۱۳۹۳ مهر ۱۷, پنجشنبه

آشنایی با آیین مسیحیت (قسمت سوم)

 


10717715_280198822169763_1593836535_n
آشنایی با آیین مسیحیت (قسمت سوم)
زمانی که هیرودیس پادشاه یهودیه بود ، خداوند فرشته خود جبرئیل را به ملاقات باکره ای در شهر ناصره فرستاد. نام این باکره “مریم” بود . جبرئیل به او گفت :” ترسان مباش مریم . زیرا تو نزد خدا نعمت یافته ای . اینک تو حامله شده ، پسری خواهی زایید و نام او عیسی است . روح القدس بر تو خواهد آمد و قدرت خدا بر تو سایه خواهد افکند . از آن جهت آن مولود مقدس ، فرزند خدا خوانده خواهد شد و سلطنت او ابدی خواهد گشت.”
مریم در آن هنگام نامزد یوسف نجار بود. از آنجائیکه یوسف سخت پایبند اصول اخلاقی بود تصمیمگرفت نامزدی خود را برهم زند. یوسف در خواب فرشته ای را دید که به او گفت:”کودکی که در رحم مریم است از روح القدس است . از ازدواج با مریم شرمگین مباش . او پسری خواهد زایید و تو نام او را عیسی خواهی گذاشت ، چون او قوم خود را از گناهانشان خواهد رهانید .” یوسف وقتی از خواب بیدار شد طبق دستور فرشته عمل کرد. مریم را به خانه اش آورد تا همسرش باشد ولی با او همبستر نشد تا زمانیکه پسرش به دنیا آمد و او را “عیسی” نام نهادند.واینگونه پیشگویی اشعیا نبی به حقیقت پیوست که فرموده بود: “بنگرید ! دختر باکره ای آبستن خواهد شد و پسری خواهد زایید و او را عمانوییل خواهند نامید.

زمانیکه عیسی در بیت لحم به دنیا آمد. چند ستاره شناس از مشرق به اورشلیم آمده ، پرسیدند :( کجاست کودکی که باید پادشاه یهود شود؟ ما ستاره او را در سرزمینهای دور دیده ایم و آمده ایم تا او را بپرستیم .) این خبر به گوش هیرودیس رسید و بزرگان قوم یهود را خواند و پرسید : ” طبق پیشگویی پیامبران مسیح باید در کجا به دنیا بیاید؟” آنها گفتند: ” طبق پیشگویی میکای نبی در بیت لحم .” هیرودیس پیام محرمانه ای برای ستاره شناسان فرستاد و به آنها گفت :” به بیت لحم بروید وطفل را بیابید. آنگاه نزد من آمده وبه من خبر دهید تامن هم بروم و او را بپرستم.” پس از این گفتگو ستاره شناسان به بیت لحم رفته و کودک را دیدندو سپس هدایای خود را تقدیم کردند ، اما در راه بازگشت از اورشلیم مراجعت نکردند تا به هیرودیس گزارش دهند.پس از رفتن آنها فرشته خواب بر یوسف ظاهر شد و گفت :”برخیز ، کودک و مادرش را بردار وبه مصر برو تا به تو خبر دهم . زیرا هیرودیس می خواهد کودک را به قتل برساند.”یوسف همان شب این کار را انجام داد و تا زمان مرگ هیرودیس آنجا ماند.
هیرودیس وقتی متوجه سرپیچی کردن ستاره شناسان شد ، بسیار خشمگین گردید و سربازان خود را به بیت لحم فرستاد تا تمام کودکان دوساله و کمتر را در آن شهر به قتل رساند.پس از مرگ هیرودیس ، در مصر فرشته خواب بر یوسف ظاهر شد و گفت :” کودک و مادرش را بردار و به سرزمین اسرائیل برگرد. کسیکه قصد کشتن فرزندت را داشت مرده است .” یوسف به اسرائیل بازگشت . اما در راه شنید که پسر هیرودیس جانشین پدر شده است پس طبق خواست فرشته خواب به ایالت جلیل رفت و در شهر ناصره ساکن گشت . 
اینگونه پیشگویی انبیاء جامه عمل پوشید که ” او ناصری خوانده خواهد شد.”
ادامه دارد……
نوشته شده توسط : ندا عطایی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر