۱۳۹۳ اسفند ۶, چهارشنبه

بی تفاوتی مقام ها و مسولین به وضعیت وخیم کشیش سعید عابدینی در زندان های ایران





«بیماری زندانیان و بی‌تفاوتی مقامات قضایی» درجمهوری اسلامی ایران، یکی از نگرانی‌های مهم خانواده‌های زندانیان و فعالان حقوق بشر شمرده می‌شود.

 بنا بر گزارش محبت نیوز و به نقل از سحام نیوز وضعیت زندانیان به ویژه زندانیان عقیدتی و سیاسی در ایران بسیار نامطلوب بوده و مسوولین مربوطه کوچکترین توجهی به این امر نمی کنند.

این در حالی است که ایران از سال ١۹۷۶، عضو میثاق بین‌المللى حقوق اقتصادی – اجتماعی و فرهنگی می باشد وبر اساس مفاد بند ۶٢ تصویب شده توسط شورای مربوطه دراین میثاق "هر یک از اعضا درخصوص رفتار با مجرمان بیمار، باید مواردی را رعایت کنند از جمله، خدمات پزشکی زندان‌ها باید درصدد تشخیص و درمان هربیماری یا نقص جسمی یا روانی باشند که ممکن است مانع از بازپروری زندانی شوند. کلیه خدمات ضروری دارویی، جراحی و مربوط به روان‌پزشکی باید برای انجام این هدف فراهم شود.

با توجه به اعتراض ها و نگرانی خانواده زندانیان و فعالان حقوق بشری، شیوه های برخورد مقامات مسوول زندان های ایران و همچنین مسولین قضایی با  بیماران زندانی  نه تنها در حد و حدود استانداردهای تعریف شده نیست بلکه از شرایط حداقل نیز برخوردار نمی باشد.

در این خصوص علاوه بر شکنجه های اعمال شده بر زندانیان نحوه دسترسی به دارو و امکانات پزشکی نیز از جمله ابزارهای دیگر اعمال فشار بر زندانیان شده است که این گونه برخوردها، برخلاف قوانین داخلی و بین‌المللی است.

بنا به همین گزارش که در موسسه خبری سحام نیوز نیز منتشر شده است درحالیکه بهداری زندان فاقد امکانات اولیه است و از لحاظ پزشکی در پایین‌ترین سطح قرار دارد؛ اندک موارد انتقال زندانیان بیمار به مراکز درمانی خارج از زندان، با توهین و تحقیر همراه است و درمواردی با بازگشت به زندان پیش از اتمام و تکمیل دوره درمان، انجام می شود. همچنین

عدم تعهد سازمان زندان‌ها به پرداخت هزینه‌های بیمارستان، تحمیل هزینه اقامت و خوراک ماموران همراه، نیز بخشی از مشکلات زندانیان بی بضاعت است که حتی موجب انصراف آنها از پیگیری اعزام به مراکز درمانی می‌شود.

علاوه بر این موارد، می توان بازرسی‌های توهین آمیز درهنگام اعزام و بازگشت به زندان، زنجیرشدن به تخت بیمارستان حتی درحین بی‌هوشی و اصرار به استفاده از لباس زندان، در محوط درمانی را نیز افزود.

بنا بر گزارش سحام نیوز، طبق آخرین تحقیقات یک کمپین فعال درامر«حقوق انسانی»، تنها در زندان رجایی‌شهر، ۲۶ زندانی (نوزده تن بالای ۵۰ سال) درانتظار مجوزقضایی برای پیگیری بیماری و مشکلات جسمانی خود، در وضعیت حاد قرار دارند.

همچنین در گزارش یاد شده از وضعیت وخیم زندانی عقیدتی، کشیش سعید عابدینی، ۳۴ ساله، که از بیماری عفونت مجاری ادراری و کلیه رنج می برد نام برده شده است.

