۱۳۹۳ آبان ۹, جمعه

عزاداری برای امامان دردیگر ادیان و مسیحیت


زندگی در غم و ناراحتی انسان را افسرده می کند. سوگواری با هر انگیزه وعقیده ای باعث از بین رفتن شادی و نشاط جامعه می شود.ازدیاد روزهای سیاه (عزاداری )در یک جامعه نشانه ای از دینداری نیست بلکه باعث افسردگی و دلزدگی افراد آن جامعه می شود.در برخی ادیان با داشتن چندین امام و پیامبر بیشتر زمانی را که باید به خدا بپردازند به سوگواری زمان مرگ امامان اختصاص می دهند.کسانیکه در این نوع تفکرات دینی غرق می شوند ، عقیده دارند که پیامبر یا آن امام چون برگزیده خدا بوده است بعد از مرگ وارد بهشت می شود. پس برای اثبات این باور خود هم که شده باید شاد باشند چون در بهشت شادی بی نهایت خداوند است .

باز هم تا حدودی قابل درک است زمانیکه پیامبر یا امامی این جهان راترک کند ، پیروان حاضر در زمان خودش برای مدتی در ناراحتی فرو بروند ولی کاملا بی معناست که تا دنیا هست و نسلهای بعدی به آن عزاداری ادامه دهند . متاسفانه این عزاداریها با اعضاء و زندگی مردم جوامع دین زده یکی می شود.

گاهی  رهبران یک جامعه بدون توجه به نیازهای عاطفی انسان ها ، آنها را تشویق به گریه و اشک مداوم و دوری از لذات دنیا و گفتگو با خدا در حالت گریه و التماس می نمایند و بر این عقیده هستند که گریه باعث برآورده شدن دعاها در کوتاهترین زمان می شود.
اینجاست که این سوال پیش می آید که ، آیا خدا از شادی نفرت دارد؟
در کلام خدا اینگونه آموزش می دهد :" در خداوند دائما شاد باشید و باز می گویم شاد باشید."(فلیپیان : 4 ) اگر پذیرفته باشیم که فرزند خداوند هستیم ،  میدانیم که خداوند فرزندانش را هیچ گاه نگران و گریان نمی خواهد.

اگر نگاهی به روزهای تقویم مسیحیت بیندازیم هیچ نشانه ای از عزاداری و خودزنی برای روز مرگ پیامبران پیشین ( عهد عتیق) در آن نمی بینیم .در تمام کتاب مقدس هیچ حکمی از سوی خدا در این رابطه وجود ندارد.
حتی در عهد عتیق (تثنیه 34 ) می خوانیم ، زمانیکه موسی خدمتگزار خداونددرگذشت ، خداوند او را در دره ای نزدیک بیت فغور دفن نمود ، ولی هیچ کس مکان دفن او را نمی داند. زیرا این خواست خدا بود. خداوند به ذات آدمی کاملا واقف است و میدانست که نسل های بعدی برای دریافت فیض و قداست خود دچار انحراف می گردند و از خدا دور می شوند . زیرا وقتی ما برای پیامبری عزاداری می کنیم ، خدا در درجه دوم قرار می دهیم .

در مسیحیت روز مرگ مسیح بر صلیب را هیچگاه عزاداری نمی کنند ، چون می دانند و ایمان دارند که عیسی مسیح آمد تا کار نجات انسان را تمام کند و ابدیت انسانها را تضمین کند .ما چقدر سعادتمند هستیم که خدا چنین هدیه ارزشمندی ، یعنی پسر عزیز خود با برای نجات ما فرستاد . و این خود بهترین شادی برای مسیحیان است . جمله ای که عیسی مسیح بر روی صلیب در آخرین لحظه گفت :" تمام شد ." بود. و او با گفتن این جمله جریمه تمام گناهان ما راتمام کرد . این خبری خوش برای تمام مسیحیان ایمان دار است و نیازی به سوگواری ندارد. خدا می توانست رسولان و پیامبرانی بعد مسیح  بفرستد ولی تصمیم گرفت برای نجات انسان ، توسط مسیح  ، خود را فدا سازد و این یعنی خدا خود محبت است و در مقابل این همه محبت فقط می توان شاد بود.

نوشته شده توسط: ندا عطایی

۱۳۹۳ مهر ۲۹, سه‌شنبه

اعتقاد نامه مسیحی


من ایمان دارم به خدای پدر قادر مطلق
خالق آسمان و زمین و به پسر یگانه او، خداوند ما عیسی که
به واسطه روح القدس در رحم قرار گرفت و از مریم باکره متولد شد
و در حکومت پنطیوس پیلاطس الم کشید
و مصلوب شده بمرد و مدفون گردید
و به عالم ارواح نزول کرد
و روز سوم از مرگ برخاست، به آسمان صعود نموده ، وبه دست راست خدای پدرقادر مطلق نشسته است
و از آنجا خواهد آمد تا زندگان و مردگان را داوری کند
ومن ایمان دارم به روح القدس وبه کلیسای مقدس جامع
وبه شرکت مقدسین و به آمرزش گناهان وبه قیامت ابدان و به حیات جاویدان

آمین





 Ich glaube an Gott, den Vater, den Allmächtigen, den Schöpfer des Himmels und der Erde. Und an Jesus Christus, seinen eingeborenen Sohn, unsern Herrn, empfangen durch den Heiligen Geist, geboren von der Jungfrau Maria, gelitten unter Pontius Pilatus, gekreuzigt, gestorben und begraben, hinabgestiegen in das Reich des Todes, am dritten Tage auferstanden von den Toten, aufgefahren in den Himmel; er sitzt zur Rechten Gottes, des allmächtigen Vaters; von dort wird er kommen, zu richten die Lebenden und die Toten. Ich glaube an den Heiligen Geist, die heilige katholische Kirche Gemeinschaft der Heiligen, Vergebung der Sünden, Auferstehung der Toten und das ewige Leben. Amen


۱۳۹۳ مهر ۲۷, یکشنبه

حکم نهایی سه کشیش مسیحی ، 18 سال حبس و تبعید



بر اساس رای جدید دادگاه انقلاب سه کشیش مسیحی به نام های عبدالرضا علی حق نژاد ، رضا ربانی وبهنام ایرانی در مجموع به 18 سال حبس تعزیری محکوم شدند. 
 کشیش نوکیش مسیحی ، بهنام ایرانی ، که پیش از این نیز محکوم به تحمل ۶ سال حبس بود، بر اساس رای جدید دادگاه .به 6 سال حبس دیگر محکوم  شده است . او که در مجموع محکوم به تحمل 12 سال حبس است ، هم اکنون در ندامتگاه مرکزی کرج دوران حبس خود را می گذراند.


آقای ایرانی در سال ۱۳۸۵ به خاطر فعالیت‌های کلیسایی‌اش به اتهام برگزاری مراسم دعا و پرستش در خانه و بشارت دادن افراد دستگیر و چندین ماه را در بازداشت به سر برد. وی در ۴ اسفند ماه ۱۳۸۶، از سوی شعبه‌ی ۳۰ دادگاه تجدید نظر تهران، به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی» به پنج سال حبس تعلیقی محکوم شد.

بهنام ایرانی، مجدداً و در سال ۱۳۸۹ به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به ۱ سال حبس تعزیری محکوم شد و به همین دلیل ۵ سال حبس تعلیقی قبلی وی نیز به مورد اجرا در آمد.

از سوی دیگر کشیش سید عبدالرضا علی حق‌نژاد(متیاس)و رضا ربانی(سیلاس) که در سال جاری بازداشت و در ندامتگاه مرکزی کرج به سر می برند ، هر کدام به شش سال حبس و تبعید به زندان بندر عباس محکوم شدند.

۱۳۹۳ مهر ۲۴, پنجشنبه

تصمیم بگیریم که ببخشیم


«نسبت به هم مهربان و دلسوز باشید و یکدیگر را ببخشید همانطور که خدا نیز شما را بخاطر مسیح بخشیده است‌» (افسسیان ۴:‏۳۲)

نبخشیدن یکی از دلایلی است که شیطان در زندگی روحانی ما از آن به بهترین نحو استفاده می‌کند. کتاب‌مقدس در این مورد اخطار داده و ما را تشویق می‌کند که دیگران را ببخشیم تا بدین ترتیب شیطان نتواند از ما سوءاستفاده کند (دوم قرنتیان‌ ۲:‏۱۰ و ۱۱).
بخشیدن دیگران، بخاطر نفعی است که خود ما بیشتر از آن بهره‌مند می‌شویم تا دیگران‌! زمانی که دیگران را می‌بخشیم‌، خود ما آزاد می‌گردیم‌.


چرا بخشیدن در آزادی ما اینقدر مهم است‌؟ بخاطر صلیب‌. خدا آنچه را که سزاوار آن بودیم به ما نداد. خدا آنچه را که به آن احتیاج داشتیم به ما عطا کرد، آنهم بر اساس رحمت خود.« ما را لازم است که مانند پدر آسمانی خود رحیم و دلسوز باشیم» (لوقا ۶:‏۳۶). ما باید چنانکه خود بخشیده شده‌ایم‌، ببخشیم‌.
بخشیدن فراموش کردن نیست‌. بسیاری از مردم تلاش می‌کنند که فراموش کنند ولی در عمل می‌بینند که قادر به انجام اینکار نیستند.

خدا در کلام خود می‌فرماید که «...گناهانشان را دیگر بیاد نخواهم آورد» (عبرانیان ۱۰:‏۱۷)، ولی خدا که آگاه و عالم بر همه چیز است‌، چطور می‌تواند فراموش کند؟ عبارت «گناهانشان را دیگر بیاد نخواهم آورد» به این معنی است که خدا دیگر از گذشته جهت محکوم کردن ما استفاده نخواهد کرد (مزمور ۱۰۳:‏۱۲). فراموش کردن شاید نتیجه‌ای از بخشیدن باشد ولی به هیچوجه نمی‌تواند خود بخشیدن باشد. زمانی که ما گذشته را بیرون کشیده و از آن به ضد دیگران استفاده می‌کنیم‌، به این معنی است که آنها را نبخشیده‌ایم‌ .

بخشیدن انتخابی است که در زندگی با آن روبرو می‌گردیم و آنجاست که خواست و اراده ما دچار بحران می‌گردد. ما تصمیم بر این می‌گیریم که با ناراحتی و تنفری که در مورد فرد دیگری در ما هست‌، روبرو شویم تا بتوانیم او را از دل ببخشیم‌. از آنجا که خدا هم از ما انجام این امر را می‌طلبد، پس این امر چیزی است که انجام آن در قدرت ما هست‌، زیرا خدا چیزی از ما نخواهد خواست اگر بداند که انجام آن در قدرت ما نیست‌. ولی بخشیدن دیگران برای ما امری بسیار مشکل می‌نماید زیرا با آن مفهومی که از عدالت در ذهن ما هست منافات دارد
ما بخاطر آن کار غلطی که نسبت به ما انجام شده‌، بیشتر طالب تلافی و انتقام هستیم‌. ولی خدا به ما امر کرده است که نباید به دنبال انتقام باشیم (رومیان ۱۲:‏۱۹)، و وقتی این فرمان خدا را می‌شنویم‌، صدای اعتراض ما بلند می‌شود: «آخه چرا؟ چرا بگذارم از دستم قصر در رود؟». او از دست شما قصر در می‌رود ولی از دست خدا نمی‌تواند. خدا با او به انصاف و عدالت معامله خواهد کرد؛ چیزی که ما بهیچوجه قادر به انجام آن نیستیم‌.

