۱۳۹۴ مهر ۸, چهارشنبه

مصباح یزدی: بی حجاب ها مانند چهارپایان هستند !

مطلب دریافتی / بقلم مهرداد مقدسی


 صف بندی مقامات دولتی بر سر مساله حجاب گسترده و گسترده تر می شود اما شهروندان ایران به ویژه بانوان همچنان در لایه های تحجر فکری باقیمانده اند.
«محبت نیوز»  –   نماینده مردم تهران در مجلس خبرگان رهبری، که در مراسم افتتاحیه دانشگاه مجازی علوم و معارف اسلامی سخن می گفت با ابراز نارضایتی از وضعیت حجاب و تکیه بر ایجاد بهداشت روانی برای جامعه در ایران گفت: “اکثر فعالیت‌های انسان برای تامین همین نیازها است. “
به گزارش انتخاب، مصباح که در مقام آیت الله، ریاست موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی را هم دارد و به گفته برخی مسولان در چگونگی اعطای بورسیه های تحصیلی به عزیزان ونورچشمی های وابسته به جمهوری اسلامی تاثیر گذاری عمده دارد با بیان این که ما در منطقه شاهد موجوداتی هستیم که از حیوان و دیو هم پست تر هستند، بی حجابی را یکی از پدیده های این تشابه انسان و چهارپایان اعلام کرد.
این مقام بلند پایه در ارکان دولتی و نزدیک به رهبری با اشاره به درماندگی تئوریسین های اسلامی در پاسخگویی به شبه هایی که در مسایل مطرح شده اسلامی در دهه اخیر بوجود آمده است همچنین گفت: اگر کسی اوضــــــاع اوایل انقلاب را با اکنون مقایسه کند مطمئنن با دیدن وضعیت بــد حجاب، گـــرانفروشی‌ها و دیگر موارد تعجب می‌کند. وی در ادامه عنوان کرد: بالاترین عامل این مشکلات ایجاد شده در جامعه اینترنت و گوشی‌های همراه هستند که در این سال‌ها آثار سوء بسیاری داشتند، اگر وضعیت به همان نسبتی که در ۳۰سال گذشته از انقلاب پیش رفته ادامه پیدا کند وضع فرهنگی ۱۰۰ سال آینده چه خواهد شد.
مصباح یزدی اضافه کرد: در کنارهجمه‌های اینترنتی رسانه هایی وجود دارند که دائمن علیه تشیع و اسلام شبهه پراکنی می‌کنند، در چنین شرایطی نخستین وظیفه انسان این است که خود را حفظ کند؛ گاهی شبهه‌ها به اندازه‌ای شیطانی و فنی مطرح می‌شوند که کمتر کسی تحت تاثیر قرار می‌گیرد.
این در حالی است که بر سر مساله حجاب و برخورد با پدیده بی حجابی بین مسئولین و مقامات و دست اندرکار دولتی، اختلاف نظر های چشمگیری بروز کرده است. به عنوان نمونه می توان به نوع برخورد پیشنهادی معاون رییس‌جمهوری در امور زنان و خانواده اشاره کرد مولاوردی ضمن تاکید بر این که با قانونی کردن جریمه برای بد حجابی از شان و مرتبه محجوب بودن زنان کاسته می شود در تاریخ چهارشنبه ۱ مهر ۱۳۹۴ گفت : ” شان حجاب را تا حد کمربند ایمنی پایین نیاورید”.
شهیندخت مولاوردی با اشاره به اینکه برای برخورد با بی حجابی نباید اقدامات‌ایجابی در دستور کار قرار گیرد در یک تقابل رودر رو با بسیجیان و عامران به معروف و ناهیان از منکر قرار گرفت.
او دراین راستا همچنین افزود: “هرگز نمی‌توان با توسل به شیوه جریمه و مجازات به نتیجه مورد نظر دست یافت”.
وی با تاکید بر لزوم بررسی‌های لازم درباره طرح صیانت از عفاف و حجاب افزود:‌این طرح هنوز به تصویب نرسیده و حتی اخیرن رییس مرکز پژوهش‌های مجلس هم نظر مخالف ارایه کرده و گفته است به اندازه کافی قانون در‌این باره وجود دارد.
بنابراین صف بندی مقامات دولتی بر سر مساله حجاب گسترده و گسترده تر می شود اما شهروندان ایران به ویژه بانوان همچنان در لایه های تحجر فکری باقیمانده از هزاران سال کوته اندیشی به سبب بیرون ماندن چند تار از موی خود مورد خشونت های فیزیکی، آزار، توهین و جریمه های سنگین مالی واقع می شوند.
این مشاور رییس جمهور دولت یازدهم با تاکید بر اهمیت درس گرفتن از تجربیات و عملکرد گذشته در‌این حوزه، افزود: نباید اشتباهات را تکرارکرد و سطح‌ این باور دینی را تا حد جریمه نبستن کمربند‌ایمنی پایین آورد زیرا به طور قطع پاسخ مناسب را دریافت نخواهیم کرد‌.
می توان چنین برداشت کرد که پرداختن به مساله بی حجابی با چنین پشتکار و پیگیری آن هم توسط نزدیک ترین اشخاص به بیت رهبری، همچنین هزینه کردن در سطوح بالای مالی توسط ارگان های نظامی چون سپاه و بسیج به جهت رویارویی با زنان به اصطلاح بد حجاب در جامعه، بیش از آن که پیاده کردن حکم اسلامی باشد به نوعی اعلان جنگ به زنان و بانوان ایران به منزله تابو شکنان و مبارزان با یک قانون پوسیده و رنگ باخته است تا به این وسیله مانع شکوفایی و بالندگی نیمی از شهروندان جامعه یعنی بانوان بشوند.

کولسیان باب ۱ آیه ۲۲ تا ۲۳


  

   عیسی مسیح با فدا کردن بدن انسانی خود بر روی صلیب ، ایجاد چنین رابطه ای را با خدا ممکن ساخته است . در نتیجه این فداکاری است که مسیح ، شما را به پیشگاه خدا آورده است ؛ و شما بدون هیچ اتهام و محکومیتی در حضور خدا ایستاده اید، بطوری که دیگر او خلافی در شما نمی بیند تا به سبب آن ، شما را سرزنش کند.

 این به شرطی میسر است که بطور کامل به حقیقت ایمان داشته باشید و در آن محکم و ثابت بمانید و نگذارید امیدی که به هنگام شنیدن پیغام انجیل در شما بوجود آمد، متزلزل شود. این همان پیغامی است که به گوش تک تک شما رسید و اکنون نیز به سراسر دنیا می رسد، و من پولس ، افتخار دارم آن را به دیگران اعلام نمایم .

