۱۳۹۵ فروردین ۸, یکشنبه

عید پاک ؛ عید قیام



نوشته شده توسط:ندا عطایی

 عید پاک برخلاف معنای واژه خود کلمه "پاک"ربطی به پاکی و تمیزی ندارد و در ترجمه فرانسوی عید قیام است . ریشه اش از کلمه عبری (paskha) لاتین "پاسخا" مهمترین عید یهودیان است که در شب عید پاک مصر را ترک کردند و از طریق دریای سرخ به صحرای"سینا" و سپس کشور "غنا" رفتند. با اینکه مراسم عید "پاک" به یهودیان اختصاص داشت اما بعدها با به صلیب کشیده شدن عیسی مسیح در جمعه صلیب و رستاخیزش سه روز بعد به بزرگترین عید مسیحیان تبدیل گشت.




هفته "فصح" با روز یکشنبه نخل شروع می شود،در آخرین یکشنبه پیش از عید فصح عیسی در حالی پیروزمندانه وارد اورشلیم می شود که شاخه ای از نخل در دست داشت و شاگردان وپیروان او مسیر حرکتش را با شاخه های درختان فرش می کردند، او شام عید "پسح " رابا شاگردان خود می خورد . در همان شب توسط یکی از شاگردان خود به نام یهودا اسخریوطی که روح خود را تسلیم شیطان کرده بود تحویل بزرگان قوم یهود می گردد آنها عیسی  را تحویل پیلاطوس حاکم وقت می دهند و بخاطر کفری که کرده بود خواستار به صلیب کشیدن عیسی می شوند سربازان رومی پس از وارد آوردن اقسام توهین ها و سختی های فراوان بر فراز تپه"جلجتا" ، او را مصلوب کرده که سه روز پس از مرگش قیام می کند .

(لوقا24: 1-7)
روز یکشنبه، صبح خیلی زود،زنها دارو و عطرهایی را که تهیه کرده بودند با خود برداشته به سر قبر رفتند وقتی به آنجا رسیدند، دیدند سنگ بزرگی که جلو دهانه قبر بود به کناری غلطانیده  شده است. پس وارد قبر شدند . اما جسد خداوند در آنجا نبود! ایشان مات و مبهوت ایستاده دراین فکر بودند که چه برسر جسد آمده است . آنگاه دو مرد با لباسهایی درخشان و خیره کننده در مقابل ایشان ظاهر شدند و به آنان گفتند:"چرا در بین مردگان به دنبال شخص زنده می گردید؟ عیسی اینجا نیست ! او زنده شده است ! بیاد آورید سخنانی را که در جلیل به شما گفت که می بایست به دست مردم گناهکارتسلیم شده ، کشته شود وروز سوم برخیزد!





همزمان شدن عید پسح که درآن یهودیان، بره پسح را به شکرانه خروج از مصر قربانی میکردند چون خون قربانی برسر درخانه ها باعث رهایی آنان گردیده بود، با یکی شدن رستاخیز عیسی بی ارتباط نمی تواند باشد ،در واقع صلیب و قیام مسیح نیز خون بره خدا، سبب رهایی و رستگاری قوم جدید خدا شد. مسیحیان نخستین که هنوز در جامعه ای یهودی می زیستند، جشن رستاخیز خداوند را با مراسم عید"پسح" هر سال برگزار می کردند که در سال 325 میلادی و بعد ازاینکه تعداد ایمانداران به عیسی مسیح زیاد شدند، عید پسح از عید قیام جدا شد وبا اتفاقات مسیحی همراه گشت. قیام عیسی ثابت می کند که تمام گفته های او درست بوده است و او به درستی که مسیح موعود است.

 برای ما مسیحیان برخاستن او از مرگ آغازگر خلقت تازه است زیرا خدا در پی آن است که همه آفرینش خود را از نو احیا کند و با نجاتی که با پسر خود فرستاد این امکان را به همه انسانها داد که در این راه با او همراه شوند.عیسی  با  رستاخیزپس از مرگش ، ثابت نمود که خداست. قیام مسیح از مردگان همه ساله در اواخر ماه مارس یا اوایل آوریل، با شروع بهار جشن گرفته می شود. ،جشن باشکوهی  که درآغاز بهار و درست زمانی که طول روز و شب برابر می شود و طبیعت رو به گرما می رود برگزار می گردد.یعنی در اولین یکشنبه این یک ماه بعد از دیدن ماه کامل، مراسم عید پاک را به جا می آورند . به همین دلیل است که برخلاف مراسم کریسمس تاریخ برگزاری آن متغیر می باشد و نحوه برگزاری آن نیز در کشورها متفاوت می باشد.


