث انزجار مخالفان از مسیحیت شده است؟ آیا خشونت و قتل عام، مردم را به سوی خدا جذب می کند یا نشان دادن محبت و آرامش الهی؟ چرا مخالفان به توصیه های یک دکتر برای جلوگیری از بیماری سرطان توجه می کنند، اما پیام مسیح را تحریف، افیون و شستشوی مغزی می نامند؟ اگر هیتلر و استالین به این توصیه مسیح عمل می کردند، چه نتایجی به بار می آورد و تاریخ چه دیدگاهی را درباره آن دو به ثبت می رساند؟

در قرن اول میلادی، محبت قدرتمند خداوند بدون توسل به جنگ و خونریزی، سبب توسعه و گسترش مسیحیت در میان قوم های بی رحم و بت پرست شد. محبت قدرتمند خداوند تا امروز ضعیف، ناتوان و درمانده نشده است که او مجبور شود برای گسترش ملکوت الهی به خشونت و جنگ روی آورد. آیا از تاثیر منفی قتل و خشونت بر جوامع بشری آگاهی دارید؟

۱۳۹۴ مرداد ۱۵, پنجشنبه

چه برخوردی با زن نوکیش مسیحی بعد از دیپورت شد؟


 سرانجام پس از کشمکشهای فراوان، اداره مهاجرت سوئد “شهرزاد ساکیانی” پناهجوی نوکیش مسیحی ایرانی را که در آن کشور بازداشت کرده بود با یک اتومبیل به نروژ فرستاد تا از آنجا به ایران دیپورت شود.
 به نقل از محبت نیوز،اداره مهاجرت نروژ بلافاصله او را با دو پلیس زن و یک پلیس مرد ایرانی تبار به قصد دیپورت به ایران سوار هواپیمای خطوط هوائی قطر کردند. اما در تهران مقامات انتظامی فرودگاه مهرآباد به علت فقدان مدارک شناسائی معتبر و عدم امکان تشخیص هویت، شهرزاد را نپذیرفتند و ماموران نروژی با وجودی که تمایل به این کار نداشتند، مجبور شدند او را به اسلو برگردانند. شهرزاد در اسلو خود را از دست ماموران نروژی رها کرد و اکنون در مخفیگاهی در نقطه ای نامعلوم به سر می برد.
شهرزاد ساکیانی از محل اختفای خود با محبت نیوز تماس گرفت و شرح پر از درد و رنج ماجرای دیپورت خود را برای آژانس خبری مسیحیان ایران به تفصیل بیان داشت. او معتقد است که طی این ماجرا حقوق انسانی او به شدت نقض شده و دچار آسیب روحی و جسمی فراوانی گردیده است.
شهرزاد می گوید که پس از دیپورت از سوئد به نروژ او را به بازداشتگاهی در مجاورت فرودگاه اسلو بردند که سلولهای انفرادی داشت. در این بازداشتگاه که فقط از طریق دریچه کوچکی میشد با بیرون ارتباط گرفت به او هیچ  آب و غذا نداده و حتی داروی میگرنش را نیز به وی ندادند.
فردای آن روز به او خبر می دهند که همان روز به ایران دیپورت خواهد شد. عصر در حالی که این زن نوکیش مسیحی خون دماغ شده بود و کنترل ادرارش را از دست داده بود، توسط سه مامور مهاجرت نروژ (دو زن پلیس نروژی و یک پلیس مرد نروژی ایرانی تبار) وی را به زور و با خشونت سوار هواپیمای قطر ایرویز کردند تا از طریق دوحه به تهران ببرند.
شهرزاد در باره سوار شدنش به هواپیما گفت: “چون من خیلی ترسیده بودم و مقاومت می کردم که سوارهواپیما نشوم، ماموران من را به شدت به روی زمین میکشیدند و می زدند. در اثر این وضعیت لباسم پاره شد و از تنم خارج گردید. اما ماموران در همان حالتی که قسمت بالای بدنم فاقد پوشش بود من را به زور سوار هواپیما کردند و با لگدهای متعدد به زانوانم من را بر روی صندلی هواپیما نشاندند. وقتی من صدای اعتراضم را به این وضع در داخل هواپیما بلند کردم، دو مامور زن دستها و دهانم را گرفتند و مامور مرد ایرانی تبار با مشت زدن به گردنم مرا وادار کرد تا سرم را به زیر صندلی خم کنم تا صدایم در نیاید.