قانونگذاران کشورهای جهان خواستار آزادی کشیش سعید عابدینی شدند







نغمه عابدینی، همسر کشیش سعید عابدینی در تلاش برای آزادی شوهرش با بیش از صد قانونگذار از ۵۰ کشور جهان ملاقات کرده است.


به گزارش «محبت نیوز» نغمه عابدینی، همسر کشیش آمریکایی-ایرانی که در ایران به زندان افتاده، در تلاش برای آزادی شوهرش کشیش سعید عابدینی با بیش از صد قانونگذار از ۵۰ کشور جهان ملاقات کرده تا آنان را به امضای نامه‌ای ترغیب کند که خواستار آزادی همسرش می‌شود.

در آستانه هفتادمین مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک که قرار است حسن روحانی، رئیس جمهوری اسلامی ایران نیز در آن حضور یابد، سه سال می‌شود که آقای عابدینی در ایران در زندانی است.

به گفته خبرگزاری امریکا، نامه فوق که خطاب به علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی نوشته شده و تاکنون به امضای ۶۷ قانونگذار رسیده از جمله می‌گوید: “گزارش‌های اخیر از نقض آزادی مذهب برای اقلیت‌ها از جمله مسیحیان و بهایی‌ها در ایران هشدار دهنده است. ما از شما می‌خواهیم تا اطمینان یابید که همه افراد در ایران چه مسلمان، و چه مسیحی و بهایی و ناباور و زرتشتی و یهودی یا هر دین دیگری بدون ترس از تبعیض و خشونت از آزادی مذهب برخوردار باشند.”

آنان در ادامه نامه درباره سرنوشت کشیش سعید عابدینی ابراز نگرانی می‌کنند و بویژه خواستار آزادی او و دیگر مسیحیان می‌شوند.


نغمه عابدینی که پیشتر در سال جاری میلادی در کنگره آمریکا درباره همسرش صحبت کرد به کریستین پست گفته است که سعید عابدینی از سوی مقامات ایرانی تهدید شده است. به گفته خانم عابدینی مقامات ایرانی آزادی او را مشروط بر انکار عیسی مسیح کرده‌اند، امری که خانم عابدینی می‌گوید همسرش نخواهد پذیرفت.


وی پیش تر در مصاحبه با تلویزیون فارسی صدای آمریکا از حسن روحانی رئیس جمهوری ایران خواست تا به وضعیت همسرش رسیدگی کند.

خانم عابدینی گفت: ” اگر موفق بشوم با آقای روحانی در نیویورک دیدار کنم از او خواهم خواست به عنوان یک پدر و یک همسر مشکلات ما را درک کند.”


نظام قضایی جمهوری اسلامی ایران کشیش سعید عابدینی و فعالیت‌های مذهبی او را مغایر با امنیت ملی ایران دانسته‌اند و او را به هشت سال زندان محکوم کرده‌اند.


مرکز قانون و عدالت آمریکا، که نمایندگی نغمه عابدینی و دو فرزندش را در آمریکا بر عهده دارند ضمن سپاس از قانونگذارانی که نامه درخواست آزادی عابدینی را امضا کرده‌اند گفت نامه‌‌های فراوانی را به بان کی مون دبیر کل سازمان ملل متحد خواهد فرستاد تا او را به ملاقات با رهبران ایران درجریان نشست‌های مجمع عمومی ترغیب کند.


کمیسیون آزادی مذهبی جهانی نیز خواستار آزادی عابدینی شده و می‌گوید او ناعادلانه مجازات می‌شود.

۱۳۹۴ مهر ۷, سه‌شنبه

هر ایمان دار باید بداند.......



هر ایمانداری باید بداند که عیسی برای چه هدفی به این جهان آمد ؟ 

الف ؛ گناه را بردارد ( یوحنا
۲۹:۱ و اول یوحنا ۵:۳ ) 
ب ؛ شیطان را تباه سازد ( عبرانیان ۱۴:۲ )
ج ؛ موت را نیست کند ( دوم تیموتاوس ۱۰:۱ )
د : گمشده را بجوید و نجات بخشد ( لوقا
۱۹: ۱۰ )
ه : حیات جاودانی عطا کند ( یوحنا
۶ : ۴۷ و یوحنا ۱۰:۱۰ )

۲_ هر ایماندار باید بداند که در عیسی مسیح هیچ گناهی نبود و نیست .
( اول یوحنا
۳: ۵ . یوحنا ۴۶:۸ .متی ۴:۲۷ ‌.یوحنا ۳۸:۱۸ .دوم قرنتیان ۲۱:۵ و اول پطرس ۱۹.۱۸:۱ و اول پطرس ۲۲:۲ )

۳_ هر ایمانداری باید بداند که به چه کسی ایمان آورده است.
( ایوب
۱۵:۳۱ .ایوب ۱۹_۲۵:۲۷ ‌.دانیال. ۳_۱۵:۱۸ .دوم تیموتاوس ۱:۱۲)

۴_ هر ایماندار باید بداند که خدا همه گناهان او را در مسیح از بین برده است . 
( اشعیا
۱: ۱۸ . مزمور ۱۰۳ : ۱۲. اشعیا ۳۸ : ۱۷. میکا ۷: ۱۹ اشعیا ۴۳: ۲۵ . اشعیا ۴۴ : ۲۲ . اول یوحنا ۱: ۷ و مکاشفه ۱: ۵ )

۵_ هر ایمانداری باید بداند که به چه قیمتی خریده شده است . ( اول قرنتیان ۶: ۲۰ . اول قرنتیان ۷: ۲۳ . اول پطرس ۱: ۱۸،۱۹ و مکاشفه ۵: ۹ ) .