اگر ما آنهایی را که نسبت به ما خطا کرده‌اند، از قلاب خود رها نکنیم‌، خود ما به قلاب آنها و قلاب گذشته گرفتار خواهیم بود که آن هم یعنی اینکه دائم در رنج و عذاب زندگی کنیم‌. باید به این عذاب پایان داد. باید دیگران را از قلاب خود رها کنیم‌. ما دیگران را بخاطر خود آنها نمی‌بخشیم بلکه بخاطر شخص خودمان می‌بخشیم‌. احتیاج شما بـه شما به بخشیدن دیگران مطلبی نیست که صرفاً بین شما و دیگران باشد، بلکه مطلبی است که بین شما و خداست‌.

بهای بخشیدن‌ :

«برادرتان را از ته دل ببخشید!» (متی ۱۸:‏۳۵)
بخشیدن یعنی اینکه انسان می‌پذیرد که با نتایج گناه شخصی دیگر در زندگی خود زندگی کند. بخشیدن بها دارد. این ما هستیم که با بخشیدن خطا و بدی‌ای که نسبت به ما صورت گرفته است‌، بهای آن را می‌پردازیم‌. ولی باید دانست چه ببخشیم و چه نبخشیم در هر حال با نتایج این خطا و بدی در زندگی خود زندگی خواهیم کرد. تنها چیزی که اینجا برای ما باقی می‌ماند، این است که آن را یا در اسارت تلخی و دلخوری انجام دهیم و یا در آزادی ناشی از بخشش‌. عیسی‌مسیح ما را بدین شیوه بخشید؛ او نتایج گناه ما را خود بگردن گرفت‌. بخشش حقیقی همیشه بها می‌طلبد، زیرا هیچ کس نمی‌تواند حقیقتاً ببخشد اگر جزا و مکافات خطا و گناه شخص دیگر را متحمل نگردد
پس چرا دیگر ببخشیم‌؟ برای اینکه مسیح ما را بخشید. خدای پدر «بار گناه ما را بر دوش مسیح بیگناه گذاشت تا ما بعنوان پیروان او، آنطور که مورد پسند خداست‌، نیک و عادل شویم‌» (دوم قرنتیان ۵:‏۲۱ )
پس عدالت چه می‌شود؟ صلیب مسیح است که این بخشش را هم از نظر قانونی و هم از نظر اخلاقی کاری صحیح می‌نماید. «مسیح مُرد تا قدرت گناه را یک بار برای همیشه در هم بکوبد» (رومیان ۶:‏۱۰)
بخشش حقیقی همیشه بها می‌طلبد، زیرا هیچ کس نمی‌تواند حقیقتاً ببخشد اگر جزا و مکافات خطا و گناه شخص دیگر را متحمل نگردد. عیسی مسیح ما را به این شیوه بخشید چطور از دل ببخشید؟ اول قبول کنید که دلخوری و تنفر در شما هست‌. اگر بخشیدن شما طوری باشد که عذاب این دلخوری و نفرت را در شما از بین نبرد، کاری ناقص خواهد بود. ما مسیحیان اغلب در این مورد خود را گول می‌زنیم رنج ناشی از دلخوری و نفرت در ما هست‌، ولی دائم آن را انکار کرده قبول نمی‌نماییم‌. اجازه دهید که خدا سرپوش از روی این رنجی که می‌کشید بردارد تا بتواند آن را در زندگی شما شفا دهد. تا سرپوش برداشته نشود، شفا هم شروع نخواهد شد
از خدا بخواهید که آنهایی که احتیاج به بخشیدن‌شان دارید، به ذهن شما بیاورد. فهرستی از کسانی که به نحوی موجب ناراحتی شما شده‌اند، درست کنید. از آنجا که خدا با فیض خود آنها را بخشیده است‌، شما هم می‌توانید آنها را ببخشید. برای هر فرد مذکور در لیست به حضور خدا دعا کنید: «خداوندا فلانی را برای فلان خطا می‌بخشم‌». در دعاهایتان آنقدر به این مطلب ادامه دهید تا زمانی که بتوانید با اطمینان بگویید که رنج خطایی که آنها به زندگی شما ریخته‌اند، از بین رفته است‌. در این باره سعی نکنید که به نحوی دلیلی برای رفتار ناهنجار کسی که شما را آزرده است بتراشید و آن را منطقی جلوه دهید. بخشش بیشتر با رنجی که شما می‌کشید سروکار دارد تا رفتار ناهنجار فرد دیگر
بیاد داشته باشید که احساسات منفی در شما در طول زمان جای خود را به احساساتی مثبت خواهد داد. آزادسازی خود از بند و اسارت گذشته امری است بسیار مهم و حیاتی‌

۱۳۹۳ مهر ۲۱, دوشنبه

بازداشت های زنجیره ای مسیحیان در اصفهان

432f

 

نیروهای لباس شخصی با یورش به جلسه نوکیشان مسیحی در شاهین شهر اصفهان منجر به بازداشت ۴ نوکیش مسیحی شد.
 در روز یکشنبه ۱۳ مهرماه ۱۳۹۳ ، چهار تن از نوکیشان مسیحی در شاهین شهراصفهان  توسط  لباس شخصی ها بازداشت و به زندان اطلاعات اصفهان ( الف . طا ) منتقل گریده اند.
با خبرهای رسیده از طرف خانواده این عزیزان آقایان امین مهدیان . مجید رمضانی .امیر داوری در منزل آقای رضا شمس جمع شده بودندکه با یورش مامورین تمامی این افراد  به همراه وسایل شخصی آقای رضا شمس که تعدادی کتاب مقدس در بین آنها بود را همراه خود برده به زندان منتقل نموده اند.
طی پیگیری های از سمت خانواده  اتهامات این افراد  . ارتداد . تبلغ مسیحیت . . ارتباط با شبکه های تلویزیونی مسیحی خارج از ایران بوده است .
متاسفانه اعضای خانواده  رضا شمس خارج از ایران بوده اند ومبالغی پول به حساب ایشان واریز نموده اند که این موضوع حساسیت را برای مامورین زیاد تر نموده و فشارهای روحی و روانی را برای خانواده آنها  بیشترشده است.

بعد از روی کار آمدن دولت روحانی با شعار تدبیر و امید متاسفانه فشار به نوکیشان مسیحی زیاد تر شده است و همچنین در گزارشات دکتر احمد شهید بازرس ویژه سازمان ملل در مورد وضع حقوق بشر به روشنی به این مساله پرداخته شده است.

منبع : خبرگزاری صدای مسیحیان ایران

آشنایی با آیین مسیحیت ( قسمت پایانی )


هنگام غروب ، یکی از اهالی رامه که از پیروان عیسی بود نزد پیلاطوس رفت و جسد را خواست تا دفن کند . او عیسی را در مقبره ای که از سنگ به تازگی برای خود تراشیده بود ، لای پارچه کنفی قرار داد و سنگی بزرگ مقابل آن نهادند.
کاهنان نزد پیلاطوس رفتند و گفتند برای قبر نگهبانانی بگذارد تا اینکه شاگردان عیسی ، جسد را ندزدند و بگویند که طبق گفته های خودش ، عیسی زنده شده است. آنها از محافظین خانه خدا استفاده کردند. ( متی : 27 )

یکشنبه مریم مجدلیه به همراه یکی دیگر از زنان پیرو عیسی داروهای معطر گرفتند تا مطابق رسم یهود جسد را معطر سازند .در مسیر نگران بودند که چگونه آن سنگ بزرگ را کنار بزنند.وقتی به قبر رسیدند دیدند که سنگ کنار رفته و فرشته ای با لباس سفید بر آن نشسته است . نگهبانان با دیدن آن فرشته ترسیده و بر زمین افتادند.

فرشته به آنان گفت :"نترسید ! می دانم به دنبال عیسای مصلوب می گردید ، او اینجا نیست، همانطور که خودش گفت زنده شده است ، شما رفته و به شاگردانش بگویید او زنده شده و به جلیل می رود تا آنان را آنجا ببیند..این مژده را مریم مجدلیه به دیگر شاگردان رساند. غروب همان روز که شاگردان دور هم جمع شده بودند،عیسی را در جمع خود دیدندکه به آنها گفت:"سلام بر شما باد . همانطور که پدرم من را به این جهان فرستاد ، من نیز شما را به میان مردم می فرستم و برای هدایتتان روح القدس را بر شما نازل میکنم ." ( متی : 28 - یوحنا  :20- لوقا  :24 - مرقس : 16 )

او تا چهل روز پس از مرگ خود بارها بر شاگردان خود ظاهر می شد و به آنها ثابت می کرد که زنده شده است و در این فرصتها آموزشهای لازم را به آنان می داد. در یکی از این دیدارها به شاگردانش گفت که از اورشلیم بیرون نروید و منتظر روح القدس باشید و آنگاه جلوی چشم همه آنها به آسمان رفت.شاگردان در بالا خانه ای جمع می شدند و به دعا می پرداختند .هفت هفته پس از مرگ و زنده شدن مسیح ، در روز ( پنطیکاست )صدایی شبیه وزش باد از آسمان آمد و چیزی شبیه زبانه های آتش بر خانه ای که شاگردان در آن قرار داشتند فرود آمد. همه آنها پر از روح القدس شدند و شروع به سخن گفتن به زبانهایی کردند که با آن ها آشنایی نداشتند واین قدرت روح خدا بود.

در آن روز یهودیان زیادی از سراسر سرزمینهای ، برای مراسم عید به اورشلیم آمده بودند و با تعجب می دیدند که شاگردان به زبانهای آنها دعا می کنند . در این موقع پطرس از میان جمع برخاست و با موعظه ای که درباره ملکوت خدا و رستاخیز مسیح نمود ، همان روز هزاران نفر به مسیح ایمان آوردند.

همان وقت شاگردان مسیح تبدیل به رسولانی گشتند که به سراسر دنیا بروند و بشارت مسیحیت را به  همه مردم دنیا برسانندو این مژده را به همگان بدهند که ( از گناهانتان دست بکشید ، به سوی خدا باز گردید وبه نام عیسی مسیح تعمید بگیرید تا خداوند گناهانتان را بخشد ، انگاه خدا ره شما روح القدس را اعطا می کند.)

امروزه مسیحیت بعنوان بزرگترین باور انسانها ( نمیگویم دین .زیرا مسیحیت دین نیست) در دنیا طرفدارانی دارد و هر روزه به تعداد کسانیکه زندگی و قلب خود را به عیسی مسیح می دهند بیشتر می شود.برای مسیحی بودن همین کافی است که باور داشته باشیم عیسی مسیح فرزند خداست ، به خواست خدای پدر و برای آمرزش گناهان ما روی صلیب رفت و بعد از سه روز از مردگان برخاست ..

پایان 

نوشته شده توسط : ندا عطایی

۱۳۹۳ مهر ۲۰, یکشنبه

آشنایی با آیین مسیحیت (قسمت ششم)





عیسی آخرین شام خود را در عید پسح " عیدی است که یهودیان نان ها ی فطیر را از خانه های خود دور میکردند." با شاگردان خود خورد و به آنها گفت که امشب یکی از شما به من خیانت می کند. همه از این خبر اندوهگین شدند و انکار می کردند که آن یک نفر خودشان باشند. همان شب یهودا اسخریوطی تصمیم گرفت که نقشه خود را عملی کند.