 سعید عابدینی، کشیش ایرانی-امریکایی روز چهارم مهرماه سال ۱۳۹۱ در جریان سفری به ایران که با هدف دیدار با خانواده‌اش و نیز پیگیری تاسیس یک پرورشگاه انجام شده بود، از سوی ماموران امنیتی جمهوری اسلامی بازداشت و به هشت سال حبس محکوم شد وی هم اکنون در زندان رجائی شهر کرج در شرایطی نامساعد دوران محکومیتش را سپری میکند.

پیشترنغمه عابدینی همسر این کشیش در بند در خصوص وضع نامساعد جسمانی او گفت:" سعید از نظر جسمی وضعیت خوبی ندارد. وضعیت داخلی اش از همان روزهای اول که در بازجویی ها خیلی به او ضربه وارد کرده بودند خوب نبودو دچار خونریزی داخلی شده بود که رسیدگی نکردند و فقط دارو برای درد یعنی مسکن می دادند. این مشکل شدیدتر شده و مدام بالا می آورد و خیلی اذیت می شود پزشک خود زندان و همین طور پزشک بیرون گفته اند که باید جراحی شود، اما تاکنون پی گیری ها برای این مساله به جایی نرسیده است ".

 رفتار با زندانیان در زندان‌های جمهوری اسلامی ایران، گواهی است برصحت بخشی از نگرانی‌های مجامع بین‌المللی حقوق بشری نسبت به وضعیت حقوق بشر درایران که با رها و بارها در گزارش های حقوق بشری مورد اعتراض این نها دها واقع شده است.

 ازجمله ابراز نگرانی شدید از: «نقض حقوق افراد بازداشت شده، شرایط بد زندان‌ها، ممانعت از دسترسی به درمان پزشکی کافی و خطر مرگ برای زندانیان ناشی از شکنجه، تجاوز و دیگر انواع خشونت جنسی بازداشت شدگان، تکنیک‌های خشن بازجویی» که درجریان تصویب قطعنامه حقوق بشر برای این کشور به آن اشاره شده بود. این قطعنامه درتاریخ سه شنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۳، با ۷۸ رای موافق، ۳۵ رای مخالف و۶۹ رای ممتنع، در شورای حقوق بشر سازمان ملل، به تصویب رسیده است.

۱۳۹۳ اسفند ۳, یکشنبه

کوه تبدیل هیات یعنی چه؟




نوشته شده توسط : ندا عطایی



عیسی به شاگران خود فرمود:" بعضی شما که الان در اینجا ایستاده اید ، پیش از مرگ ، ملکوت خدا را با تمام شکوهش خواهید دید." شش روز بعد ، عیسی با پطروس، یعقوب و یوحنا به بالای تپه ای رفت . کسی دیگر در آنجا نبود.( مرقس9: 1-2)
این سه شاگرد باید قبل از مرگ عیسی، واقعه مهمی را ببینند تا بتوانند رسالت خود را بعد از عروج او به آسمان نزد خدای پد ربه کمال برسانند و بعد از مرگ و رستاخیز مسیح بعنوان شاهدان واقعه این دیدار را شهادت دهند. زیرا در یهودیت رسم بر این بود که برای هر واقعه اگر سه نفر به درستی آن شهادت می دادند، دیگران قبول میکردند. این واقعه به "کوه تبدیل هیات" معروف گردیده است که شاید در موعظه ها خیلی آنرا بشنویم.تبدیل هیات ، طبیعت واقعی مسیح را بعنوان پسر خدا هویدا ساخت.