سرانجام هواپیما بعد از یک ساعت و نیم تاخیر به خاطر این ماجرا پرواز می کند. در فرودگاه دوحه به فاصله کمی ماموران نروژی شهرزاد را سوار هواپیمائی که عازم تهران بود می کنند و پرواز در ساعات اولیه بامداد فردا در تهران بر زمین می نشیند. ماموران نروژی کاپشنی به تن شهرزاد می کنند و پتویی که برای مسافران در داخل هواپیما  گذشاته شده را به شکل حجاب دور سر او می پیچند و او را بازهم به زور از هواپیما پیاده می کنند.
شهرزاد درباره ماجراهائی که در تهران بر او گذشت حکایت می کند که او را در فرودگاه تهران به اطاقی پر از ماموران نیروی انتظامی بردند. در آنجا پلیس مهاجرت نروژی ایرانی تبار که خود را (فرهاد) معرفی می کرد پاکتی حاوی نامه و مدارک دیپورت را به یک افسر نیروی انتظامی تحویل داد. افسر نیروی انتظامی که ریش بلندی هم داشت از او پرسیده بود که آیا او شهرزاد ساکیانی است؟ ولی با سکوت شهرزاد و جواب سربالایش روبر شده بود. از اینجا بود که تلاش فرهاد پلیس نروژی ایرانی تبار  با شدت تمام شروع شد که ماموران ایرانی را وادار به پذیرش شهرزاد بکند.
شهرزاد می گوید: فرهاد پلیس نروژی ایرانی تبار به من می گفت که اگر هویتت را قبول نکنی و مانع پذیرفته شدنت بشوی تو را بیچاره می کنم. وی مرتب اظهار می کرد که هیچ پناهنده و پناهجوئی در مقابل او تاب مقاومت ندارد. او تهدید می کرد که از موضوع درخواست پناهندگی و اظهارات من علیه جمهوری اسلامی در اداره مهاجرت نروژ خبر دارد و اگر با او همکاری نکنم همه آنها را به اطلاع ماموران جمهوری اسلامی می رساند.
شهرزاد اضافه کرد: تلاشهای بسیار پلیس مرد نروژی ایرانی تبار که مرتب با ماموران نیروی انتظامی صحبتهای درگوشی می کرد باعث شده بود تا ماموران نیروی انتظامی تهران نیز نسبت به من رفتار بد و ناشایستی پیش بگیرند. تا جائی که وقتی یکی از افسران ریش بلند نیروی انتظامی چشمش به صلیبی که من در گردن داشتم افتاد، آن را با خشونت تمام کشید، کند و دور انداخت. شدت عمل او به حدی بود که جای کشیدن زنجیر پاره شده که صلیب به آن آویزان بود همچنان بعد از چند روز بر روی گردنم باقی مانده است. در این وضعیت پلیس نروژی که شاهد این رفتارهای وحشیانه بود نه تنها دفاعی از من نمیکرد بلکه لبخند میزد و خوشحال نیز به نظر می رسید.
در پایان، تلاشهای پلیس نروژی برای تحویل شهرزاد در تهران ناکام ماند و ماموران نیروی انتظامی می گویند که با این مدارک حاضر به تحویل گرفتن او نیستند و فقط در صورتی وی را تحویل می گیرند که از یکی از سفارتخانه های جمهوری اسلامی در خارج کشور برای او “مدرک سفر” صادر شود. در نتیجه ماموران پلیس مهاجرت نروژ مجبور شدند که دوباره شهرزاد را با خود به مقصد دوحه سوار هواپیما کنند. در پایتخت قطر فرهاد پلیس نروژی بازهم تلاش می کند که از سفارت ایران در قطر چنین مدرکی را تهیه کند که آنجا هم به علت همکاری نکردن شهرزاد موفق نمی شود. بعد هم به فکر می افتد که شهرزاد را به کشور دیگری ببرد و چنین درخواستی بکند. اما در نهایت پلیس نروژی او را به اسلو بر می گردانند و پلیس ایرانی تبار او را تهدید می کند که هرطور شده از یکی از سفارتخانه های ایران در اروپا مدارک لازم برای پذیرفته شدن او توسط جمهوری اسلامی در تهران را فراهم خواهد کرد.
شهرزاد ساکیانی به دلیل ترس از عملی شدن این تهدید پس از آنکه تحویل کمپ ی در اسلو می شود در یک موقعیت استثنائی می گریزد و در نقطه ای نامعلوم پنهان می شود. او اکنون خواهان رسیدگی سازمانهای حقوق بشر به این رفتار ناهنجار و غیر انسانی با خود می باشد. او همچنین از همه خواهران و برادران مسیحی خود در ایران و جهان می خواهد که با دعای خود از او و همسرش پشتیبانی کنند.