وقتی شام میخوردند ، عیسی یک تکه نان برداشت و شکر نمود ، سپس آنرا تکه تکه کرد و به شاگردان خود داد و گفت: "بگیرید وبخورید ، این بدن من است . وجام را برداشت ، شکر کرد و گفت : این خون من است که با آن پیمان جدید را مهر می کنم . خون من ریخته می شود که گناهان بسیاری بخشوده شود." متی : 26

سپس سرود مخصوص عید را خواندند و سپس به باغ جتسیمانی رفتند و عیسی کمی دورتر از شاگردانش به خدای پدر اینچنین دعا کرد : " پدر ، اگر ممکن است این جام رنج و عذاب را از مقابل من بردار ، اما نه به اراده من بلکه به خواست تو ." او می دانست که این اتفاق باید بیفتد تا پیشگویی انبیای گذشته به حقیقت بپیوندد . او می دانست که این نقشه ی از پیش تعیین شده از طرف خدای پدر می باشد. مرقس:14
عیسی در حین دعا کردن بود که یهودا با عده ای شمشیر به دست از راه رسیدند و او را دستگیر کردند .شاگردان می خواستند با شمشیر با آنها درگیر شوند ، که عیسی گفت : " شمشیرت را غلاف کن ، هر که شمشیربکشد با شمشیر نیز کشته خواهد شد ." متی : 26
آنها عیسی را به خانه کاهن اعظم بردند . در آنجا سران قوم یهود جمع بودند .آنها سعی کردند به دروغ اتهاماتی به عیسی بزنند تا بتوانند او را محکوم به مرگ کنند ، ولی هر بار موفق نمی شدند. در آخر کاهن اعظم به او گفت : " به نام خدای زنده ، از تو می خواهم جواب بدهی . آیا تو مسیح فرزند خدا هستی؟ " عیسی جواب داد : " بله ، هستم . و یک روز مرا خواهید دید که در دست راست خدا نشسته ایم و بر ابرهای آسمان و به زمین باز میگردم . " ناگهان کاهن گفت  :" کفر است چیزی که می گویدچه احتیاج به شاهد داریم ؟چه رای می دهید." همه فریاد زدند باید بمیرد.

کاهنان اعظم و سران قوم یهود ، عیسی را به پیلاطوس حاکم وقت تحویل دادند تا به خاطر کفری که کرده است او را بکشد.پیلاطوس خیلی سعی کرد که انان را از کشتن عیسی منصرف کند ولی قبول نکردند. هر سال رسم بر این بود که در عید پسح ، پیلاطوس یک زندانی را آزاد می کرد. در آن موقع زندانی دزدی در زندان بود به نام باراباس . وقتی پیلاطوس گفت کدامیک از این دو را آزاد کنم ؟ همه یک صدا فریاد زدند " باراباس را آزاد کن." و عیسی را مصلوب کن .

پس از آن سربازان او را به حیاط کاخ آوردند ، لباسهایش را در آوردند و شنل ارغوانی بر دوشش انداختند . با خار تاجی درست کردند و برسرش گذاشتند . بر صورتش آب دهان می انداختند وبا تمسخر جلوی او تعظیم کرده ، می گفتند:" درود بر پادشاه یهود"سپس عیسی را همراه صلیبش و دو دزد که محکوم به مرگ بودند به تپه "جلجتا" بردند.

در آنجا عیسی را بین آن دو دزد به صلیب کشیدند . در تمام مدت سربازان به او می گفتند : اگر تو فرزند خدایی چرا نجاتت نمی دهد؟ تقریبا شش ساعت پس از مصلوب شدن عیسی فریاد زد: " ایلی ،ایلی ، لما سبقتنی" یعنی " خدای من ، خدای من ، چرا مرا تنها گذاشتی." وجان سپرد. در آن لحظه پرده خانه خدا از بالا دوپاره شد و زمین لرزه ای رخ داد که همه وحشت کرده بودند و سربازانی که پای صلیب بودند وحشت کرده  گفتند :" حتما این مرد فرزند خدا بود."

ادامه دارد....
نوشته شده توسط : ندا عطایی


۱۳۹۳ مهر ۱۹, شنبه

اعلام اعتصاب غذای زندانی مسیحی در صورت رسیدگی نکردن به وضعیت وی


10721440_698708830207684_772929946_n

  علیرضا سیدیان زندانی مسیحی که به اتهام اقدام علیه ملی و تبلیغ علیه نظام  در بند ۳۵۰ اوین دوران محکومیت خود را میگذراند به دلیل تعطیلی بند ۳۵۰ اوین به زندان رجایی شهر کرج منتقل شده است.
امروز ۱۹ مهر ماه ۱۳۹۳ وی به دلیل اینکه  در کنار خلافکار ها در یک بند باقی مانده دوران محکومیت خود را میگذراند ، به مسولان زندان اعتراض کرده و اعلام کرده است که چنانچه به وضعیت وی رسیدگی و نسبت به انتقال وی به بند دیگری اقدام نشود دست به اعتصاب غذا خواهد زد .لازم به ذکر است که بیش ۱۰  ماه از مدت حکم زندان ایشان باقی مانده است.
عليرضا سيديان، مسیحی ايرانی  ۳۶ ساله که  به مسيحيت گراييده  به شش سال زندان محکوم شده است، و به گفته آقای دادخواه، وکیل اين پرونده بيش از آن که متوجه تغيير دين متهم مورد بحث باشد، به اين مسئله متمرکز شده که چرا مراسم تعميد در ترکيه انجام شده است.

 منبع : خبرگزاری صدای مسیحیان ایران

آشنایی با آیین مسیحیت (قسمت پنجم)




عیسی مسیح هیچ گاه دستورات دین یهود را منسوخ نکرد او می گفت :"گمان مبرید که آمده ام تا تورات موسی و نوشته های سایر انبیا را منسوخ کنم بلکه می خواهم آنها را تکمیل کرده و به انجام رسانم." متی : 5
عیسی همیشه بر دو اصلی که بیشتر پافشاری داشت این بود که " خدای خود را با تمام قلب وجان و عقل خود دوست بدار. و دوم اینکه ، همسایه خود را همانطور که خود را دوست میداری ، دوست بدار.  " متی 22

معجزاتی که عیسی داشت مثل :
 شفا دادن کور "مرقس :8 / لوقا :18 / یوحنا : 9 "
زنده کردن دختر مرده "متی:9 /مرقس :5 /لوقا : 8 "
شفای مرد فلج " متی :9 /لوقا: 5 / یوحنا : 5 "
شفای پسر غشی " متی 16 /مرقس : 9/ لوقا : 9 "
شفای جذامی " متی : 8 / لوقا : 5 "
غذا دادن 5000 نفر با 5 نان و 2 ماهی " مرقس :6 / لوقا :9 / یوحنا :6"
راه رفتن روی آب "مرقس :6 / یوحنا : 6 / متی :14 "
تبدیل آب به شراب که اولین معجزه عیسی بوده " یوحنا : 2 "
زنده کردن مردی به نام ایلعازر چند روز پس از مرگ " یوحنا : 11 "

ومعجزات دیگری که هیچ کدام در قدرت بشری نمی گنجند. عیسی در جلسات خود همواره مردم را برای ملکوت خدا بشارت می داد و از آنان میخواست که توبه کنند زیرا که ملکوت آسمان نزدیک است. موعظه سرکوه ، یکی از معروفترین موعظه های عیسی مسیح برای مردم است که در انجیل متی به طور مفصل به آن اشاره شده است . متی : 5

کارهای او باعث وحشت بزرگان قوم یهود و کاهنان اعظم گردید و پیوسته در صدد کشتن او بودند .عیسی مسیح حتی مرگ خود را نیز پیش گویی کرده بود و حتی می دانست یکی از شاگردانش این کار را می کند. یهودا اسخریوطی شاگردی بود که در ازای 30 سکه نقره عیسی را به کاهنان تحویل داد.

ادامه دارد.....
نوشته شده توسط : ندا عطایی



۱۳۹۳ مهر ۱۷, پنجشنبه

آشنایی با آیین مسیحیت (قسمت چهارم)

10726645_280201358836176_121441601_n

آشنایی با آیین مسیحیت (قسمت چهارم)
هنگامیکه آنها هنوز در ناصره زندگی می کردند ، یحیی که به ” تعمید دهنده ” معروف بود ، در بیابان یهودیه رسالت خود را آغاز کرده و به مردم می گفت : ” از گناهان خود توبه نمایید زیرا ملکوت خدا به زودی فرا می رسد . ” یحیی در صحرا زندگی می کرد او لباسی از پشم شتر بر تن داشت و کمربندی چرمی می بست، خوراکش ملخ و عسل صحرایی بود.
مردم از اورشلیم و سراسر یهودیه و نواحی اطراف رود اردن نزد او می رفتند تا به موعظه های او گوش فرا دهند و در رود اردن از دست او تعمید بگیرند.
یحیی همواره می گفت : ” من شما را با آب تعمید می دهم ، اما شخص دیگری می آید که مقامش خیلی از من برتر است . من حتی شایسته نیستم کفشهایش را پیش آورم.او شما را با روح القدس و آتش تعمید خواهد داد.”
آنگاه عیسی از جلیل به رود اردن آمد تا یحیی او را تعمید دهد. ولی یحیی کوشید او را ازاین کار بازدارد و به او گفت : ” این منم که باید از تو تعمید بگیرم حال تو نزد من می آیی ؟ ” عیسی در پاسخ گفت :” با این کار حکم خدا را به جا می آوریم .”
یحیی او را تعمید داد .لحظه ای که عیسی از آب بیرون آمد ، آسمان باز شد و روح خدا همانند کبوتری پایین آمد و بر عیسی قرار گرفت ، پس ندایی از آسمان آمد که ” این فرزند عزیز من است که از او خشنودم .”
بعد از تعمید ، روح خدا عیسی را به بیابان برد تا او را آزمایش کند. عیسی به مدت چهل روز ، روزه گرفت و درآخر گرسنه شد ، پس شیطان به سراغش آمد و سعی کرد او را وسوسه کند و به او گفت: ” اگر پسرخدایی ، به این سنگها بگو نان شوند!” عیسی گفت : ” انسان تنها به نان زنده نیست بلکه کلام خداست که می تواند نیاز درونی او را برآورده سازد.”
سپس شیطان او را به اورشلیم بالای خانه خدا برد و گفت : ” خود را بینداز و ثابت کن که فرزند خدا هستی ، اگر اینطور باشد فرشته ها تو را محافظت می کنند و نخواهند گذاشت تو پایت حتی به سنگ بخورد.” عیسی جواب داد :”در کتاب آسمانی نوشته شده است که خدا را بی جهت آزمایش نکن.”
سپس شیطان او را به بالای بلندترین کوه برد و گفت اگر مرا سجده کنی همه ممالک جهان را به تو می بخشم.” عیسی جواب داد :”دور شو شیطان. کتاب مقدس می فرماید فقط خدا را بپرست و تنها از او اطاعت کن .” آنگاه شیطان دور شد و فرشتگان عیسی را خدمت نمودند.
عیسی خدمت خود را شروع نمود ودر ابتدا دوازده تن ، شاگردش شدند که همیشه همراه و شاهد معجزات عیسی مسیح بودند وبعد از مرگ و رستاخیز مسیح  ،از رسولان او گشتند. نام شاگردانش اینگونه بود:
شمعون ، آندریاس ، یعقوب ، یوحنا ، لاوی معروف به متی ، فلیپس، تدی ، یهودا اسخریوطی ، برتولما، شمعون فدائی، توما،یعقوب پسر زبدی