"آنگاه الیاس و موسی ظاهر شدند و با عیسی به گفتگو پرداختند. "(مرقس9: 4)
موسی مظهر شریعت و تورات ، و الیاس نماینده انبیا بود. با ظهور آنها عیسی در مقام صاحب شریعت و وعده های انبیا قرارگرفت.این دو نماینده به کنار خالق خود آمدند تا "هیات جلالی " آنها شبیه خدا شود تا درباره مرگ عیسی و کفاره گناهان انسان صحبت کنند.
 " آنگاه صورت عیسی بطرز پرشکوهی شروع به درخشیدن کرد و لباسش درخشان و مثل برف سفید شد ، بطوریکه هیچ کس بر روی زمین نمی تواند لباسی را آنقدرسفید بشوید."(مرقس9: 3)
در اینجا چهره عیسی تغییر می کند و چنان سفید می شود که چنین درخشندگی در زمین بی سابقه بوده است. در اینجا چهره عیسی عوض شده است و شاگردان هاج و واج این لحظه را شاهد هستند ولی آنهمه روح خدا نتوانست افکار انسانی را از آنها دور کند و طبق گفته پطروس که می گوید:"استاد چه خوب می شود اینجا بمانیم . اگر اجازه بفرمایید، سه سایبان بسازیم ، برای هریک ازشما..."و این اقدام و صحبت عجولانه او بود چرا که اگر درست متوجه موقعیت شده بود وعظمت آن دیدار را در ک کرده بود، شب شام آخر سه بار عیسی را انکار نمی کرد.

"پطروس این را گفت تا چیزی گفته باشد؛ چون نمی دانست چه بگوید و همه از ترس می لرزیدند."(مرقس9: 6) این کار پطروس به مانند مردمان امروز هست که از کلام می شنوند ولی مفهموم آن را درک نمی کنند.
اما در همان حال از ابر بالای سرشان ندایی دررسید که "این فرزند عزیزمن است، سخنان او را بشنوید."(مرقس9: 7)
ندای خدا، عیسی را از موسی و الیاس جدا ساخت و او را همان مسیح موعود با قدرت الهی معرفی کرد. خدا ، صدای پطروس را قطع می کند و گوشزد می کند که عیسی در حال صحبت از نقشه خداست گوش کنید. صداهای بسیاری می کوشند به ما بگویند که چگونه زندگی کنیم و خدا را بیابیم . باید یاد بگیریم صداهای اطراف خود را بشناسیم بعضی از این صداها مفید نیستند. ما ابتدا باید به عیسی گوش فرا دهیم و سپس صداها را در سایه مسیحا جستجو کرده و سپس به آن گوش بسپاریم.

"هنگامی که از کوه پایین می آمدند، عیسی به شاگران گفت ، تا پیش از زنده شدنش درباره آنچه دیده اند چیزی به کسی نگویند و ایشان نیز اطاعت کردند."
(مرقس9: 9)

  ما نمی دانیم که عیسی چرا این سه نفر را برای مکاشفه خاص برگزید . شاید به این دلیل که آنها جز نزدیکترین شاگردان عیسی بودند ویا اولین کسانیکه به عیسی ایمان آوردند . به هر حال این سه نفر شاهد خیلی از معجزات عیسی مسیح بودند ولی درک این مساله که عیسی سه روز پس از مرگ رستاخیز خواهد نمود از قدرت درک آنها خارج بود ، زیرا آینده را نمی توانستند ببینند . اما ما امروزه کتاب مقدس را با مکاشفه دقیق خدا در دست داریم که این واقعه را برایمان شرح داده است پس هیچ عذری برای کم ایمانی و بی ایمانی نداریم


۱۳۹۳ بهمن ۳۰, پنجشنبه

چرا خداوند ما را در ورطه آزمایش قرار می دهد؟



نوشته شده توسط: نداعطایی



"هر کس باید برای خدا همچون قربانی باشد که با آتش رنجها و زحمات پاک می شود، همانطور که یک قربانی با نمک پاک می شود .( مرقس 9: 49 ترجمه قدیم)"


و یا در(اول پطروس1: 7) آمده است :" این سختیها به منظور آزمایش ایمان شما پیش می آید، همانطور که آتش نیز طلا را می آزماید و پاک می سازد. ایمان شما پس از آنکه وارد کوره آزمایش گردید و سالم بیرون آمد ، سبب خواهد شد که در روز بازگشت عیسی مسیح ، مورد تمجید قرار گیرید."