۱۳۹۴ مرداد ۱۴, چهارشنبه

چگونه در خدا عوض شویم؟



نوشته شده توسط: ندا عطایی


ما انسانها در زندگی همیشه با مشکلاتی دست به گریبان هستیم که معمولا دنیوی هستند. این موضوع برای همه یکنواخت صدق می کند.  اما اکثر کسانیکه ایمان مسیحی دارند با این تفکر که بعد از پذیرفتن مسیحیت خدا باید مشکلات آنان را حل کند با اولین بحران دچار وحشت و تردید می شوند و زبان به شکوه می گشایند که عیسی مسیح هیچ تفاوتی با خدای قبلی من ندارد.

 عده زیادی با انگیزه های متفاوت به عیسی مسیح بله می گویند ولی امروزه بیشتر ایمانداران نمی دانند که خدا چه نقشه ای برای انسان ها داشت و به چه علت کلمه لباس جسم پوشید و بین آدمیان آمد.ایمانداران با بشارتها و موعظه های اشتباه که در ابتدای ایمان آوردن می شنوند، توقع دارند خدا همه کارهای زندگی آنها را انجام دهد.

به نظر شما نقشه و پِلن خدا اینقدر ضعیف بود که او یگانه فرزندش را برای پرداخت فدیه گناهان ما بفرستد، ما نجات را بگیریم و سپس خدا خدمتکار زندگی ما باشد؟
نقش ما در این میان چیست؟ ما قرار است برای خدا چه کنیم؟ به این سوال در( متی3:3) جواب داده شده است. یحیی می گفت " راه را برای خدا هموار سازید" ما مهیا کننده مسیر برای خداوند هستیم نه خدا خادم همیشگی ما.

در هیچ جای کتاب مقدس آیه ای نداریم که وعده داده باشد بعد از ایمان به عیسی مسیح مشکلات شما توسط خدا حل می شود بلکه زندگی مردان و زنانی را می بینیم که بعد از نجات، با ماندن در مسیح و کاری که خدا با آنان و زندگی هایشان می کند، چنان تغییر می کنند که گویی انسان دیگری هستند. در کلام می بینیم که عیسی به صراحت از سختی ها سخن می گوید:" بدین چیزها به شما تکلم کردم تا در من سلامتی داشته باشید . در جهان برا ی شما زحمت خواهد شد ولی خاطرجمع دارید که من بر جهان غالب شده ام."( یوحنا16: 33)‬

هنگامیکه به عنوان برگزیدگان به مسیح بله می گویم باید زیر دست خدا آموزش بگیریم زیرا ما وقتی وارد این رابطه جدید می شویم در ورطه آزمایش و بیابانهای زندگی قرار می گیریم اگر آموزش درست و شناخت هویتی از خود نداشته باشیم که چرا ایمان آوردیم دچار شک و تردید می شویم.

هنگامیکه عیسی وارد زندگی هایمان می شود، شروع به ساییدن روح و افکارِ ما می کند. او با جسم کار ندارد او دیدگاه ما را عوض می کند تا بتوانیم مشکلات خود را حل کنیم در مسیر این راه خیلی چیزها را ازما می گیرد و در عوض چیزهایی نیز خواهد بخشید . همانند داستان زندگی یعقوب در عهدعتیق.