۶_ هر ایماندار باید بداند که حیات جاودان دارد . 
( یوحنا
۳: ۳۶ . یوحنا ۵: ۲۳ . یوحنا ۶ : ۳۹_ ۴۰ و ۴۷ . یوحنا ۱۰: ۲۸ . اول ۱۴:۳. ۵: ۱۱_۱۲ و ۲۰ و فیلیپیان ۱: ۲۱ )

۷_ هر ایماندار باید بداند که بدن او هیکل خدا ، مسیح و روح القدس است . 
( عبرانیان
۳: ۶ ‌. یوحنا ۱۴ : ۲۰و ۲۳ . اول قرنتیان ۳: ۱۶_۱۷. ۶: ۱۹ . افسسیان ۲: ۲۱_۲۲ و دوم قرنتیان ۶: ۱۴_ ۱۸ )

۸_ هر ایماندار باید بداند که چگونه تولد تازه یاقته و خدا در او ساکن است ‌. 
( یوحنا
۱: ۱۳ . اول قرنتیان ۱۲: ۱۳ . غلاطیان ۴_۶ . افسسیان ۱: ۱۳ . تیطس ۳: ۵ و اول یوحنا ۴: ۱۳ )
۹_ هر ایماندار باید دلیل شناخت و محبت کردن خدا را بداند . 
( اول یوحنا
۲: ۳_۷ . ۴: ۷ و ۲۰ ، ۲۱ . اول قرنتیان ۱۳: ۱_۸)

۱۰_ هر ایماندار باید بداند که در زندگی زحمت خواهد کشید. 
( فیلپیان
۱: ۲۹ . مزمور ۳۴: ۱۹ ‌ یوحنا ۱۶: ۲۳ . دوم تیموتاوس ۳: ۱۲ . عبرانیان ۱۰: ۳۲_ ۳۴. دوم قرنتیان ۶: ۳_۵ ‌ اعمال رسولان ۱۴: ۲۲. دوم قرنتیان ۱: ۵ و رومیان ۸: ۱۷ )

۱۱_ هر ایماندار باید بداند که هیچ قدرتی نمی تواند او را از محبت خدا در مسیح جدا سازد . 
( رومیان
۸: ۳۵_ ۳۹ )

۱۲_ هر ایماندار باید بداند که اگر بمیرد و یا زنده باشد، روزی ربوده خواهد شد . 
( دوم قرنتیان
۴: ۱۴ . یوحنا ۶: ۲۹_۳۰ . اول تسالو نیکیان ۴: ۱۳_۱۸ .اول قرنتیان ۱۵: ۵۱_۵۲)

۱۳_ هر ایماندار باید بداند که پادشاه است وبا مسیح سلطنت خواهد کرد.
(دوم تیمو تاموس
۲: ۱۱_۱۲ .مکاشفه ۱ :۶ .۲: ۲۶_۲۷ .۵: ۱۰و۲۰: ۴و۶ )

۱۴_ هر ایماندار باید بداند که او مامور گسترش ملکوت خداست . 
( دوم قرنتیان
۵: ۱۸_ ۱۹ . متی ۲۸ : ۱۹_ ۲۰. مرقس ۱۶: ۱۵_ ۱۶ . یوحنا ۲۰ : ۲۱ )

۱۵_ هر ایمانداری باید بداند روزی جلو مسند مسیح خواهد ایستاد . 
( دوم قرنتیان
۵: ۱۰. و اول پطرس ۴: ۱۷ )


۱۶_ هر ایمانداری باید بداند که ابدیت را با مسیح سپری خواهد کرد . 
( یوحنا
۱۴: ۱_۳ . اول تسالونیکیان ۴: ۱۸. مکاشفه ۲۱: ۳ و ۲۲: ۳_ ۵ )

۱۳۹۴ مهر ۳, جمعه

آیا معیارهای خوشبختی از نظرما با معیارهای خدا یکی است؟



نوشته شده توسط: نداعطایی

یکی از مهمترین و زیباترین موعظه های عیسی، موعظه سرکوه یا همان راز خوشبختی می باشد. از آنجاییکه خدا ناگفته از آرزوها و تمایلات ما اطلاع دارد در اولین گفته های خود به این موضوع می پردازد در این باب عیسای مسیح به خوش بحال هایی اشاره می کند که راه رسیدن به شیرین کامی می باشند وقتی متی باب 5 را می خوانیم متوجه می شویم که خوشبختی از دید خدا با تعریفی که ما از آن داریم  تفاوت بسیار دارد. از نظر ما انسانها کسیکه دارای خانه، ماشین، خانواده، حساب بانکی، منزلت اجتماعی و.... باشد، خوشبخت محسوب می شود.

 در حالیکه معیارهای خدا با این تصورات متفاوت است. به همان اندازه که ما از دید انسانی به موضوع نگاه می کنیم، خدا از بُعد روحانی به آن اهمیت می دهد. در زیر به تعدادی از این خوشابحال ها و اینکه در زندگی امروز چگونه با آنها درگیر هستیم می پردازیم:
در متی5: 3 می گوید:" خوشابحال آن ها که نیاز خود را به خدا حس می کنند زیرا ملکوت اسمان از آن ایشان است." در این آیه توصیه می شود که خودمحور نباشیم، باید این باور زندگی ما باشد که بدون خدا در زندگی قادر به انجام هیچ کاری نیستیم. ما همانند دستگاه برقی گرانقیمتی هستیم که اگر  الکتریسیته درون ما  جریان نداشته باشد، قادر به حرکت نیستیم. این جریان برق در ما همان حضور خدا در زندگی هایمان می باشد.
در موعظه 5: 4 می گوید: " خوشابحال ماتم زدگان، زیرا ایشان تسلی می یابند." اشاره آیه به کسانی نیست که لباس مشکی می پوشند و در حسینیه ها زنجیر می زنند وبه گریه زاری می پردازند.  او توصیه می کند که نسبت به اتفاقات اطراف خود بی تفاوت نباشیم، امروزه ما شاهد جنگهای زیادی در دنیا هستیم، مهاجران زیادی که برای نجات جان خود وفرزندانشان پشت مرز کشورهای دیگر گرفتار شده اند. محیط های زیستی که در شُرُفِ نابودی هستند و..... ما برای این اتفاقات و همدردی با هم نوعان خود باید ماتم بگیریم و برای دنیایی که خداوند به ماهدیه داد ولی انسانها با آن چه می کنند.

عیسی مسیح در 5: 5 می گوید:" خوشابحال فروتنان، زیرا ایشان مالک تمام جهان خواهند گشت." یکی از الگوهای فروتنی در زندگی ما خودِ عیسای مسیح می باشد. او باشستن پاهای شاگردان خود به آنها یادآوری کرد که در این دنیا هیچکس از دیگری بالاتر نیست. هنگامیکه خداوند پاهای شاگردان خود را می شوید؛ ما انسانها برای یکدیگر چه باید بکنیم در حالیکه در زندگی دنیوی خود درگیر عنوان ، پست و غرورهای کاذب هستیم. این آیه اشاره مستقیم به ما ایمانداران نیز دارد که همیشه فروتن بوده و مغرور به منتخب بودن خود نباشید وبه خود یادآور شوید که شیطان نیز روزی فرشته مقرب خدا بود که با غرور بیجای خود نزول کرد.