آتش در این آیه ها به معنای "آزمودن " است و به موقعیت امروز ما ایمانداران بر میگردد . زمانیکه وارد ایمان مسیحی می شویم نباید تصور این را داشته باشیم که مشکلات ما تمام می شود . آنها تمام که نمی شود هیچ ، بعنوان یک ایماندار نیزباید صلیب خود را چون  عیسی بر دوش بکشیم .

" آتش " در این آیه  اشاره به شرایط سخت زندگی ما انسانها دارد و اینکه ما وقتی در موقعیت های سخت قرار می گیریم چه عکس العملی از خود نشان میدهیم ؟ چقدر محزون و افسرده می شویم ؟ ولی براستی چرا خدا مارا در ورطه سختیها قرار می دهد؟
خدا میخواهد ما در مشکلات صیقل خورده و خالص شویم. همانند  نقره ای که در ابتدا شفاف نیست و نقره ساز آنرا چند هزار درجه  حرارت می دهد ضربه می زند و می ساباند و این عمل را شاید چندین بار تکرارکند تا زمانیکه تصویر خودش را در نقره ببیند ، آنگاه متوجه می شود که نقره آماده شده است . ( ملاکی3:3 ) "او مانند کسیکه فلز را تصفیه می کند کاهنان را همچون طلا و نقره پاک خواهد کرد تا آنها با دل پاک هدایا رابه خداوند تقدیم کنند."

خداوند درسختیها ما را حرارت می دهد تا تصویر خودش در ما نمایان شود و عظمتش در ما هویدا گردد . پس این آتشی که با مشکلات بر سر ما می باشد ناخالصی های ما را برطرف می کند تا جلال خداوند در ما نمایان گردد. زمانیکه ما سربلند از این آتش بیرون بیاییم ، سودمند می شویم ، یک ایماندار تا زیر فشار نرود سودمند نیست . برای این مفید واقع شدن نیازی به جارو جنجال نیست وقتی از مشکلات بیرون می آییم چنان آبدیده می شویم که تفاوت ما در عمل ، با دیگران باید قابل تشخیص باشد. همانطور که عیسی مسیح ایمانداران را در این آیه به " نور ونمک" تشبیه می کند . زیرا این دو خود صدایی ندارند ولی نور به محض روشن شدن چشم را می زند و نمک هم باید چشیده شود.
یک مسیحی واقعی با عمل خود دیگران را تکان می دهد زیرا روح خدا درونش کار می کند و دیگران را تحت تاثیر این تفاوت قرار می دهد. به همین دلیل عیسی به ایمانداران توصیه می کند که "نور ونمک " باشید.

هیچ گاه فراموش نکنید که بعنوان فرزندان خداوند و ایمانداران به مسیح همواره مورد توجه دیگران هستیم و معرف خدای زنده . مراقب باشیم با رفتارمان دیگران را لغزش ندهیم.





۱۳۹۳ بهمن ۲۹, چهارشنبه

رنگها در کتاب مقدس



برای شناختن و درک یک اثر هنری و پی بردن به روحیه نگارنده آن ، به سبک و رنگهای به کار رفته در آن اثر توجه می شود. یک نگارنده تلاش می کند که از طبیعت واقعی برای یک تصور ذهنی الهام بگیرد و اینجاست که خطها ، نقطه ها بویژه رنگها مفهوم پیدا می کنند.
 در مسیحیت دنیای بعضی از رنگها متفاوت است. آنها ، رسالت بسیاری برای رساندن مفاهیم باورهای دنیای مسیحیت ،خدا ، عیسی و روح القدس را برای انسانها دارند. این دنیا برای نگارنده سرشار از تقدس است که پدر با خون پسر به فرزندان هدیه کرد و عدالت روح القدس را به ارمغان آورد.دنیای درون از طریق رنگها با بیننده صحبت میکند . رنگهای مقدس در مسیحیت نشان از پایداری در خون مسیح و عهدی جاودان با خداوند است، که از طریق چشم با ما صحبت می کند.