ادامه دارد…..
نوشته شده توسط : ندا عطایی

آشنایی با آیین مسیحیت (قسمت سوم)

 


10717715_280198822169763_1593836535_n
آشنایی با آیین مسیحیت (قسمت سوم)
زمانی که هیرودیس پادشاه یهودیه بود ، خداوند فرشته خود جبرئیل را به ملاقات باکره ای در شهر ناصره فرستاد. نام این باکره “مریم” بود . جبرئیل به او گفت :” ترسان مباش مریم . زیرا تو نزد خدا نعمت یافته ای . اینک تو حامله شده ، پسری خواهی زایید و نام او عیسی است . روح القدس بر تو خواهد آمد و قدرت خدا بر تو سایه خواهد افکند . از آن جهت آن مولود مقدس ، فرزند خدا خوانده خواهد شد و سلطنت او ابدی خواهد گشت.”
مریم در آن هنگام نامزد یوسف نجار بود. از آنجائیکه یوسف سخت پایبند اصول اخلاقی بود تصمیمگرفت نامزدی خود را برهم زند. یوسف در خواب فرشته ای را دید که به او گفت:”کودکی که در رحم مریم است از روح القدس است . از ازدواج با مریم شرمگین مباش . او پسری خواهد زایید و تو نام او را عیسی خواهی گذاشت ، چون او قوم خود را از گناهانشان خواهد رهانید .” یوسف وقتی از خواب بیدار شد طبق دستور فرشته عمل کرد. مریم را به خانه اش آورد تا همسرش باشد ولی با او همبستر نشد تا زمانیکه پسرش به دنیا آمد و او را “عیسی” نام نهادند.واینگونه پیشگویی اشعیا نبی به حقیقت پیوست که فرموده بود: “بنگرید ! دختر باکره ای آبستن خواهد شد و پسری خواهد زایید و او را عمانوییل خواهند نامید.

زمانیکه عیسی در بیت لحم به دنیا آمد. چند ستاره شناس از مشرق به اورشلیم آمده ، پرسیدند :( کجاست کودکی که باید پادشاه یهود شود؟ ما ستاره او را در سرزمینهای دور دیده ایم و آمده ایم تا او را بپرستیم .) این خبر به گوش هیرودیس رسید و بزرگان قوم یهود را خواند و پرسید : ” طبق پیشگویی پیامبران مسیح باید در کجا به دنیا بیاید؟” آنها گفتند: ” طبق پیشگویی میکای نبی در بیت لحم .” هیرودیس پیام محرمانه ای برای ستاره شناسان فرستاد و به آنها گفت :” به بیت لحم بروید وطفل را بیابید. آنگاه نزد من آمده وبه من خبر دهید تامن هم بروم و او را بپرستم.” پس از این گفتگو ستاره شناسان به بیت لحم رفته و کودک را دیدندو سپس هدایای خود را تقدیم کردند ، اما در راه بازگشت از اورشلیم مراجعت نکردند تا به هیرودیس گزارش دهند.پس از رفتن آنها فرشته خواب بر یوسف ظاهر شد و گفت :”برخیز ، کودک و مادرش را بردار وبه مصر برو تا به تو خبر دهم . زیرا هیرودیس می خواهد کودک را به قتل برساند.”یوسف همان شب این کار را انجام داد و تا زمان مرگ هیرودیس آنجا ماند.
هیرودیس وقتی متوجه سرپیچی کردن ستاره شناسان شد ، بسیار خشمگین گردید و سربازان خود را به بیت لحم فرستاد تا تمام کودکان دوساله و کمتر را در آن شهر به قتل رساند.پس از مرگ هیرودیس ، در مصر فرشته خواب بر یوسف ظاهر شد و گفت :” کودک و مادرش را بردار و به سرزمین اسرائیل برگرد. کسیکه قصد کشتن فرزندت را داشت مرده است .” یوسف به اسرائیل بازگشت . اما در راه شنید که پسر هیرودیس جانشین پدر شده است پس طبق خواست فرشته خواب به ایالت جلیل رفت و در شهر ناصره ساکن گشت . 
اینگونه پیشگویی انبیاء جامه عمل پوشید که ” او ناصری خوانده خواهد شد.”
ادامه دارد……
نوشته شده توسط : ندا عطایی

۱۳۹۳ مهر ۱۶, چهارشنبه

آشنایی با آیین مسیحیت (قسمت دوم )



10726660_280186465504332_1748852950_n

از دیرباز خدا بر انبیاء آشکار ساخته بود که انسانی بیگناه را خواهد فرستاد تا همچون قربانی به جای نسلهای بعدی آدم بمیرد وننگ آنها را از نافرمانی بردارد. قربانی او برای هرکس که ایمان بیاورد راه را برای رفاقت با خدا خواهد گشود. انبیاء او را مسیح موعود می نامیدند .
ایشان می گفتند که او برای رستگاری بشر می آید و تا ابد به نام خدا بر آنان پادشاهی خواهد کرد . قرنها پیش از ظهور مسیح موعود، انبیاء درباره او ، و کارهایی که خواهد کرد پیشگویی کرده بودند. داوود یکی از انبیاء گفته بود : “خدا می گوید مسیح پسر من است .” البته نه پسر جسمانی خدا ، عنوان پسر خدا بیانگر رابطه نزدیک مسیح با خدا ونقش او همچون منجی و پادشاه می باشد .
نبی دیگری به نام اشعیا فرموده : ” باکره ای آبستن خواهد شد و پسری خواهد زایید.” این پسر همان کلمه ابدی خداست که او فرستاد تا همچون انسان از باکره زاده شود و خدا را بر جهانیان آشکار سازد. همچنین انبیاء پیشگویی کرده بودند که مسیح در شهر ” بیت لحم ” چشم به جهان خواهد گشود.
ایشان ورود شاهانه او را به اورشلیم نیز پیشگویی کرده بودند و همچنین خیانت یهودا ، یکی از شاگردانش را که در مقابل ۳۰ سکه نقره او را تسلیم می نماید.انبیاء گفته بودند که مسیح جان خود را قربانی خواهد کرد ، اما خداوند او را روز سوم زنده خواهد ساخت . آنها مسیح را پسر انسان می نامیدند و می گفتند او همانند ابری به حضور خدا باز خواهد گشت و خدا اختیار همه ملتها را تا ابد بر او خواهد سپرد .
۲۰۰۰ سال پیش مردی قدم به این جهان گذاشت که “عیسی” نام داشت . مردم با دیدن کارهای او می پرسدند  آیا او همان مسیح موعود است ؟ آیا پیشگویی انبیاء درباره این مرد است ؟

ادامه دارد……
نوشته شده توسط : ندا عطایی

آشنایی با آیین مسیحیت ( قسمت اول )


10719373_387062151446636_726792387_n
آشنایی با آیین مسیحیت ( قسمت اول )
چه عظیم است خدا ، عجیب در قدرت ، جبروت او برتر از هر چیز است ، او آسمان و زمین را با کلمه خود آفرید. آسمانها عظمت او را نمایان می سازند وقدرت خلاق اورا به نمایش می گذارند . هر آنچه خدا آفرید نیکو بود، خدا انواع مختلف گیاهان وجانوران را آفرید. آنگاه انسان را از خاک زمین بسرشت و در بینی وی دمید وبه او زندگی بخشید و نخستین انسان آدم نامیده شد . آنگاه خدا زن را آفرید تا یار و مونس آدم باشد و او حوا نام گرفت . خدا مرد وزن را آفرید تا از خصوصیات او برخوردار باشند و بتوانند از رابطه صمیمی با او بهره مند گردند . آنها در باغ عدن شادمانه زندگی می کردند نه رنجی بود نه مرگی .خدا به آنها فرمود : ( از میوه همه درختان می توانی بخورید جزء درخت شناخت نیک وبد ، مطمئن باشید اگر از آن بخورید خواهید مرد.)
روزی شیطان در قالب مار که از همه آفریده ها زیرکتر بود زن را وسوسه کرد که از میوه آن درخت بخورد وبه شوهر خود نیز بدهد. هنگامیکه خدا از نافرمانی آنان باخبر شد بر آنها غضب کرد او به مار گفت :” بسبب این کار ، از تمام حیوانات وحشی واهلی زمین ملعونتر خواهی بود . تازنده ای روی شکمت خواهی خزید و بین تو وزن خصومت می گذارم . ” آنگاه خدا به زن فرمود : ” درد زایمان تو را زیاد می کنم و تو با درد فرزندان خواهی زایید ، و شوهر بر تو تسلط خواهد داشت.” آنگاه به آدم فرمود : ” چون نافرمانی کردی ، زمین زیر لعنت قرار خواهد گرفت و تو تمام ایام عمرت را با رنج و زحمت از آن کسب معاش خواهی کرد.تا آخر عمر به عرق پیشانی ات نان خواهی خورد و سرانجام به همان خاکی باز خواهی گشت که از آن گرفته شدی. “
خدا آنان را از باغ اخراج کرد آنها به خاطر عدم اطاعتشان متحمل چنین زجری شدند. در نتیجه عمل آدم و حوا و همه نسلهای بعدی متحمل رنج و مرگ شدند . اما خدا انسان را هنوز دوست داشت و راهی برای نجات آنها فراهم نمود.
خدا در کتاب مقدس آشکار ساخته که چه طرحی برای نجات انسان از گناه و مرگ و نجاتی که سزاوارش هستند تدارک دیده است تا ایشان بتوانند تا رفاقت با او تا ابد زندگی کنند.خدا بخشی از این طرح را بر ابراهیم آشکار ساخت . ابراهیم به خدا اعتماد کرد و او را تکریم نمود و وعده داد تا او را برکت دهد . خداوند بوعده داد که به او نسلهای بسیاری ببخشد . نسلهایی به سان شن های ساحل دریا و ستارگان آسمان . ابراهیم به خداایمان آورد و از خدمتگزاران پارسای او گشت . خدا ابراهیم با فرزندش اسحاق آزمایش کرد و خواست تا ابراهیم او را مانند بره ای قربانی کند ، و در آخرین لحظه او را از این کار بازداشت و ابراهیم با توکل بر خدا از این آزمایش پیروز بیرون آمد.
ادامه دارد…..
نوشته شده توسط : ندا عطایی

۱۳۹۳ مهر ۱۵, سه‌شنبه

مسیحیت در ایران: جرم سیاسی ـ امنیتی


کلیسای جنت آباد
کلیسای جنت آباد



امام جمعه قم از گسترش کلیساهای خانگی هشدار داد. به گزارش خبرگزاری فارس، محمد سعیدی در دیدار با رئیس و مسئولان اداره تبلیغات اسلامی قم، از آنان خواست که «در زمینه ترویج آموزه های دینی و اعتقادی پیشرو باشند» زیرا به گفته او «دشمنان برای ایجاد کلیساهای خانگی تلاش می کنند».