او در ادامه 5: 6 می گوید:"خوشابحال گرسنگان و تشنگان عدالت، زیرا سیر خواهند شد." اگر این آیه را با عدالت در دنیایی که زندگی می کنیم تطبیق دهیم به ناعدالتی های وحشتناکی می رسیم. دنیای امروز درگیر پارتی بازی، حقه و کلک شده است. چه بسیار انسانیت هایی که به دلیل حفظ موقعیت های اجتماعی زیرپا گذاشته می شوند و غافل از این هستیم که خدا از بی عدالتی متنفر است.ولی این آیه یادآوری می کند که به زودی همگی زیر عدالت عیسای مسیح قرار خواهیم گرفت.

"خوشابحال آنان که مهربان و باگذشتند، زیرا از دیگران گذشت خواهند دید." این  متی 5: 7 است که به مهربانی اشاره می کند. چه مهربانی بزرگتر از کاری که خودِ خدا برای انسانها کرد. او در لباس انسان(عیسی مسیح) به روی زمین آمده، در طویله به دنیا آمد و سی سال همانند انسانهای عادی سختی کشید چون نیت سازندگی داشت. عیسی برای این مهربانی کردن، جانِ خود را قربانی داد اوچنین انتظاری از ما ندارد شاید در مقابل این همه مهربانی، کمترین کار این باشد که گوشه ای از زندگی دردمندان را بگیریم و بدانیم که پدر می بیند  و او برکت را به زندگی های ما می دهد.
درخوشابحال بعدی 5: 8 می گوید:" خوشابحال پاکدلان، زیرا خدا را خواهند دید." کلامی که امروز در دست ما می باشد؛ با الهام روح القدس با ما به راحتی حرف می زند . ما با خواندن کلام شروع به پاک شدن می کنیم و به خدا نزدیک شده و معاشر با خدا می شویم. اگر کلام را می خوانیم و چیزی از آن متوجه نمی شویم، بدانیم که خدا از درون ما را پاک می کند تا حضور خدا را درک کنیم.

در متی5: 9  می گوید:" خوشا بحال آنان که برای برقرار صلح در میان مردم کوشش می کنند، زیرا ایشان فرزندان خدا نامیده خواهند شد." زمانیکه بین انسان و خدا فاصله افتاد این عیسای مسیح بود که برای برقراری صلح و ارتباط پدر و فرزندی بروی زمین آمد وآن رابطه ی خراب شده را برای ابدیت و بهشت از نو ساخت.

و آخرین خوشا بحال که می گوید:" خوشابحال آنانکه به سبب نیک کردار بودن آزار می بیند، زیرا ایشان از برکات ملکوت آسمان بهره مند خواهند شد." وقتی فرزند خداوند می شویم مانند این است که در دنیا برخلاف جهت آب شنا می کنیم و قانون های دنیا برایمان بی اهمیت می شود ممکن است به این دلایل؛ مورد بی مهری دیگران واقع شویم ولی به یاد داشته باشیم که به نیک بودن توصیه شده ایم و پاداشی بس بزرگ نزد خدا داریم .

فراموش نکنید که هیچ کدام از این خوشابحال ها بدون کمک و هدایت روح القدس از ما ساخته نیست. لازم نیست جار بزنیم که مسیحی هستیم این رفتار متفاوت ماست که تک بودن ما را هویدا می سازد ما نمک جهان و نور همان شهری هستیم که بالای تپه ای بنا می شود پس با ایمان می توانیم در خداوندمان بدرخشیم .