زندگی یعقوب سراسر تزویر و حیله گری بود، اما از آنجایی که قلب یعقوب با خدا بود، در مدت بیست سال، خداوند بر روح و فکر او کار کرد تا به یک مردخدا تبدیل شود. در مدت این بیست سال، یعقوب زیر دست لابان فروتن شد، ثروت خود را در ملاقات با عیسو از دست داد، از مکرو حیله خالی گشت تا اینکه خدا نام او را از یعقوب (حیله گر) به اسرائیل یعنی(برکت یافته) تغییر داد. این تغییر در یعقوب زمانی مشخص می شود که عشق خود راحیل را از دست می دهد و نوزاد به دنیا آمده را که راحیل (بن اونی) یعنی( فرزندغم) نام نهاده بود به (بنیامین) یعنی( فرزند برکت) تغییر می دهد . در طول آن بیست سال خدا چنان در او کار کرده بود که غم به این بزرگی را حامل برکتی از سوی خدا می دانست.

ما باید دیدگاه خود را نسبت به مسایل عوض کنیم . باور داشته باشیم که مشکل همیشه هست (رومیان8: 35) ولی خداوند ما را دوست دارد وهمیشه برنامه هایی برای ما دارد فقط باید اجازه دهیم که روی زندگی های ما کار کند( یوشع3: 1-17) این آیه از کتاب مقدس، به ما یادآوری می کند که مشکلات هست ولی وقتی به خدا توجه کرده وبه او اعتماد می کنی آن اتفاق خوب خواهد افتاد هرچند که بُعد انسانی ما دچار لغزش شود ولی خدا به هیچ عنوان از وعده خود برنمی گردد. در تمام سختی ها و ناراحتی ها پیروزی خداوند با ما می باشد. 

با شروع باور جدید در زندگی همه برکات یکباره به دست نمی آید بلکه ایمانداردر مدت صیقل روح وفکر به مرحله تضاد و تاخیر می رسد. 
امروزه زندگی ایمانداران پراز اصل تضاد است. اکثرا با قبول مسیحیت به عنوان اینکه بیشتر مشکلاتشان خودبخود حل گردد بعد از ورود به این باور جدید به اصل تضاد میرسند و واردتجربه جدید می شوند، اینجاست که افکار عوض می شود و با تاخیرهایی که پیش می آید سازندگی ایماندار انجام می شود. اگر ایماندار درگیر افکار انسانی باشد بیشترین اشتباهات درهمین زمان اتفاق می افتد. خدا در اصل تاخیر همه وابستگی های دنیوی، مالی، احساسی، نفسانی و شهوتی را از او جدا می کند. زیرا اینان احساسات فریبنده ای هستند که مانع رشد روحانی و غلبه ایماندار میشوند. خدا در این اصل همه منیت ها و خود محوری ها را از ایماندار می گیرد و در مقابل انسانی قوی با ایمانی مستحکم می سازد. گاهی ممکن است سالها زمان ببرد تا کسی این مراحل را پشت سرگذارد.

بعد از این اتفاقات که شخص از عادتها و خصلتهای گذشته جدا شد، انسان جدیدی می شود.( دوم قرنتیان5: 17) این تنها کافی نیست که دین خود را عوض کند. کسیکه از مذهب به مسیحیت روی می آورد تازه صفر می شود و باید با آموزش در باور جدید رشد کند. خدا انسان را ابتدا بیدار می کند، شناخت می دهد، داخل تجربیات و شرایط متفاوت می کند تا اوتغییر کند و انسان جدید در تولد جدید باشد.

مشکلات زندگی، همان بیابانی است که با تمام سختی هایش خدا نیز آنجا حضور دارد و می خواهد اعتماد فرزندانش را ببیند. او همیشه زودتر از ما حرکت می کند و با وجود مشکلات وحشتناک نیز هیچگاه فرزندان خود را ترک نمی کند. در همین بیابانهای زندگی است که ایماندار تبدیل می شود نه در کلاسهای متفاوت. خدا می خواهد که او در مسیر این بیابان یک انسان تبدیل شده بیرون بیاید.