کلیسای خانگی در واقع همان خانه های پیروان مسیحیت است که به سبب ناامنی هایی که برای نوکیشان مسیحی در کلیساها پدید آمد، این افراد مراسم نیایش و عبادت خود را به خانه ها انتقال دادند. در واقع نوعی کلیسای زیرزمینی برای گردآمدن مسیحیان ایران برای عبادت و خواندن و آموزش انجیل است.

محمد سعیدی، امام جمعه قممحمد سعیدی، امام جمعه قم
سخن امام جمعه قم حرف تازه ای نیست. از آغاز انقلاب ۱۳۵۷ تاکنون دگراندیشان دینی با فشار و تعرض و آزار حکومت اسلامی روبرو بوده اند. نه تنها ایرانیان بهایی و یهودی و مسیحی و زرتشتی که حتی اهل تسنن و دیگر فرقه های اسلامی چون اهل حق و درویشان گنابادی و حتی شیعیانی که به نام های ملی ـ مذهبی یا روشنفکر دینی شناخته می شوند، از آزارها و سرکوب ها درامان نبوده اند. تا آنجا که عده زیادی از آنان، به ویژه یهودیان و مسیحیان و بهاییان، چاره را در جلای وطن یافته، راه مهاجرت درپیش گرفته اند.

ایران رتبه پنجم درلیست سالانه كشورهای جفاكننده به مسیحیان

سازمان درهای باز (Open Doors) هر سال فهرستی با نام «فهرست دیدبان جهانی» از پنجاه کشور جفا کننده به مسیحیان را منتشر می کند. در فهرست ژانویه سال ۲۰۱۲، وضعیت ایران از جهت جفا بر مسیحیان درسال ۲۰۱۱ در رده پنجم و پس از، به ترتیب،  کره شمالی، افغانستان، عربستان سعودی، سومالی قرار گرفته است. فهرست سال ۲۰۱۱ ایران را در مقام دوم این فهرست قرار داده بود. دلیل ارتقای وضعیت ایران در این فهرست  اجرا نشدن مجازات اعدام برای نوکیشان در سال ۲۰۱۱ است.

معیار رتبه بندی کشورها در این فهرست بر اساس سرکوب مسیحیان به خاطر ایمان مذهبی آن ها است و ملاک های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، قومی و غیره را دربرنمی گیرد. به نوشته سایت محبت نیوز که خبرگزاری مسیحیان ایران است، این سازمان درفهرست امسال خود درباره ایران نوشته است:«جفای مذهبی بر برخی از اقلیت ها مانند  مسیحیان و بهائیان از سال ۲۰۰۵ افزایش یافته است. جمهوری اسلامی  می گوید که تنها اقوام ارمنی و آشوری ایران می توانند «مسیحی» باشند و فارس ها به صورت فطری مسلمان به حساب می آیند. از این رو نوکیشان یا ایرانیان مسیحی که از لحاظ قومی فارس محسوب می شوند، مرتد فطری هستند. همین امر سبب شده  که تقریباً همه  فعالیت های مسیحیان، از بشارت تا تعلیم کتاب مقدس و انتشار آن و کتاب های مسیحی به فارسی زبان غیرقانونی اعلام شوند».

این سازمان می نویسد: «بدرفتاری های حكومت مذهبی جمهوری اسلامی با مسیحیان نتیجه معكوس داشته و سبب گسترش بیش از پیش کلیسا در این کشور شده است».

ماده ۲۲۵ قانون جدید مجازات عمومی، مصوب سال ۱۳۹۰ مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان،  که به گفته مقامات قضايی ايران بر اساس حدود ۶ آيه صريح قرآن در ۶ سوره مختلف، روايات، احاديث و کردار پيامبر اسلام و امامان شيعه و فتوای اکثر قريب به اتفاق مجتهدان شيعه، تدوين شده است، ارتداد یا تغییر دین برای مسلمانان را به دو مقوله "ارتداد فطری و ملی" تقسيم کرده و برای مردان مرتد مجازات مرگ و برای زنان مرتد مجازات حبس دايم تعيين کرده است.

پس از انتشار این قانون، رئيس دوره ای اتحاديه اروپا در بيانيه ای اعلام کرد:« ماده ۲۲۵ این لایحه نقض آشکار تعهدات جمهوری اسلامی به کنوانسیون های بین المللی حقوق بشر است» و از مقام های ايران در دولت و مجلس خواست برای احترام به تعهدات خود آن را تعدیل کنند.

نوکیشان

به رغم تلاش های جمهوری اسلامی برای تبلیغ و تحمیل دین اسلام شیعه به عنوان دین رسمی و قانونی کشور، با وجود سخت گیری ها و فشارهایی که براقلیت های مذهبی اعمال می شود، و با آن که در حکومت جمهوری اسلامی مجازات تغییر دین برای مسلمانان در حکم ارتداد است و مجازات اعدام را درپی دارد، اما پدیده تغییر دین ایرانیان شیعه مذهب، بویژه به مسیحیت، مدام گسترش یافته است. عده زیادی نیز به دین زرتشتی یا بهاییت تغییر دین داده اند تا جایی که لفظ «نوکیشان» برای مشخص کردن این تغییر دین دادگان در دوران حکومت اسلامی در ایران به کار می رود.

قتل کشیشان

مسلمانان ایرانی با گرویدن به مسیحیت، بهایی گزاف و گران پرداخته و چه بسا جان خود را در این راه ازدست داده اند. با شروع انقلاب، در کنار هجوم و حمله به بهائیان، قتل کشیشان نیز آغاز شد.
• نخستین کشیش قربانی پس از انقلاب ارسطو سیاح بود که در سال ۱۳۵۷ پس از انقلاب در شیراز به قتل رسید.
• اسقف حسن دهقانی در اصفهان در خواب هدف پنج گلوله قرار گرفت اما از این ترور جان به در برد.
• در سال ۱۳۵۹  پسر اسقف، بهرام دهقانی، در تهران ربوده و به ضرب گلوله کشته شد.
• منوچهر افغانی در سال ۱۳۶۷ در اصفهان از شورای کشیشان پروتستان به قتل رسید.
• کشیش حسین سودمند در ۱۹۹۲(۱۳۷۱) در مشهد از کلیساهای جماعت ربانی به اتهام ارتداد به اعدام محکوم و حلق آویز شد. این اولین بار بود که کشیشی با محاکمه در دادگاه به مرگ محکوم می شد و قتل به صورت پنهانی و ترور صورت نمی گرفت
• در سال ۱۹۹۳ کشیش مهدی دیباج در ساری به اتهام ارتداد فطری به اعدام محکوم شد. مهدی دیباج در سال ۱۹۹۳ (۱۳۷۲) در دادگاهی در ساری محکوم به مرگ  شد. جامعه مسیحیان ایران بویژه کشیش هایک هوسپیان مهر برای نجات او تلاش بسیار کرد و کشیش هوسپیان، رهبر کلیساهای جماعت ربانی با راه اندازی کمپین های بین المللی و جلب نظرمسیحیان و افکار عمومی جهان نقش مؤثری در آزادی کشیش دیباج برعهده گرفت. سرانجام کشیش دیباج پس از ده سال حبس در ۲۴ دی ماه  ۱۳۷۳ آزاد شد.
• سه روز پس از آزادی دیباج، کشیش هایک هوسپیان در راه فرودگاه مهرآباد ناپدید شد. خانواده او پس از ۱۱ روز تلاش بی امان برای یافتن کشیش، سرانجام جسد مثله شده او را که با ۲۶ ضربه چاقو پاره شده بود، از سردخانه پزشکی قانونی تحویل گرفتند. قاتلان روی سینه او و درست بر قلبش حفره ای عمیق با آلتی برنده سوراخ کرده بودند. قتلی فجیع و سبعانه برای انتقام جویی و عبرت آموزی و ایجاد رعب.
• شش ماه پس از قتل کشیش هایک، کشیش طاطائوس میکائیلیان، رئیس شورای کشیشان پروتستان،  پس از ترک خانه در تهران ناپدید شد و چند روز بعد پسرش برای شناسایی جسد او که  با شلیک چند گلوله به سرش به قتل رسیده بود، احضار شد. قاتلان روی جنازه کشیش میکائیلیان بر تکه کاغذی نشانی جسد کشیش مهدی دیباج را قرار داده بودند.
• جسد مهدی دیباج، کشیش کلیساهای جماعت ربانی، که بر اثرضربه های چاقو از پا درآمده بود، در جنگل های اطراف کرج پیداشد.
مقام های امنیتی در آن زمان با ترتیب دادن نمایش امنیتی اعترافات، سه دختر جوان را به عنوان عضو سازمان مجاهدین خلق مسئول این قتل‌ها اعلام کردند.
• کمتر از دو سال بعد در سال ۱۳۷۵ کشیش محمد باقر یوسفی اهل کلیساهای جماعت ربانی  ملقب به روانبخش در جنگل حلق آویز شد.
• قربان دردی تورانی، از گروه کلیساهای خانگی در آذر ۱۳۸۴ به قتل رسید. خانواده او جسد غرق در خونش را در حالی که گلویش بریده بود، در برابر خانه شان یافتند.
• محمد جابری از گروه کلیساهای خانگی در خرداد ۱۳۸۶ به قتل رسید.
• محمدعلی جعفرزاده از گروه کلیساهای خانگی در خرداد ۱۳۸۶ به قتل رسید.
• عباس امیری در سال ۱۳۸۷ در ملک شهر اصفهان به دست نیروهای امنیتی به قتل رسید.
•  سه روز پس از مرگ او همسرش بر اثر جراحت های ناشی از شکنجه ماموران امنیتی درگذشت. عباس امیری پیش از گرویدن به مسیحیت مدت ها در جنگ ایران و عراق به عنوان بسیجی شرکت کرده و مجروح شده بود.
• و هم اکنون یوسف ندرخانی کشیش مسیحی کلیسای تبشیری به اتهام ارتداد به اعدام محکوم شده و در زندان لاکان رشت در انتظار مرگ است.

یوسف ندرخانی در انتظار اعدام

کشیش یوسف ندرخانی از سال ۱۳۸۸ دربازداشت است و درخواست مسئولان برای توبه و نفی اعتقادش به مسیحیت را رد کرده است. طبق قانون مجازات اسلامی در صورت ابراز پشیمانی متهم به ارتداد از تغییر دین اسلام، حکم اعدام لغو می‌شود. در تاریخ سوم تا ششم مهرماه سال ۱۳۹۰ دادگاه رشت سه بار از آقای ندرخانی خواست توبه کند تا حکم ارتداد او لغو شود. اما کشیش ندرخانی که از ۱۹ سالگی آیین کلیسای تبشیری مسیحیت را برگزیده، از عقیده اش بازنگشت و به اتهام ارتداد به اعدام محکوم شد. حکم اعدام او در اسفند ۱۳۹۰، به دایره اجرای احکام زندان لاکان رشت ابلاغ شد و نزدیکان او همراه با جامعه مسیحیان و مدافعان حقوق بشر و جامعه بین المللی نگرانند که حکم هر لحظه به اجرا درآید.