۱۳۹۴ مهر ۲, پنجشنبه

چرا عیسی مسیح بعد از قیام چهل روز بین شاگردان زندگی کرد؟




نوشته شده توسط: ندا عطایی


در شروع عهدجدید به دوره ای خاص و ویژه از زندگی عیسی مسیح بر می خوریم و ما غافل از اینکه چه اتفاقی افتاده، بی تفاوت از کنار آن گذشته ایم. این دوره واتفاق چهل روزی است که عیسای مسیح در فاصله قیام تا صعود پر جلالش نزد خدای پدر، در زمین خاکی ما انسانها باقی ماند و بارها خود را به دلایل بسیار به شاگردان نشان داد.  
متاسفانه این دوره که حامل رویدادهای موثرمی باشد از دید ایمانداران دور مانده است هیچگاه به این مساله فکر نکرده ایم که چرا چهل روز زمان لازم بود که عیسای مسیح بعد از قیام روی زمین بماند وسپس به آسمان صعود نماید او می توانست پس از قیام؛ همان لحظه به آسمان برود و روح القدس را بفرستد و بلافاصله واقعه پنطیکاست به وقوع بپیوندد ولی اینکار را نکرد  گاهی نویسندگان اناجیل، بخصوص لوقا در اعمال رسولان با جزئیاتی درباره آن صحبت می کنند
در انجیل ها نویسندگان ده ظهور را نوشته اند، که پنج تای آن در روز اول قیام است ودر سی و نه روز دیگر که عیسی مسیح روی زمین بود  پنج بار دیگرخود را بر شاگردان ظاهر کرد.
البته در آخر انجیل یوحنا، می خوانیم عیسی مسیح پس از قیام خیلی معجزات و ظهورهای دیگر در حضور شاگردان انجام داد که همه آنها در انجیل ها نوشته نشده است بنابراین می توان نتیجه گرفت که این ده مورد که در کلام گفته شده تعداد واقعی همه ظهورهای عیسی مسیح درآن دوران چهل روزه نیست و اوخیلی بیشتر با شاگردان بوده است. لوقا در کتاب اعمال رسولان نیزمی گوید " به دلایل بسیار"یعنی خیلی اثبات های زیاد بعد از قیام خود را به شاگردان نشان داد.
پولس رسول دراول قرنتیان باب 15می گوید: " او را زنده دیدند " و این زنده دیدن ، فقط یکبار دیدن نبود بلکه بارها و بارها او را دیدند و گذشته از دیدن می بینیم که عیسی مسیح با شاگردان صبحانه خورد و وقت گذراند . و حتی به شاگردان گفت که مرا لمس کنید تا مطمین شوید من شبح وروح نیستم.
 تمام تجربه ای که در این چهل روزشاگردان باعیسای مسیح گذراندند برای این بود که بدانند خداوندشان نه تنها زنده است بلکه در لباس انسان و تمامیت انسانی خود حضور دارد و این امید به ابدی بودن؛ آینده ی آنها را تضمین کرد و دریافتند که مرگ پایان نیست و حیاتی هم هست که می تواند بر مرگ پیروز بشود.  و این حیات نه تنها برای عیسی مسیح است بلکه برای همه کسانی است که به او ایمان آورده اند و در مسیح هیچ گاه هلاک نمی شوند.
 نکته بسیار مهم این است که دیدن عیسی با لباس جسمانی و زنده، شاگردان را مطمین کرد که او کاملا زنده است و مرگ نتوانسته بر او پیروز بشود .
پولس خیلی زیبا این مساله را در ارتباط به چهل روزی که شاگردان عیسی را درحیات و در جسم جدید دیدند بیان می کند. در اول قرنتیان 15 آیه 53 آمده: " در این چهل روز بود که شاگردان تسلی واطمینان را به دست آوردند که مرگ پایان نیست."
 این دوره درشروع کار کلیسا نیز خیلی مهم بود، تا کلیسا نیز با باور به این که مرگ پایان نیست کار خود را شروع کند . در این چهل روز کلیسا باید  از لحاظ روحانی آماده می شد تا بتواند در مقابل جفاها و کشتارهایی که در آینده با آن روبرو می شد بایستد. همانطور که در اعمال رسولان می خوانیم، با فاصله بسیار کمی پس از آمدن روز پنطیکاست وشروع کار کلیسا جفاها شروع شد. صدها و هزاران مسیحی در جهان کشته شدند.
اما باید پرسید، کلیسا چگونه توانست این مدت با پایداری، قاطعیت و شجاعت در مقابل این جفاها بایستد؟  جواب این است که کلیسا ها و شاگردان در آن بحران ها چیزی در روح داشتند که پایدار نگاهشان می داشت تا ایمانشان را انکار نکنند و با اقتدار بایستند و این نه تنها زنده بودن عیسای مسیح است بلکه این امید و اطمینانی است که آنها در همان زنده بودن به شباهت و صورت و بدن عیسی مسیح در شخصیتشان پدیدار شد و این اصل بزرگی است که حاصل تعلیمات عیسی مسیح در این چهل روز بود.
در ضمن شاگردان سه سال و نیم او را دیده وبا او زندگی کرده بودند و او را انسانی می شناختند که خسته می شد، ضعف داشت، گرسنه می شد و... زیرا او باید طعم محدودیتهای ما را می چشید. اما پس از قیام عیسی از مرگ شاگردان اورا به یک شکل دیگر می دیدند.
شاگردان در آن سه سال ونیم برداشت هایی از خداوندمان عیسای مسیح پیداکرده بودند که کاملا سطحی و انسانی بود و بارها عیسی مسیح مجبور بود افکار آنها را اصلاح کند و این چهل روز فرصتی بود برای ایجاد این اصلاح و تغییر در شاگردان .
پطروس نمونه بسیار خوبی از چنین برداشت های انسانی از شخصیت قیام یافته عیسی مسیح است که به مسیح گفت: "حاشا که تو مصلوب شوی" و عیسی مسیح در جواب او گفت:" دور شو از من ای شیطان" چون برداشت تو انسانی است ودر نقشه من نیست.
یکی از دلایل دیگرعیسی برای چهل روز ماندن بر روی زمین برداشت های انسانی بود که شاگردان از آمدن و پیام مسیح داشتند و به همین دلیل بود که آنها نتوانستند در باغ جتسیمانی در برابر جفا  و در کنار خداوندشان بایستند.
ثمره برداشت های سطحی شاگردان در همان شب مشخص شد وهمه آنها وادار به فرار شدند ولی در واقع فردای آن روز صلیب عیسی مسیح شاگردان را خرد کرد. آنها فهمیدند در مدت سه سال ونیم همراهی با خداوندشان نه مسیح را شناخته اند ونه نقشه او را فهمیده اند.
در این چهل روز شاگردان باید جمع آوری می شدند و بین آنان همبستگی ایجاد می شد و اصلاحاتی در برخی امور آنان انجام می شد تا ظرفی نو ساخته شود.
آنچه مسلم است در این چهل روز شاگردان طوری مسیح را شناختند که د رطول سه سال ونیم هرگز نشناخته بودند.
اما براستی در آن چهل روز چه اتفاقات برجسته ای بین عیسی و شاگردان رخ داد که  پطروسی که شب دستگیری عیسی آنقدر ترسیده بود که خداوند خود را انکار کرد،  چهل روز بعد چنان دلیر شد که در روز پنطیکاست دیگر محدودیتی نداشت  و تبدیل به غول ایمان گردید؟
براستی در آن چهل روز و ده روزی که بعد از آن در دعا بودند او چگونه ازاسارت شک ها و ترسهای خود رها شد؟
یکی ازدیگر مسایلی که عیسای مسیح در این دوره باید برای شاگردان جا می انداخت پادشاهی خداوند بود و شاگردان با این نقطه ی عطف می توانستند وارد عهدجدید شوند. پادشاهی خدا از تعالیم عیسی بود و اولین موعظه عیسای مسیح در این باره بود که گفت:" توبه کنید که پادشاهی آسمان نزدیک است." و حالا هم که در شرف صعود است به شاگردان می گوید تمام نقشه های خدا در برقرار کردن، استقرار و به ظهور آوردن این پادشاهی است. شاگردان در کتاب اعمال رسولان از او سوال می کنند چه زمانی پادشاهی را به اسرائیل برمی گردانی؟ عیسی مسیح جواب داد: بر شما معلوم نخواهد شد که چه زمانی انجام می شود زیرا زمانها در دست پدر است ولی شما در اورشلیم منتظر وعده پدر که همان روح القدس است باشید که بعد از آمدن او به شما قدرت خواهد داد که شاهدان من باشید."