قرمز رنگ آتش و زندگی است. این رنگ نشانه خون یعنی اصل زندگی و عامل ضروری کفاره است و از طرفی اشاره دارد به قربانی شدن عیسی مسیح بر صلیب برای کفاره گناهان انسان .(اشعیا ۲:۶۳ ).

رنگ زرد نشانه پیروزی خداوند، الوهیت، تقدس، پاکی، قدرت...(مزامیر ۱۳:۶۸) (مکاشفه ۱۸:۳)

آبی نشانه ملکوت خدا، آرامش ابدی و زندگی جاودانی است (حزقیال ۲۶:۱)

رنگ سبز، نشانه تازگی، قدرت و کامیابی، رشد و سلامتی، حیات تازه و...(مزامیر ۱۴:۹۲) (ایوب ۸:۳۹) (مکاشفه ۱۹:۲۱)





رنگ سفید نشانه پاکی، تقدس و عدالت، از نشانه های پاکی خداوند و عادل شدن به خون مسیح، رستگاری است، از نشانه های پیروزی و ظفر و رنگ نور و جلال و عظمت خداست...(مکاشفه ۱۴:۱ ،۱۷:۲ ، ۲:۶) ( متی ۲:۱۷ ) دانیال (۹:۷) (متی ۳:۲۸) ( یوحنا ۱۲:۲۰)

سیاه، نشانه شریر، ناامیدی، پریشانی و محنت و تاریکی و زندگی در گناه و شخصیت کهنه ...(مکاشفه ۱۲:۶) (زکریا ۲:۶ ) ( مکاشفه ۵:۶) (میکاه ۶:۳)

صورتی قرمز، حمایت پدر آسمانی از فرزندان...(اول پطرس ۵:۵) (متی ۳:۱۸)

رنگ بنفش یعنی پادشاهی مسیح، قدرت، وراثت...(مکاشفه ۱۰:۵)




رنگین کمان نشانه عهد خدا...(مکاشفه ۳:۴ ) (پیدایش ۱۳:۹ )

رنگ نارنجی، قدرت، نیکی و لذت..

در مسیح همواره پیروز و شاد باشید.

۱۳۹۳ بهمن ۲۶, یکشنبه

هر روز زندگی ما معجزه ای از خداوند است





نوشته شده توسط: ندا عطایی

در مرقس(8: 1-4) عیسی به شاگردان خود می گوید :"دلم به حال این مردم می سوزد، چون سه روز است که اینجا هستند و دیگر چیزی برای خوردن ندارند و..."

آن مردم همگی به دنبال عیسی بودند با خواسته های متفاوت ، ولی برای عیسی مسیح مهم نبود که هرکس با چه نیتی آنجاست ولی او دلش برای همه آنها سوخت. امروزه نیز ما انسانها با نیت های متفاوت قلب خود را بر روی مسیح باز می کنیم از همان لحظه است که خدا با اشکهای ما اشک می ریزد ، با خنده های ما می خندد و ما را درک می کند.در هر روز زندگی اگر خدا به داد ما نرسد از نظر روحانی ضعف می کنیم . او می خواهد به ما برکت بدهد ولی ما انسانهای بازیگوش دنبال او نمی رویم و بیشتر به تواناییهای خود تکیه می کنیم و با تمام ایمانی که به او داریم باز در زندگی دچار چالش شک و تردید می شویم.