به عنوان مثال در سوئد همه وسایل  اعم از پرده و رو تختی تا گلها و پرهای مخصوص این جشن اکثرا زرد می باشد و از آنجایی که سوئدها برای هر چیزی هفته ها زودتر به پیشواز می روند فروشگاه ها رنگ و روی متفاوتی به خود می گیرند .گل مخصوص این عید که به سوئدی "پسک" نام دارد نرگس می باشد که از چند هفته قبل در گلدان هایی با پرهای رنگی نصب می کنند . 

برگزاری  این مراسم و جشن ها برای این است که ایمانداران به مسیح باور دارند که عیسی همان مسیح موعود است و همان گونه که تمام پیشگویی هایی که در مورد مرگ و رستاخیز خود کرده بود به حقیقت پیوست ، بازگشت او نیز نزدیک است و می توانند چشم انتظار سلطنت او باشند . مرگ و رستاخیز او به همگان ثابت کرد که پادشاه پادشاهان، خداوندمان عیسی مسیح است که سلطنت جهان برازنده اوست و چشم انتظار سلطنتی از او هستیم که عدالت در آن برقرار خواهد بود ما باید با اطمینان بازگشت مسیح را انتظار بکشیم . همیشه گوش به زنگ برگشت او باشیم گرچه دو هزار سال از این سخن عیسی می گذرد اما از صحت آن هنوز کاسته نشده است او باز خواهد گشت و ما باید هشیار باشم وبه وظایفی که خداوند بر ما در این دوره محول کرده درست عمل کنیم.

۱۳۹۵ فروردین ۵, پنجشنبه

جمعه نیک یا جمعه الصلیب




نوشته شده توسط: ندا عطایی

روز عید پسح فرا رسید (این عید روزی بود که قوم یهود با هدایت موسی از اسارت مصر آزاد شدند و به سوی سرزمین موعود حرکت کردند.)عیسی به شاگردانش فرمود که شام مخصوص عید را در طبقه دوم خانه ای برپا کنند این  شام  که در اصل آخرین شام عیسی بر روی زمین شد.

هنگام شام عیسی نانی را برداشت و آنرا تکه کرد وبین شاگردانش تقسیم نمود وگفت:" هر کدام یک تکه از این نان بخورید چون این نان بدن من است که در راه شما فدا می شود." (نان سمبلی از بدن مسیح بود که در راه نجات ما برروی صلیب با نیزه پاره شد) و سپس پیاله ای شراب به آنها داد و گفت:" این نشان دهنده پیمان تازه خداست که با خون من مهرمی شود خونی که برای نجات شما ریخته می شود."(شراب سمبلی از خون مسیح برای نجات انسانها بر روی صلیب بود.) لوقا22: 20

یکی از شاگردان عیسی به نام "یهودا اسخریوطی"که روح خود را تسلیم شیطان کرده بود درصدد تسلیم عیسی به دشمنانش بود و از انجاییکه عیسی صددرصد در روح خدا بود، با روح خدا از خیانت اسخریوطی آگاه بود و به شاگردانش گفت که امشب یکی از شما به من خیانت خواهد کرد.

بعد از پایان شام عیسی مسیح و شاگردان راهی باغی به نام جتسیمانی شدند و یهودا ازاین فرصت استفاده کرده ، به نزد سران قوم یهود رفت و مکان عیسی را به آنها اطلاع داد و در قبال سی سکه نقره به عیسی مسیح خیانت کرد.

در باغ جتسیمانی،عیسی به اندازه پرتاب یک سنگ دورتر ازشاگردان در حضور خدای پدر زانو زده و اینطوردعا کرد:"ای پدر اگرخواست توست، این پیاله رنج و زحمت را از مقابل من بردار، اما در این مورد می خواهم اراده تو باشد نه خواست من ."(لوقا22: 42) در همین زمان اسخریوطی با سران قوم یهود از راه رسیدند و یهودا جلو رفته و صورت مسیح را بوسید واینگونه یهودیان در تاریکی شب توانستند عیسی را تشخیص دهند، سپس او را دستگیرکرده و به خانه کاهن اعظم بردند .