یکی دیگر از کارهایی که عیسای مسیح در این چهل روز باید برای شاگردان انجام داد باز کردن و تفهیم کامل عهدعتیق بود زیرا درک کامل عهدجدید درفهم درست عهدعتیق است. امروزه نیز ما مسیحیان با عهد عتیق و درک آن مشکل داریم وفقط به عهدجدید بسنده می کنیم ولی واقعیت این است که بادرک عهدعتیق به عظمت عهدجدید پی می بریم. این ضروری است برای هر مسیحی که با فهم عهدعتیق به نقشه و دعوت خدا پی ببرد.
در نتیجه این مساله مهمی بود که عیسی مسیح در این چهل روز کامل عهدعتیق را برای شاگردان باز کند چون آنان با اینکه یهودی بودند ولی هیچ شناختی از واقعیت عهدعتیق نداشتند. این موضوع  در داستان جاده عموآس بخوبی دیده می شود. چنانچه در لوقا 24: 25  می خوانیم : زمانیکه عیسی مسیح به دو شاگردی که از اورشلیم به "عموآس"سفر می کردند رسید اینطور گفت:" ای بی فهمان و سست دلان از ایمان آوردن به آنچه انبیا گفته اند." یعنی آنها با اینکه یهودی بودند و عهدعتیق را داشتند ولی فهم روحانی درست نداشتند و نمی دانستند که چرا نوشته شد و نقشه و هدف  خدا ازعهد عتیق چه چیزی بود.
دلیل دیگری که عیسای مسیح بعد از قیام بلافاصله به آسمان صعود نکرد و آمدن روح القدس هفت هفته به تاخیرافتاد؛ وقفه ای بود که باید بین عهدعتیق و عهدجدید پدید می آمد  زیرا در  مدت این چهل روز باید بین دوعهد فاصله می افتاد که مبادا چیزی از عهد عتیق وارد عهدجدید شود و به همین دلیل عیسی مسیح بعد از قیام از مردگان به آسمان نرفت زیرا ممکن بود که افکار عهدعتیقی شاگردانِ او سرجای خود باشد، پس این کار عیسی بود که در این چهل روز با یاد دادن عهدعتیق آنان را از اسارت در افکار کهنه وتعصبی و نژادی بودن بیرون آورد . او با شرح دادن کتابها در آن چهل روز آنها را از اسارت در افکارکهنه ای که داشتند، آزاد ساخت.
عیسی گفت که شراب نو را در مشک کهنه نمی ریزند پس شاگردان باید مشک جدید می شدند آنها نمی توانستند مشک قدیمی باشند و عهد جدید در یک مشک یهودی قدیمی ریخته شود. نمی توانستند ظرفی باشند که به عهدعتیق اتصال داشته باشند . با توجه به اینکه شاگردان مسیح همگی یهودی بودند می بایست در این مدت دستورات و خرافات و افکاری که شاگردان از عهدعتیق با خود داشتند از میان خود برمی داشتند و برای یک حرکت و دید جدید آماده شوند .
برخلاف برداشت ما از عهدجدید؛ این عهد از کتاب اعمال رسولان باب 2 شروع می شود. تولد کلیسا و شروع کار کلیسا، آغاز عهدجدید است. چهار انجیلی که درشروع کتاب مقدس داریم  پل ارتباطی بین عهدعتیق و عهدجدید است.
در این انجیل ها  ما خداوند را می بینیم که چگونه درهای عهدعتیق را یک به یک بسته و آنرا به اتمام می رساند و هیچ چیز را باقی نگذاشت که طبق پیشگویی و انتظارات شریعت باید انجام می شد وسپس اصول عهدجدید را پایه گذاری می کند. عهدعتیق باید تمام می شد. عیسی مسیح  قبل از مرگ بر روی صلیب گفت:" تمام شد." یکی از منظورهای او از" تمام شد" این بود که هیچ چیزی از عهدعتیق نمی تواند عبور کند و به عهد جدید پا بگذارد.
او بر روی صلیب با اینکه از نظرانسانی نگران مادر ِ خود  بود ولی مریم  را که تنها اتصال او با یهودیت و نژاد و قوم بود را نیز به پایان رساند . او مادر خود را به یوحنا سپرد و با این کار گفت،زمانی که من از مرگ قیام کنم دارای هویت جدیدی هستم و نمی توانم پسر تو باشم بعد از آن من همگانی شده و مختص به یک قوم و نژاد نیستم.
یکی از کارهای مهمی که عیسی باید در این چهل روز انجام می داد جمع کردن دوباره شاگردان بود.  تمام شاگردانی که بعد از واقعه باغ جتسیمانی، پخش شده بودند باید دوباره جمع می شدند( بعد از آمدن سربازان در باغ همه شاگردان او پخش شدند و فرار کردند) این از هم گسیختگی وعدم اتحاد در بین شاگردان بایستی از بین می رفت و آنها جمع می شدند تا بتوانند ظرف جدیدی شوند برای شراب جدید. در آن پراکندگی همه خداوند را ترک کردند واین از ضعف آنها بود که بعد از دستگیری عیسی چون کوزه ای شکسته و در اطراف پخش شدند. ولی یکی از کارهای عیسی در این چهل روز این بود که تکه های خرد شده را جمع کرده آنها را در اتحاد با هم بچسباند تا کوزه ی جدیدی شوند و روح القدس بتواند در آنها بریزد.
خداوند عیسی ابتدا آنها را جمع کرد تا پنطیکاست در جمع اتفاق بیفتد و بعد از واقعه پنطیکاست می بینم در چندین جا آنها همگی با هم هستند و این همبستگی بارها تکرار می شود و در هشت باب اول اعمال رسولان می بینیم که کلیساها در اتحاد کامل هستند. و بعد از آن برای رساندن پیام انجیل باز پراکنده می شوند ولی این پراکندگی ریشه درست دارد.
پراکندگی که در زمان عیسای مسیح بود هیچ پایه و اساسی نداشت،  دوازده شاگرد این سه سال و نیم با هم بودند ولی در اتحاد نبودند یهودا خیانت کرد، پطروس انکار کرد و شاگردان هم فرار کردند ،آنها یکدل نبودند بلکه فقط پیرو مسیح بودند و هر کدام در دل برداشت های خود را داشتند، زیرا وقتی به باغ جتسیمانی حمله شد هیچ کدام نتوانستند ایستادگی کنند. پس آن اتحادی که در سه سال ونیم وجود داشت در نهایت پراکندگی بود که محتوا نداشت ولی بعد از آن هفت هفته با کارو اتحادی که عیسی مسیح در آنها بوجود آورد ، بالاخره خداوند در چهل روز آنها را بهم چسبانده بود.
در آن چهل روز خدا چنان آنها را مهیا کرد که آماده دریافت روح القدس شدند. آن ها پراکنده بودند ولی با طرحی که خدا داده بود به هم متصل شدند. می توان به  کتاب اعمال رسولان  لقب دیگری داد. می وان به این کتاب گفت : کتاب آزاد ساختن شاگردان به دست خداوند و پس از آن پراکنده شدن مجدد رسولان و کلیسای خداوند در دنیا.
قیام عیسی مسیح دروازه آزاد شدن از محدودیت های جسمی است که ما هم از آن برخوردار شدیم اگر عیسی مسیح بلافاصله به آسمان رفته بود این سوال برای ما وجود داشت که واقعا او انسان بود؟ آیا او دیگر محدویت های جسم انسانی را نداشت؟ در حالیکه صبر کرد چهل روز شاگردانش در مراحل مختلف او را ببینند  علاوه بر صحبت هایی که با آنان می کرد و درسهایی که به آنها می داد باید او را در لباس انسان جدید می دیدند که هیچ محدودیتی نداشت. او از محدودیت ها و اسارت های انسان عادی آزاد شده بود.
 این چهل روز در خود حامل بسیاری وقایع و حقیقت ها می باشد که خداوند به روح القدس اجازه داده آنرا در کتاب اعمال رسولان و انجیل ها وارد  کند تا ما از آنها استفاده کنیم.