در همان زمان، مجلس نمایندگان آمریکا در ۱۲ اسفند۱۳۹۰ با صدور قطعنامه ای «تداوم اعدام های» اقلیت های مذهبی و حکم اعدام کشیشی را که با اتهام ارتداد در انتظار اعدام با دار به سر می برد، محکوم کرد. قطعنامه مجلس نمایندگان آمریکا که به ابتکار جوزف پیتس نماینده کنگره ارائه شد، تاکید کرد که ایران از امضا کنندگان قطعنامه حقوق بشر است که در آن برآزادی مذهب و آزادی تغییر دین تاکید شده است.

اصل ۲۳ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تصریح کرده است که: «تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ‌کس را نمی‌توان به صرف داشتن عقیده‌ای مورد تعرض و مؤاخذه قرار داد».
سیاستمداران و فعالان مدنی آلمان نیز از ابلاغ حکم کشیش ۳۵ ساله ایرانی به اجرای احکام زندان رشت ابراز نگرانی کردند. مارکوس لونینگ نماینده ویژه دولت آلمان در امور حقوق بشر، هرمان گروهه دبیر کل حزب دمکرات مسیحی آلمان، و نمایندگان مجلس آلمان از دولت ایران خواستار آزادی کشیش ندرخانی شدند.

همچنین اتحادیه اروپا و وزارت خارجه آمریکا در کنار سازمان های مدافع حقوق بشر بارها خواستار توقف حکم اعدام و آزادی کشیش ندرخانی شده اند.

محمدعلی دادخواه وکیل آقای ندرخانی، که خود اکنون به ۹ سال زندان محکوم شده،  گفته بود دادسرای گیلان صدور حکم نهایی برای این کشیش کلیسای خانگی را به دلیل جنبه تخصصی و مذهبی آن به نظر آیت‌الله خامنه‌ای موکول کرده است.

مرکز آمریکایی «قانون و عدالت» با ایجاد صفحه «توییتر برای یوسف»، کمپینی بین المللی برای آزادی ندرخانی به راه انداخته است.

از آزار و ارعاب و بازداشت مسیحیان و نوکیشان تا تعطیل خدمات کلیساها

در دوران حکومت جمهوری اسلامی صدها مسيحی و نوکیش تحت بازجويی قرار گرفتند و زندانی شدند. چاپ کتاب مقدس مسیحیان به زبان فارسی ممنوع شد، و بسیاری از نسخه های کتاب مقدس در کنار مواد مخدر و بطری های مشروب الکلی به آتش کشیده شد. خدمات کلیساها تعطیل و به خانه ها کشیده شد و مراسم عبادت نومسیحیان به اقدامی زیرزمینی و خطرناک تبدیل شد.

بازداشت ها

در هفته های اخیر نیز موج فزاینده بازداشت نومسیحیان ادامه داشته است:

وحید زردی، موسیقی دان جوان،  روز ۶ خرداد ۱۳۹۱، در مشهد به همراه همسرش و تعدادی از نومسیحیان دیگر با حمله ماموران امنیتی لباس شخصی در یك كلیسای خانگی بازداشت شد و همه آنان به مكان نامعلومی انتقال یافتند.

وحید زردی لیسانس موسیقی دانشگاه سوره در تهران و از هنرمندان مسیحی است كه تاكنون در برخی از جشنواره های سراسری هنری كشور، از جمله در جشنواره تئاتر، با برخی از هنرمندان بنام كشور همكاری داشته و برای ساخت موسیقی آن آثار جوایزی دریافت كرده است. او در برخی از روزنامه های كشور نیز مطالبی در باب موسیقی و خداشناسی نگاشته است.

هم زمان با بازداشت وحید زردی در مشهد، در نیشابور که دومین شهر پرجمعیت خراسان رضوی است، ماموران امنیتی به کلیسایی خانگی یورش بردند وهمه اعضای آن را دستگیر و بازداشت کردند.

۴خرداد ماه ۱۳۹۱ مهندس مهرداد سجادی و همسرش فروغ دشتیانی از اعضای رسمی کلیسای انجیلی عمانوئیل تهران توسط ماموران امنیتی لباس شخصی در خانه خود در کرج بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شدند. منابع غیررسمی از انتقال این افراد به زندان اوین خبر داده اند.

کشیش فرشید فتحی، ۳۳ ساله در اردیبهشت ۱۳۹۱ در دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به شش سال زندان محکوم شد. او در دی ماه ۱۳۸۹ در جریان حمله گسترده شب کریسمس به مراسم مسیحیان بازداشت شد و از آن زمان حدود یک سال و نیم بدون تفهیم اتهام در بازداشت به سر برد. شواهد از ضرب و شتم او در دوران بازداشت خبر می دهند. فعالیت های تبلیغی او برای مسیحیت به عنوان اقدام علیه امنیت ملی به او تفهیم شده است. این نشان دهنده شیوه جدید برخورد قوه قضائیه و مقام های امنیتی در وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران با فعالیت های تبشیری نوکیشان مسیحی به عنوان جرم سیاسی – امنیتی است.

همچنین بهنام ایرانی ، کشیش دیگری که قرار بود در مهرماه ۱۳۹۰ آزاد شود، اندکی پیش از آزادی باردیگر به تحمل پنج سال زندان محکوم شد. وضعیت سلامت این کشیش بسیار وخیم گزارش شده است. 

در فروردین ۱۳۹۱ یک زن و یک مرد جوان نوکیش مسیحی با هجوم ماموران امنیتی لباس شخصی قضایی به خانه شان، بدون داشتن حکم قضایی، بازداشت شدند. ماموران در پاسخ به مادر یکی از آنان که پرسیده است دخترم را کجا می برید گفته اند:« به عیسی مسیح بگویید بیاید نجاتش دهد.»

حتی انتخابات مجلس نهم هم نتوانست ولو به صورت موقت، موج حمله مقام های امنیتی را به پیروان ادیان و عقایدی سوای مذهب تشیع دوازده امامی اسلامی ، به ویژه به مسیحیان نوکیش و بهائیان و درویشان گنابادی، اگرنه متوقف که دست کم خفیف کند. دامنه و روند مسیحیت ستیزی پس از شهرهای تهران، اهواز ، شیراز ، واصفهان و همدان به شهرستان كرمانشاه رسید.

در دوم اسفند ماه، سه روز پیش از آغاز هفته انتخابات، ماموران امنیتی با هجوم به کلیسایی خانگی در کرمانشاه ۱۱ نوکیش مسیحی را بازداشت کردند که از محل نگهداری سه تن از آنان خبری در دست نیست.

در اصفهان همزمان با بازداشت حکمت سلیمی كشیش كلیسای رسمی پولس اصفهان ، ماموران اطلاعات اصفهان صبح روز چهارشنبه سوم اسفندماه ۱۳۹۰ خانم گیتی حكیم پور۷۸ ساله را که از اعضا و خادمان كلیسای لوقای اصفهان بود بازداشت کردند.

مسعود دلیجانی که از فرهنگیان كرمانشاه و معلم مدرسه است در پی ابلاغ حکم دادگاه کرمانشاه، برای تحمل ۳ سال حبس راهی زندان دیزل آباد كرمانشاه شد؛ زندانی که وضعیت آن بسیار اسفناک توصیف شده است. علاوه بر روند مبهم قضایی دادگاه، این نوکیش مسیحی نه تنها از حق انتخاب وكیل مدافع محروم بوده، بلکه امكان دفاع از خود را هم نداشته است.

مسعود دلیجانی ۲۶ اسفندماه ۱۳۸۹ به همراه همسر و ۹ تن دیگر از نوكیشان مسیحی در یك كلیسای خانگی توسط ماموران لباس شخصی اطلاعات كرمانشاه بازداشت شد. او پس از تحمل دوران بازداشت خود در شرایطی که به نوشته سایت محبت نیوز سخت و طاقت فرسا توصیف شده در ۱۸ تیرماه ۱۳۹۰ پس از گذراندن ۱۱۴ روز كه بیشتر در سلول انفرادی بازداشتگاه وزارت اطلاعات كرمانشاه بود، با سپردن وثیقه به طور موقت آزاد شده بود.

در دی ماه در اهواز ماموران امنیتی در اقدامی از قبل سازماندهی شده با یورش گسترده به کلیسایی خانگی کشیش فرهاد سبكرو و همسرش و همه اعضا و افراد شرکت كننده در مراسم هفتگی كلیسا را بازداشت و با دو دستگاه اتوبوس به مكان نامعلومی منتقل كردند.

دست کم ۲۸۵ مسیحی در ۳۵ شهر ایران در نیمه دوم سال ۲۰۱۰ دستگیر شدند. علاوه بر هفته ها و یا حتی ماه ها تحمل زندان که بیشتر آن در انفرادی بوده است، اکثر بازداشت شدگان که در واقع جزو زندانیان گمنام عقیدتی هستند در بازداشت گاه تحت فشار و شکنجه های سخت قرار می گیرند و تهدید می شوند که پس از آزادی از آنچه دیده و کشیده اند سخن نگویند. وضعیت بسیاری از این زندانیان گمنام هیچ گاه گزارش نمی شود. به عقیده سایت محبت نیوز تعداد واقعی بازداشت شدگان مسیحی دو تا سه برابر میزان منتشر شده است.

علیرضا نجف زاده ، ۲۳ ساله، متاهل و دارای یك فرزند، نمونه ای از این زندانیان گمنام است که پس از تحمل مشقت بسیار  برای خود و خانواده اش توانست با خانواده اش از ایران خارج شود. او در مأمن خود لب به افشاگری گشود و از این حکایت پرده برداشت. او که ساكن شهرستان شهریار و عضو كلیساهای خانگی كرج بود به مدت ۳ روز تحت بدترین شكنجه های روحی و جسمی قرار گرفت. تصاویر شکنجه بر بدن او در سایت محبت نیوز قرار دارد.

به نوشته سایت محبت نیوز «به خاطر وجود آثار شكنجه و تنبیه بدنی مأموران اطلاعات با این شرط به این شهروند مسیحی اجازه مرخص شدن از بازداشتگاه را دادند كه اجازه ندارد در این مورد با كسی صحبت كند و برای درمان تن مجروح خود به هیچ پزشك یا بیمارستانی هم مراجعه نكند»

کشیش هرمز شریعت، از رهبران مسیحی ایرانی و مسئول سازمان خدماتی «ایران زنده» به سایت محبت نیوز گفته است: «هر از گاهی مسئولین جمهوری اسلامی مسیحیان را بازداشت می کنند و حتی خانواده های آنها را هم در جریان نمی گذارند. مسیحیان دستگیر شده حتی دسترسی به وکیل هم ندارند و بدتر از آن حتی رسماً اتهامشان به آن ها تفهیم نمی شود.»

کودکان بازداشت شدگان و بازداشت کودکان

هنگام یورش جمعی به کلیسای جماعت ربانی اهواز در دی ماه ۱۳۹۰ همه شرکت کنندگان، از بزرگ و کوچک بازداشت شدند. بازداشت بچه های خردسال توسط نیروهای امنیتی که در این یورش خشونت بار صورت خود را پوشانده بودند چنان وحشتی در آنان تولید کرد که به آسیب های روانی در آنان منجر شد.

نهاد «همبستگی جهانی مسیحی» در بریتانیا برای دلداری این کودکان که در مراسم کريسمس در اهواز بازداشت شدند، کمپينی برای ارسال کارت پستال‌هایی تحت عنوان «کارت های دلداری» راه‌اندازی کرد.