همین که روز آغازشد شورای یهودیان عیسی را احضار کرده و از او پرسیدند تو که هستی؟ آیا تو مسیح موعود هستی؟ عیسی جواب داد:" اگر هم بگویم که هستم شما باور نمی کنید و اجازه نخواهید داد که از خود دفاع کنم اما زمانی خواهد رسید که من در آسمان بر تخت سلطنت خواهم نشست."(لوقا23: 69) پس سران یهود اعتراض کردند و او راکافر خواندند و تسلیم پیلاطوس ، فرماندار رومی یهودیه نمودند تا او را به صلیب بکشد.

پیلاطوس نهایت سعی خود را کرد که آنها را از این تصمیم منصرف کند ولی همه یکصدا فریاد می زدند:" مصلوبش کن" پس پیلاطوس عیسی را به سربازان رومی سپرد تا با او همان کنند که مردم می خواستند چون می ترسید مبادا شورش کنند.سربازان او را شلاق زده ، تاجی ازخار بر سرش نهادند ، آب دهان برسرش می انداختند و او را مسخره کرده ،می گفتند: پادشاه یهود را ببینید. سپس صلیبی بر دوشش گذاشته و او را تا محلی به نام" جلجتا" بردند تا همراه دوجنایتکاربه صلیب کشیده شود.

یکی از آن دو جنایتکار در آخرین لحظات گفت:"ای عیسی ،وقتی ملکوت خود را آغاز کردی مرا هم به یاد بیاور." عیسی جواب داد:" خاطرجمع باش که تو همین امروز با من در بهشت خواهی بود."( توبه در آخرین لحظات و رحمت عظیم خداوند) لوقا23: 42-43 خوشا بحال این فرد که توانست در آخرین لحظه عمر خود نجات را داشته باشد ولی آیا ما می دانیم زمان ما چه وقت است؟
عیسی  زجر وعذاب بسیاری  روی صلیب تحمل می کرد اما به خداگفت:"ای پدر ببخش این مردم را، زیرا نمی دانند چه می کنند." عیسی که خود خدا بود این درخواست را از که می کرد؟این بزرگترین درس گذشت و بخشش و محبت برای ما انسانها و ایمانداران مسیحی می تواند باشد که درسخت ترین شرایط زندگی بتوانیم دعا کنیم و ببخشیم. سپس نگاهی به آسمان انداخت و گفت :" ای پدر روح خود را در دست تو قرار می دهم ""تمام شد"" این را گفت و جان سپرد ( منظور مسیح از "تمام شد" ماموریت او بر روی زمین و پرداخت فدیه گناهان انسان بود) بعد از گفتن این جمله در حالیکه ظهر بود ، ناگهان تاریکی همه جا را فرا گرفت و نور خورشید از تابیدن ایستاد . افسر رومی که مامور اجرای حکم بود با دیدن این صحنه خدارا ستایش کرد و گفت:"این مرد حقیقتا بی گناه بود."

آنگاه شخصی به نام یوسف اهل رامه نزد پیلاطوس رفت و اجازه خواست تا جسد عیسی را دفن کند . او جسد عیسی را در کفن پیچید ودر قبر که شبیه غارکوچکی بود گذاشت.زنانی که شاهد این اتفاقات بودند دنبال یوسف رفتند و محل قبر و اینکه جسد در آنجا گذاشته شد را دیدند.

تمام این اتفاقات در روز جمعه بود که امروز به جمعه الصلیب؛جمعه نیک یا جمعه بلند از آن یاد می شود روزی که عیسی مسیح برای نجات انسانها بر روی صلیب بار تمام گناهان ما را به دوش گرفت تا از اسارت گناه و مجازات آن که همان مرگ است نجات یابیم . 
خدا جهان را اینقدر محبت نمود که پسر یگانه خود را داد تا هر که بر او ایمان آورد، هلاک نگردد بلکه حیات جاودانی یابد. و یگانه فرزند خداوند در جلجتا در همان مکانی که قرار بود ابراهیم تنها پسرش اسحاق را قربانی کند با خواست خود به قربانگاه رفت و قربانی گناهان ما شد.

شام آخر خداوند را بیاد داشته باشیم و حرمت خون مسیح را که برای بخشش گناهان ما ریخته شد پاس بداریم.  قدر خود و نجاتی را که داریم را بدانیم که به بهایی گزاف خریداری شده ایم . به بهای جان عیسی پسر خدا.