۱۳۹۴ شهریور ۳۰, دوشنبه

تلاش مجدد همسر سعید عابدینی، برای آزادی او در حاشیه اجلاس سازمان ملل


نغمه عابدینی، همسر کشیش ایرانی – آمریکایی که در ایران زندانی است برای پیگیری وضعیت همسرش به نیویورک رفته است. او امیدوار است که بتواند با گفت و گو با مقامات برخی از کشورها و احتمالا مقامات ایران راهی برای آزادی همسر خود بیابد.
بنا به گزارش اخبار اقلیتهای مذهبی و به نقل از صدای آمریکا- سعید عابدینی، کشیش ایرانی آمریکایی در مهر ماه سال ۱۳۹۱ در ایران بازداشت و در بهمن ماه همان سال به هشت سال زندان محکوم شد. اتهام آقای عابدینی “تشکیل کلیساهای خانگی به قصد بر هم زدن امنیت عمومی” عنوان شده است. او از سه سال پیش در ایران زندانی است.
نغمه عابدینی قرار است در حاشیه برگزاری اجلاس سازمان ملل متحد درباره وضعیت همسر زندانی خود کشیش سعید عابدینی صحبت کند.
او در مصاحبه با تلویزیون فارسی صدای آمریکا از حسن روحانی رئیس جمهوری ایران خواست تا به وضعیت همسرش رسیدگی کند.
خانم عابدینی گفت: ” اگر موفق بشوم با آقای روحانی در نیویورک دیدار کنم از او خواهم خواست به عنوان یک پدر و یک همسر مشکلات ما را درک کند.” او گفت قبلا با برخی نظیر مرضیه افخم، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران گفت و گو کرده است.
خانم عابدینی با اشاره به توافق هسته‌ای ایران با جامعه جهانی، از امیدها برای بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران گفت، او با سامانتا پاور، سفیر آمریکا در سازمان ملل گفت و گو کرده و در این باره گفت: “پس از توافق هسته ای و مذاکرات طولانی ایران و آمریکا در جریان آن گفت و گوها بسیاری گمان می کردند که وضعیت روابط دو کشور کمی تغییر کند، زندانیان آمریکایی ایرانی از زندانهای ایران آزاد شوند و وضعیت حقوق بشر در ایران بهبود یابد، اما چنین نشد.”
دولت آمریکا تا کنون بارها از مقامات ایران خواسته است سعید عابدینی و دیگران شهروندان آمریکایی ایرانی تبار را که در ایران زندانی شده‌اند، آزاد کنند.

۱۳۹۴ شهریور ۲۹, یکشنبه

اگر خدا مهربان است، چرا درد زایمان زن را افزایش داد؟ (پیدایش فصل 3 آیه 16)



نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
سئوالی که معمولا پرسیده می شود آن است که چرا خدا، درد زایمان حوا را افزایش داد؟ آیا منصفانه است که زنان باید به علت نااطاعتی حوا، درد زایمان را متحمل شوند؟
خدا به حوا گفت:"درد زایمان تو را زیاد می کنم و تو با درد فرزند خواهی زائید" (پیدایش فصل 3 آیه 16)
قبل از ورود گناه به جهان، این اولین بار بود که خدا گفت:"خوب نیست". در خلقت کامل او فقدان چیزی مشاهده می شد: تنهایی آدم! بنابراین، او زن را آفرید. هدف اولیه خدا برای ازدواج این بود که زن و مرد شریک یکدیگر باشند و در رابطه با همدیگر، زیبایی عشق و محبت را تجربه کرده و رابطه جنسی برقرار نمایند.
هم چنین خدا انسان ها را زن و مرد آفرید تا بارور و کثیر شوند. اما حوا با اعتماد به شیطان، از خدا نااطاعتی کرد. یکی از پیامدها و عواقب گناه حوا، افزایش درد زایمان بود. اگر خدا، حوا را تنبیه نمی کرد، اطاعت و اعتماد به خدا، معنا و مفهوم خود را از دست می داد. یکی از وظایف حوا، باور شدن بود. او مادر همه "زندگان" بود (فصل 3 آیه 20).

آدم نیز زن خود را "حوا" نامگذاری کرد که معنی آن "زندگی" می باشد. پس از مجازات مرگی که برای انسان تعیین گردید، این اسم یعنی حوا که به معنی "زندگی" است، خیلی جالب است. نام "حوا" هم چنین بیانگر رحمت و غیرت خداوند به انسان سقوط کرده است، زیرا خداوند اجازه داد که بعد از ارتکاب گناه، مرگ جسمانی آدم و حوا (اولین والدین) صدها سال بعد رخ دهد تا زندگی انسان ها بر روی زمین تداوم یابد. آدم زمانی زنش را حوا نامید که زنش هنوز حامله نشده بود. آدم در حالی زنش را نامگذاری کرد که به خدا ایمان و اعتماد داشت و می دانست از نسل زن، نجات دهنده ای ظهور خواهد کرد (پیدایش فصل 3 آیه 15). زندگی، به نجات بشر از قلمرو قدرتمند گناه، امید بخشید.
به یاد آورید که حوا شوهرش را نیز فریب داد تا میوه ممنوعه را بخورد! (فصل 3 آیه 6).

حوا قبل از آدم و بعد از شیطان، توسط خدا محکوم و تنبیه شد. او با درد و رنج فرزندان زائید تا نشانه ای باشد برای انتقال درد و رنج به نسل های آینده! وقتی زنان به هنگام زایمان درد می کشند، به عواقب گناه و جایگاه رفیعی که بشر آن را از دست داد، پی می برند. 
اکنون رنج و اسارت برای حوا ظاهر می شوند که مشابه همان رنجی است که به آدم تحمیل می شود (آیه 17). گناه عواقب اجتناب پذیری دارد. در طول تاریخ، زن و مرد رنج و درد را تجربه کردند.