سایت محبت نیوز نوشت: «به راستی آيا يک کودک که به همراه والدينش در يک مکان دينی و مذهبی حضور داشته بايد با اين نونهالان همانند مجرمين برخورد کرد و پای آنان را از هم اکنون به مراکز امنيتی و يا زندان ها که جايگاه متهمان و مجرمان است کشاند».

انجیل سوزی

در اسفند ۱۳۸۹ اداره بازرسی و كشف كالای قاچاق با هماهنگی نیروی امنیتی سپاه پاسداران، ۲ كارتن كتاب حاوی بیش از ۳۰۰ جلد كتاب مقدس را كه در داخل یك اتوبوس كشف و ضبط شده بود، همراه با برخی دیگر از كالاهای قاچاق نظیر مواد مخدر ومشروبات الكلی سوزاند.

در خرداد همان سال نیز در اقدامی مشابه صدها جلد کتاب مقدس مسیحیان در شهرستان سردشت سوزانده شد و خبر آن با عکس و تفصیلات در رسانه‌ها منعکس شد.

این در حالی ست که مسلمانان برای کتاب مقدس خود قرآن احترام فراوان قائلند و بی حرمتی به آن را برنمی تابند.

محدودیت برای کلیساها، از تعطیل تا ممنوعیت استفاده از زبان فارسی

از هنگام نطق آیت الله خامنه ای درقم در سال ۱۳۸۹ تاکنون بسیاری از کليساها تعطيل و بناهای تاریخی آنها تخریب شده و از برگزاری مراسم کليسايی جلوگيری به عمل آمده است.
آخرین مورد آن تعطیل کلیسای جماعت ربانی در جنت آباد تهران بود.

به نوشته سایت محبت نیوز، کلیسای جنت آباد در غرب  تهران به دستور اداره حفاظت و اطلاعات سپاه پاسداران جمهوری اسلامی تعطیل شد. این کلیسا بیش از ۱۰۰ عضو داشت و همه برنامه هایی که در آن اجرا می شد به زبان فارسی بود. محبت نیوز تعطیلی این مرکز را نشانه افزایش محدودیت ها و فشار ها از سوی دولت ایران بر مسیحیان به ویژه نوکیشان مسیحی ارزیابی کرده است.

بنا بر خبری که روز هفتم اسفند ۱۳۹۰ منتشر شد به دستور وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی خدمات به زبان فارسی دو کلیسای مسیحی: «کلیسای پروتستان عمانوئیل» و «کلیسای انجیلی پطرس مقدس» که در تهران به ثبت رسمی رسیده‌اند، تعطیل شد.

در آذر ماه ۱۳۸۸ نیز کلیسای جماعت ربانی مرکز در تهران از دادن خدمات به زبان فارسی و در روز جمعه منع شد.

مقام های وزارت اطلاعات از کلیساها خواسته اند به جای جمعه ها خدمات خود را روزهای یکشنبه ارائه دهند. در روزهای جمعه کلیسا مکانی بود برای گردآمدن نوکیشان و مسیحیان و مسلمانان. اما روز یکشنبه در ایران روزِ کاری ست و گزارش ها حاکی از آنست که محدودیت های جدید باعث کاهش تعداد اعضای این دو کلیسا به نصف شده‌است.

درهای كلیسای پنتاکوت و رسمی آشوری كرمانشاه نیز از تاریخ ١٢ دی ١٣٨٨ با حکم مقام های قضایی و امنیتی به بهانه ترویج مسیحیت در بین فارسی زبانان مسلمان و بشارت انجیل، به روی مسیحیان بسته شد. كشیش این كلیسا «ویلسون عیسوی» نیزدر ۱۳ بهمن ماه ۱۳۸۸بازداشت شد و پس از گذراندن ۵۴ روز در زندان دستگرد اصفهان با سپردن وثیقه به طور موقت آزاد شد.

اجباری شدن تهیه فهرست اعضای کلیساها برای وزارت اطلاعات

وزارت اطلاعات در ادامه اعمال محدودیت های بیشتر بر نوکیشان مسیحی، با ارسال دستورالعمل هایی، رهبران کلیساها را در تهران و برخی شهرستانها تحت فشار قرار داده است. روز ۱۷ اردیبهشت ماه ۱۳۹۱ مسئولان و رهبران کلیسای جماعت ربانی مرکز در تهران از اعضای کلیسای خود خواستند اسامی خود راهمراه با شماره ملی و دیگر مشخصات در اختیار رهبران کلیسا قرار دهند تا به وزارت اطلاعات تحویل شود.

به نوشته خبرگزاری های نزدیک به مسیحیان حمله به مسیحیان و نوکیشان که در دوران دولت محمد خاتمی کاهش یافته بود ، با روی کار آمدن محمود احمدی نژاد روز به روز گسترش یافته است. این حملات در سخنان تهدید آمیز و اهانت بار رهبران مذهبی و سیاسی و مسئولان قضایی و امنیتی، بویژه آیت الله خامنه ای، آغاز شده و رسانه ها و سایت های خبری حکومتی آن ها را در جامعه منتشر می کنند. نمونه ای از سخنان رهبران و مسئولان را مشاهده کنیم.

سخنان رهبر: فرمان آتش

به نوشته سایت محبت نیوز در سال‌های دولت اصلاحات فشار بر مسيحيان کاهش يافته بود، اما از زمان روی کار آمدن دولت محمود احمدی‌نژاد فشارها بر مسیحیان و بهائیان و درویشان و دیگر دگر باوران افزایش یافت و پس از آن به اوج رسید که آیت الله خامنه ای در روز ۲۷ مهر ۱۳۸۹ در اولین روزسفر نه روزه اش به قم ضمن اعلام آن که «فتنه سال ۸۸ کشور را در برابر میکروبهای سیاسی و اجتماعی واکسینه کرد»، گفت «دشمنان اسلام» قصد دارند که دین را در جامعه ایران تضعیف کنند و برای این کار، از جمله به «اشاعه بی بند و باری و اباحی گری، ترویج عرفان های کاذب، ترویج بهائیت و گسترش کلیساهای خانگی» می پردازند.

در پی آن مقام های سیاسی و مذهبی دیگر و رسانه های حکومتی با سخنان و نوشته های خود به این موج دامن زدند تا مقام های امنیتی و قضایی بتوانند سازمان یافته تر به دگر باوران و اقلیت های مذهبی هجوم آورند.

حمله به مسیحیت در سخنان مقام های مذهبی

محمد تقی مصباح یزدی- چندی بعد از سخنان علی خامنه ای در اردیبهشت ماه ۱۳۹۰، محمدتقی مصباح یزدی، از بانیان عقاید مهدویت باوری، که نامش به عنوان مرجع صدور فتوای قتل ها در جریان قتل های زنجیره‌ای شهرت دارد از «ترويج مسيحيت» در برخی استان‌ها انتقاد کرد و گفت: «در راستای مبارزه با مسيحيتی كه در بعضي استان ها رواج پيدا می‌كند كارهايی انجام گرفته و هزينه‌هايی هم صرف شده است اما بازدهی ندارد به اين دليل كه برنامه و نظارتی نیست.»

وحید خراسانی ـ پیشتر از او آیت الله وحید خراسانی، از مراجع تراز اول شیعه و از منتقدان حاکمیت فعلی، با هشدار دادن در مورد افزایش گرایش جوانان به مسیحیت آن را ناشی از سوء مدیریت حکومت دانسته بود. او گفت: «مردم دارند مسیحی می شوند اینها دنبال ریاست خودشان‌ هستند...یكی نیست به این دستگاه بگوید این همه تبلیغات مسیحیت ضال و مضل حتی در قم به چه معناست؟....اینها را دارند به خورد این امت می دهند درقبال اسلام، این دستگاه با این بساط اگر یک جایی یک كلمه بویی برای تزلزل مقام من باشد همه آنجا حاضر می شوند، اما دین و ایمان از مغز این جوان ها برده می شود همه در خفقان و خوابیده اند». او تهدید کرد: «دنبال مقام و مالند دم از اسلام می زنند، بساط تبلیغ مسیحیت باید از این مملكت برچیده شود والا آبرو برای ... نخواهم گذاشت».

همان زمان اکبر گنجی، روزنامه نگار ناراضی درواکنش به سخنان آیت الله وحید خراسانی در سایت «روز» نوشت: «این حکم ناقض حقوق بشر، از ضعف ایمان به دین خود حکایت می کند. اگر به حقانیت دین خود باور داریم، نباید از تبلیغ یهودیت و مسیحیت و بهائیت و بودیسم و... بهراسیم. بگذارید پیروان ادیان مختلف آزادانه دین خود را تبلیغ/ترویج کنند، دین حق در این بازار خریداران بیشتری پیدا خواهد کرد. ممانعت و سرکوب، شأن جباران است. فقیهان به طرق مختلف برای خود «حق ویژه» برساخته اند... نباید این «حق ویژه» را به آنان داد که به دیگر مومنان دشنام دهند، و کسی مجاز به انتقاد از آنان نباشد. نباید این «حق ویژه» را بدانان داد که فرمان سرکوب صادر کنند، و کسی مجاز نباشد بگوید: حضرت آیت الله، شما یکی از ناقضان حقوق بشر هستید. حضرت آیت الله با اینکه در حکومت نیست، و نشانی از مبارزه با حاکم ستمگر از خود بروز نداده، اما در قامت ستمگر ظاهر می شود. به جای آنکه به «سلطان جائر» که خود استاد سرکوب اقلیت های دینی است، بگوید: مسیحیان و یهودیان و بهائیان و سنیان هم چون من و تو «انسان» اند، چرا بر آنها ستم روا می داری؟ به سلطان فرمان می دهد که ستمگری بر آنان را افزایش دهد وگرنه، آبرو برای دولت باقی نخواهد گذارد».

اکبر گنجی در جای دیگری از این مقاله می نویسد: «مرجع تقلید ما فاقد حس ستم شناسی است. هزاران هزار جنایت و شکنجه و ظلم در سه دهۀ گذشته به وسیلۀ این «نظام سلطانی فقیه سالار» رفته و می رود و این آیت الله آنها را ندیده یا نادیده گرفته است... حضرت آیت الله در مقام آمر سرکوب هویدا می شود. وقتی او حکم برچیدن بساط تبلیغ مسیحیت را صادر می کند، سربازان گمنام امام زمان- سعید امامی/طائب ها - دست به کار شده و بساط آنان را به شیوه ای که بساط دیباج و میکائیلیان را برچیدند، برمی چینند. عدالت (حقوق بشر) داور مستقل آدمیان است، نه مشرب فقهی آیت الله...».

عباس کعبی- حجت الاسلام عباس کعبی، عضو مجلس خبرگان رهبری، با اشاره به موضوع «کلیسای خانگی» که در سخنان آیت‌الله خامنه‌ای آمده بود گفت: «مسئله کلیسای خانگی طرحی ضد دینی و ضدهویتی است» که به گفته او «می‌توان آن را ضدامنیت هم به حساب آورد» و «طرحی است که توسط تروریست‌ها و جاسوسی شکل گرفته و ربطی به مسیحیت اصیل ندارد».