این را به یاد داشته باشید در پس تمام مشکلات کسی هست که شما را کمک کند که از مشکل بیرون بیایید . فراموش نکنید که کمک کردن با حل کردن کامل تفاوت دارد. از سختی های زندگی فرار نکنید بلکه با آنان روبرو شوید .به طرف عیسی برگردید وبه او اجازه دهید تغییرات را در شما و زندگی و افکارتان چنان انجام دهد که در نام او و سایه او، قادر انجام به هر کاری باشید.

او خدای دیروز ، امروز و فردا نیز خواهد بود.






تهدید پناهجویان مسیحی توسط مسلمانان افراطی درکمپ پناهندگی



پس از تهدید گروهی از پناهجویان مسیحی توسط عده ای از مسلمانان افراطی، پناهندگان مسیحی مجبور به تغییر اقامتگاه خود شدند.
به گزارش «محبت نیوز » در پی این رویدا د مسئولان اداره مهاجرت سوئد ضمن تأیید این موضوع از آمادگی بیشتر این اداره جهت بررسی موضوع خبر دادند.
به نقل از خبرگزاری انگلیسی زبان صدا ی جفا بر مسیحیان، میشائیل لونگرن سخنگوی اداره مهاجرت گفت: “پناهجویان مسیحی پس از تهدید توسط مسلمانان با هزینه شخصی اقامتگاه جدیدی را برای خود فراهم کرده اند.
پیشتر نیز گزارش هایی مبنی بر آزار و اذیت پناهندگان مسیحی توسط مسلمانان گزارش شده بود.
با اینحال مسئولان اداره مهاجرت سوئد اعلام کرده اند از این دست برخوردها تاکنون به ندرت رخ داده است.
گفته می شود مسلمانان افراطی عده ای از پناهندگان مسیحی را که از سمبل های مسیحی مانند صلیب استفاده می کردند مورد ضرب و شتم قرار داده اند.
در سال گذشته بیش از ٨١٠٠٠ نفر از سوئد تقاضای پناهندگی کرده اند که بخش بزرگی از آنان از کشورهای اسلامی راهی سوئد شده اند.
شهروندان سوریه، اریتره، سومالی و افغانستان در صدر متقاضیان پناهندگی از سوئد بوده اند.
به گفته اداره امور مهاجرت در سوئد افزایش تعداد پناهجویان در سال آینده در سوئد همچنین یکی از تبعات افزایش پناهجویان در سراسر دنیاست. این افزایش پس از جنگ جهانی دوم تا کنون بی‌سابقه بوده است.
اگر چه سوئد در قوانین خود سهولت قابل توجهی را برای پناهجویان در این کشور در نظر، اما یکی از مشکلات در این کشور کمبود مسکن برای پناهجویان تازه‌ رسیده است.
در انتخابات پارلمانی سپتامبر امسال حزب ضد مهاجرت دموکرات‌های سوئد سومین حزب بزرگ پارلمان شدند.

۱۳۹۴ مرداد ۱۳, سه‌شنبه

اگر می خواهید مسیحی باشید....



اگر می خواهید در عیسی مسیح حیات جاودان داشته باشید اینگونه دعا کنید...

خدایا اعتراف می کنم که بیشتر عمرم را برای خودم زندگی کردم . حتی در بهترین لحظات زندگیم به تو توجهی نداشتم. بسیار دفعات گناه کردم بیشتر از آن که بتوانم بشمارم . اکنون برای رهایی از مرگ ابدی که به خاطر گناهانم لایق آنم، هیچ راهی ندارم. از تو ممنونم که آنقدر مرا دوست داشتی که یگانه پسرت عیسی را فرستادی تا بخاطر گناهان من روی صلیب بمیرد، و به جای من بار این مکافات را بر دوش بکشد تا من بتوانم بدون بهایی بخشیده شوم.
ای پدر! گناهان مرا ببخش. دیگر نمی خوام در زندگی خودمحور و خودمدار باشم . باقیمانده روزهای زندگی ام را می خواهم با تو زیست کنم . در راهِ تو قدم بردارم، با تو فکر کنم و در نام تو زندگی کنم. حضور پرقدرت روح القدس را بر زندگیم میخواهم پدر....


اول پطروس4: 8



از همه مهمتر، یکدیگر را با تمام وجود محبت نمایید، زیرا محبت باعث می شود تقصیرهای بی شمار یکدیگر را نادیده بگیرید.
اول پطروس4: 8