خدا ابتدا زن را همراه با درد زایمان به لعنت محکوم کرد. مشکلی در درک اولین لعنت (درد زایمان تو را زیاد کنم) وجود ندارد. داوری خدا می توانست از این هم شدیدتر باشد، ولی فیض و رحمت خدا مانع نابودی نسل بشر گردید. مریم نیز درد زایمان را تحمل کرد تا مسیح نجات بشر از گناه را تضمین کند.
با این توصیف، پیامدهای ناشی از گناه را نبایستی به عنوان ضابطه و معیار زندگی تلقی کرد. همان طور که اشاره شد، حتی خداوند برای مقابله با پیامدهای گناه، راه نجات را از طریق قربانی شدن مسیح پیشگویی نمود (پیدایش فصل 3 آیه 15). بدین ترتیب خدا از زمان سقوط آدم و حوا، نقشه خود را مبنی بر شکست شیطان و نجات دنیا از طریق پسرش عیسی مسیح، آشکار کرد (یوحنا فصل 3 آیه 16).
ما چطور می توانیم به خاطر کاری که آدم و حوا هزاران سال پیش انجام داده اند، گناهکار محسوب شویم؟
بسیاری تصور می کنند که خدا عادل نیست که ما را به خاطر گناه آدم و حوا محکوم می کند. بنابراین، ادعا می کنند که خدا زائیده ذهن بشر است. این ادعا سبب سئوالاتی می شود: آیا شما در زندگی تان هرگز دروغ نگفته اید؟ آیا در طول زندگی تان، تمام موارد اخلاقی را یکی پس از دیگری انجام داده اید؟ اگر پاسخ مخالفان به سئوال اول منفی است و جواب سئوال دوم مثبت است، پس کاملا حق با منتقدان است: این خدا زائیده ذهن مسیحیان است.
اما این اشخاص فراموش می کنند که گناهانی که با اراده آزاد خود مرتکب می شوند، ثابت می کند که چه تنگاتنگ با آدم و حوا و طبیعت آن دو همسان هستند. سرشت همه انسان ها یکی است و مستعد نافرمانی هستند. در نتیجه، خدا انسان ها را برای گناهانی که مرتکب می شوند، زیر حکم می برد. از آن جایی که گناهکاریم، به بخشش نیاز داریم و نه به جستجوی حکم عادلانه در خصوص وضعیت خودمان.
خدا قدوس است و نمی تواند گناه را تحمل کند. همه گناهکارند و هر گناهی مستحق مجازات است. اگرچه ما مستحق مجازات مرگ بودیم، اما مسیح گناهان ما را بر خود گرفت و با مرگ خود بر صلیب، تاوان گناهان ما را پرداخت. حال، راه دوستی با خدا باز شده است. با ایمان به عملکرد او، به جای دشمنی و سرگردانی، ما دوستان خدا می شویم.
مطابق قوانین بین‌المللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات "دفاعیات مسیحی" محفوظ است. درج کامل مقالات "دفاعیات مسیحی" در سایر صفحات فیس بوک و وب‌ سایت‌ها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است.

۱۳۹۴ شهریور ۲۷, جمعه

کشف قرآن قدیمی به دوران پیش از «محمد» باز می گردد



به نظر می رسد با اثبات این فرضیه، این کاوش تاریخی می تواند تاریخ اسلام را با چالشی جدی مواجه کند.
به گزارش «محبت نیوز»، کشف یک قرآن قدیمی به چالشی تازه در تاریخ اسلام مبدل شده است. پیشتر پژوهشگران انگلیسی از کشف صفحاتی از یک نسخه بسیار قدیمی قرآن و احتمالن مربوط به اوایل قرن هفتم میلادی و صدر اسلام، در دانشگاه بیرمنگام انگلیس، خبر داده بودند. این در حالی است که به باور بسیاری از کارشناسان تاریخی قدمت این قرآن به دوران پیش از محمد بازمی گردد.
آزمایش های علمی قدمت این قرآن را میان سال های ۵۶٨ میلادی تا ۶۴۵ میلادی تخمین می زنند، در حالیکه روایات تاریخی، دوران زندگی محمد را بین سال های ۵٧٠ تا ۶٣٢ میلادی تخمین می زنند و این بدان معناست که این قرآن پیش از حیات “محمد” نگاشته شده است.
تام هالوند تاریخدان به روزنامه “ساندی تایمز” می گوید این کشف تاریخی بسیاری از نگاه های تاریخی نسبت به اسلام را عوض خواهد کرد. هولاند در ادامه می گوید این باور تاریخی که همه زوایای زندگی محمد و پیروان اولیه اش روشن است، باوری نادرست است.
با وجود این کشف تاریخی، برخی از دانشگاهیان مسلمان با رد این ادعاها آنها را صرفن فرضیه می دانند. با اینحال به نظر می رسد با اثبات این فرضیه، بخش های مهمی از قرآن نظرات سیاسی پیروان اولیه محمد بوده است.
به گفته دکتر کایت اسمال، پژوهشگر تاریخ اسلام و قرآن، این کاوش تاریخی می تواند تاریخ اسلام را با چالشی جدی مواجه کند.
شایان ذکر است پژوهشگران انگلیسی از کشف صفحاتی از یک نسخه بسیار قدیمی قرآن و احتمالن مربوط به اوایل قرن هفتم میلادی و صدر اسلام، در دانشگاه بیرمنگام انگلیس، خبر دادند.گزارش ها حاکی است این ها صفحاتی از یک قرآن قدیمی و به خط عربی (خط حجازی) بوده که احتمالن روی پوست بز یا گوسفند نوشته شده است.
براساس این گزارش ها، این صفحات از قرآن به مدت یک قرن در قفسه های کتابخانه دانشگاه بیرمنگام نگهداری می شده است.
براساس گزارش خبرگزاریها  گفته می شود این اوراق بخشی از «مجموعه مینگانا» شامل بیش از سه هزار سند و کتاب خطی متعلق به منطقه خاورمیانه است که ‘آلفونسو مینگانا’، کشیش کلدانی متولد عراق، در دهه ١٩٢٠ میلادی جمع آوری و به بریتانیا انتقال یافته و سرانجام در اختیار دانشگاه بیرمنگهام قرار گرفته است.