محمد فاضل لنكرانی- حجت‌الاسلام فاضل لنکرانی عضو جامعه مدرسين حوزه علميه قم، با هشدار از فعاليت كليساهای خانگی، از مسئولان كشور درخواست کرد برای «حفظ و صيانت از شهرهای مذهبی كشور «تمهيدات ويژه‌ای» در نظر بگيرند».
حملات مقام های امنیتی و سیاسی

علی لاریجانی – رئیس مجلس شورای اسلامی، یک روز پس از سخنان آقای خامنه ای، در نطقی در مجلس، اظهارات او را که از مسئولان خواستار برچیدن کانون عرفان‌های بدلی شده بود، دلیل دیگری بر جدی بودن حمله حکومت به اقلیت‌های اجتماعی و مذهبی شمرد.

حیدر مصلحی - وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی، از رواج مسیحیت حتی در میان «نخبگان حوزوی» خبر داد که «هدف سرویس های اطلاعاتی غربی قرار گرفته و برایشان تله گذاشته اند».

آقای مصلحی روز پنجشنبه اول مهر ماه به رواج مسیحیت در میان «شیعیان معتقد» و «قدرت تخریبی آنها» اشاره کرد و گفت: «امروزه بسیاری از افرادی که به تازگی مسیحی شده اند، روزی مخلصین اهل بیت و شیعه های معتقد بودند و دشمنان با روش های علمی آنها را به ترکیه کشانده و برای آنها مراسم غسل تعمید گذاشته اند».

مرتضی تمدن - استاندار تهران روز ۱۴ دی /۴ ژانویه ۲۰۱۰ اندکی پس از اعیاد مسیحی از بازداشت عده ای از سران مسیحیان تبشیری در تهران خبر داد و گفت عده دیگری هم در آینده نزدیک بازداشت خواهند شد .او مسیحیان تبشیری ایران را جریانی «فاسد و منحرف» خواند که افکار خود را «از طریق محافل فرهنگی که در انگلیس دایر است» ترویج می کند. استاندار تهران بی آن که از هویت و تعداد بازداشت شدگان خبر دهد، کار آنان را مصداق «تهاجم فرهنگی دشمن» دانست.

استاندار تهران که «فعالیت‌های تبشیری» را با «تهاجم نظامی و فرهنگی انگلستان» به ایران مرتبط دانسته بود از برخورد با مبشران مسیحی در استان تهران خبر داد و گفت: «سران این جریان در استان تهران به دام افتاده‌اند و شمار بیشتری نیز در آینده نزدیک دستگیر خواهند شد». او کلیسای تبشیری را در مسیحیت، با طالبان و وهابیت در اسلام مقایسه کرد: «آنان مانند جریان طالبان و وهابیت که به عنوان یک آفت خود را در دین اسلام جا زده‌اند، به نام مسیحیت و به پشتوانه انگلیس حرکتی را طراحی و پیش می برند».

مسیحیان تبشیری یا پیروان کلیسای اوانجلیست، سعی می کنند عقاید دینی خود را بین غیرمسیحیان تبلیغ کنند.

رسانه ها و سایت های حکومتی

رسانه های حکومتی، از صدا و سیما تا روزنامه ها و سایت های خبری رسمی و نیمه رسمی، نیز با اشاعه این اتهام ها می کوشند افکار عمومی ایرانیان را به مسیحیان و نوکیشان بدبین کنند. سایت خبر انلاین نزدیک به علی لاریجانی در تیرماه ۱۳۹۰ مسیحیت و بهاییت را در کنار هم قرارداد و به هردو تاخت آورد. و این در حالی بود که در قانون اساسی جمهوری اسلامی، مسیحیت در کنار ادیان زرتشتی و یهودی جزو ادیان رسمی شناخته شده.

این سایت نزدیک به حکومت نوشت: «در سال های اخیر به عکس دو دهه پیشین که بهائیان و مسیحیان برای تبلیغ در ایران در موضع ضعف بودند، امروز هجوم تازه ای آغاز شده و با استفاده از بحران های سیاسی و فکری موجود زمینه ای برای بروز پیدا کرده است. در این باره چه باید کرد؟» این سایت نوشت:«یکی از آثار بالا گرفتن منازعات سیاسی در چند سال اخیر، دور شدن مراکز علمی و مذهبی ما از کارهای علمی و تبلیغی ارزشمند در حوزه دفاع از دین و مواجهه با تبلیغات مسیحیت و بهائیت و در نتیجه میدان داری آن هاست».

روزنامه جمهوری اسلامی نیز در خبری از گسترش کلیساهای خانگی در شهر مذهبی مشهد خبر داده بود. این روزنامه حکومتی، این امر را سازمان یافته و نشان دهنده برنامه ریزی های عوامل استکبار دانست.

همه این سخنان در واقع به منزله دور تازه ای در صدور فرمان حمله و بازداشت های گسترده به نوکیشان مسیحی بود که راه را برای مقام های قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی گشود و با دستور آنان تاكنون عده کثیری از نوكیشان مسیحی در برخی از شهرهای ایران در كلیساهای خانگی، منازل و یا محل كارشان بازداشت شده و می شوند.

بالا گرفتن گرایش به مسیحیت

به رغم خطرها و فشارهایی که با تغییر دین در انتظار مسلمانان ایرانی است، به نظر می رسد حتی خطر اعدام نیز نتوانسته از پیوستن مردم به ادیان دیگر و از جمله مسیحیت جلوگیری کند. به گزارش آژانس خبری مسیحیان ایران «محبت نیوز»، شبكه تلویزیونی CBN در گزارشی در این باره می گوید: «مردم ایران که پس از انقلاب اسلام را شناختند بیشتر از هر زمانی، از صدر اسلام و حمله اعراب به ایران تا کنون، به مسیحیت می گروند».

آیت الله هاشم حسینی بوشهری، امام جمعه قم هم با هشدار به ترویج گرایش به مسیحیت و گسترش کلیساهای خانگی در بسیاری از شهرهای کشور گفت:« امروز استکبار جهانی در این راستا سرمایه گذاری و برنامه ریزی دقیقی کرده است به طوری که در کشور ما گرایش زیادی به مسیحیت به وجود آمده است.»

به نوشته روزنامه محلی خراسان جنوبی، آیت الله سبحانی از مراجع تقلید خراسان، از گسترش نومسیحیان و فعالیت مسیحیت در کشور هشدار داده و «بی آن که ذکری از منبعی بکند، از مسیحی شدن بیش از ۶۰۰ نفر در نیشابور توسط مبشرین مسیحی خبر داده است».

روزنامه جمهوری اسلامی نیز از «کشف بیش از ۲۰۰ کلیسای خانگی در شهر مشهد» خبر داده است.

گرایش به مسیحیت در خانواده مقام های مذهبی و سیاسی

به نظر می رسد دامنه گرایش به مسیحیت دامن مقام ها و نزدیکان و اعضای خانواده های آنان را در داخل و خارج از کشور نیز گرفته است.

سایت خبرآنلاین نزدیک به علی لاریجانی در بخشی از مقاله خود در مورد گرایش مردم حتی فرزندان روحانیون شیعه به مسیحیت می نویسد: «در چنین شرایطی، شنیدن این که مثلاً بچه فلان روحانی ممکن است مسیحی شده باشد، یا این که فلان جوان ایرانی که برای تحصیل به فرنگ رفته بهایی شود، نباید ما را شگفت زده کند».

این سایت می نویسد: «امروزه دیگر مقابله با نظام صرفاً جنبه سیاسی ندارد و مسائل مطرح شده، مشکلات فکری، توسعه شبهات و ریشه گرفتن جریان های انحرافی، به بنیادهای فکری ـ دینی جامعه لطمه وارد کرده و موجب پدید آمدن خلاء دینی و مذهبی و به عبارتی رواج بی دینی در برخی از جوانان شده است».

در بخشی از این مقاله با انتقاد از کم کاری مؤسسات اسلامی برای مبارزه و مقابله با ادیان غیر اسلامی، با وجود بودجه های کلان آمده است: «از مراکزی که بعد از انقلاب از همان مؤسسه «در راه حق» برآمد، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی بود که سالهاست با بودجه های کلان و ساختمان های فراوان مشغول کار است، اما طی یک دهه اخیر چنان درگیر سیاست شده که نه تنها از انجام وظایف اصلی خود غافل مانده، به عکس به رشد جریان انحرافی کمک کرده، که تأثیر مثبت درخوری در تقویت بنیاد های مذهبی جوانان نداشته و به ویژه در مواجهه با بهائیت و مسیحیت کاری انجام نداده است».

این سایت نتیجه می گیرد که: «به نظر می رسد نهادهای فرهنگی و تبلیغی کشور نیاز به یک برنامه ریزی منسجم برای مواجهه با جریان های مذکور به ویژه مقابله با فشار تبلیغی مسیحیت و بهائیت دارند».

محمد نوری‌زاد کارگردان، فیلمنامه‌نویس و وب نگار هم در نوشته کوتاهی در سایت خود ضمن اشاره به دیدار با حسن خمینی نوه روح الله خمینی به نقل از او خبر می دهد که «پسر یکی از معاونان مصباح یزدی، مسیحی شده است!»

شاید مقصود وزیر اطلاعات از اشاعه مسیحیت در میان « نخبگان حوزوی» اشاره به همین پسر است.

گرایش به مسیحیت در میان ماموران جمهوری اسلامی و نظامیان

آژانس خبری مسیحیان ایران، «محبت نیوز»، درباره گرویدن ماموران جمهوری اسلامی در خارج از کشور  گزارش داده است که:«تعدادی از دیپلمات ها و اعضای خانواده سفارت خانه های جمهوری اسلامی در خارج از کشور، یا خود و یا برخی از اعضای خانواده آن ها، با وجود کنترل و نظارت شدید، در قلب های خود به آئین مسیحیت گرویدند که بنا به دلایل امنیتی و حفظ حقوق آنان همین میزان توضیح کافی است».

این سایت همچنین مدعی شده که در داخل کشور و در سازمان های نظامی نظیر ارتش و سپاه و در میان فرزندان مسئولان وابسته به این سازمان ها نیز عده ای به این دین گرایش یافته، «یا درصدد تحقیق و مطالعه و آشنایی با کم و کیف آئین مسیحیت هستند».

این سایت همچنین از تماس تلفنی «یکی از افسران خلبان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی (نام محفوظ) كه خود از حافظین و قاریان قرآن بود» و از اسلام به مسیحیت گرویده خبر داده است. به نوشته محبت نیوز این افسر خلبان برای حفظ جان خود با مشقت و سختی فراوان خود را به یكی از كشورهای اروپایی رسانده است.

به نظر می رسد همه سختگیری ها و خشونت ها و قساوت های زبانی و عملی مسئولان امنیتی در وزارت اطلاعات و سپاه، و همه حمله ها و تهدیدهای رهبران مذهبی شیعی جمهوری اسلامی تنها گرایش مسلمانان شیعه ایرانی را به مسیحیت افزایش داده و آنان را در کار خود سخت کوش تر و راسخ تر کرده است.

گسترش روز افزون نوکیشان و کلیساهای خانگی بویژه در شهرهای مذهبی قم و مشهد و نیز در شهرهایی چون  تهران، اصفهان، شیراز، و شهرهای استان مازندران، که هدف بیشترین و فجیع ترین سخت گیری های اطلاعاتی و امنیتی و قضایی بوده اند، حکایت از بی نتیجه بودن این گونه اقدام ها دارد.

منبع : صدای آمریکا