زمانیکه در انجیل مرقس باب (8: 4) می خوانیم شاگردان عیسی با وجود دیدن چندین معجزه مشابه از عیسی مسیح در باب(6: 30) باز هم از عیسی سوال می کنند چگونه این همه آدم را خوراک بدهند افسوس می خوریم که آنها با عیسی بودند چرا هنوز شک دارند و کم ایمانی آنان را محکوم می کنیم در حالیکه این عملکرد امروزی خود ما نیز هست در برابر مشکلات زندگی.شاگردان به فاصله دو باب قبل و دیدن همان معجزه باز شک می کنند و چقدر این اتفاق در زندگی امروز برای ما تکرار می شود.

زمانیکه زندگی گذشته خود را مرور می کنیم ، دریاهای باز شده بسیاری را در مقابل خود می بینیم که اگر معجزه خداوند نبود در هر کدام از آنها امکان غرق شدن داشتیم ولی همین که به اولین دریای بحران زده زندگی می رسیم زانوهایمان می لرزد ، درمانده می شویم ، اولین سوالی که از خود میپرسیم این است که چگونه این مشکل را برطرف سازیم؟

عکس العمل ما در برابر دریاهای زندگیمان چیست ؟ مستاصل می شویم ؟ شکوه و ناشکری می کنیم یا اینکه اعتماد می کنیم به همان خدایی که دریای سرخ را در مقابل موسی گشود . بی شک این خدا نیز با ما و بحران پیش آمده در زندگی چنین خواهد کرد اگر در ایمانمان آنقدر پیشرفت کرده باشیم که بایستیم و ببینیم که " او خداست"
وما هیچگاه در بحران های زندگی تنها نیستیم.

ایماندار قوی هیچگاه شک نمی کند او ابتدا اعتماد می کند وسپس برای مشکل پیش آمده در دعا می ماند و فراموش نمی کند هنگامیکه جواب را دریافت کرد ، برای سپاسگزاری از خداوندمان عیسی مسیح دوبرابر شکرگزار باشد .(مزامیر103: 2)


هر روز در دعاهای اول صبح خود ایمان و اتفاقات روز خود را زیر خون مسیح ببرید و همواره این کلام را به یاد داشته باشید که " خدای دیروزتو ، خدای امروز و خدای فردا تو نیز هست." 

۱۳۹۳ بهمن ۲۱, سه‌شنبه

پیامبران دروغین


 درست از زمانی که خدای زنده و قادر " روشنایی را از تاریکی جدا ساخت." ( پیدایش 1 : 4).تا آنگاه که  اولین فرزند نور هابیل ، توسط برادر دروغین خود به قتل رسید ،این نبرد بین " کذب " و " حقیقت " بوده و تلاش سپاهیان " کذب " همواره بر این بوده تا فرزندان نور را گمراه ساخته، آزار داده،شکنجه نموده و تا جایی که اگر حتی بتوانند جسم آنان را نابود ساخته و آنان را به قتل رسانند.

" کاذبین " همواره در پهنای تاریخ کتابمقدس حضور داشته و به فراوانی از آنان سخن رفته و پدیده ای تازه و امروزی نیست و عیسی مسیح حتی هشدار بر پیامبران دروغین نیز داده است.
پیامبران دروغین از ردۀ خطرناکترین و موحش ترین گروه کاذبین هستند. زیرا این پیامبر دروغین نه یک نفر و نه ده نفر بلکه ملت و جهانی را گمراه خواهد کرد. عیسای خداوند در جایی به شاگردان خود تعلیم داد که:" یقین بدانید هر که از در به آغل گوسفندان وارد نشود بلکه از راه دیگری بالا برود او دزد و راهزن است." سپس او فرمود که :" گوسفندان…به دنبال غریبه نمی روند بلکه از او میگریزند زیرا صدای غریبه را نمی شناسند." کلام می گوید شاگردان این مثال را درک نکردند پس او اینگونه تشریح خود را گسترش داد که ،این پیامبر دروغین آمده تا " بکشد و نابود »"سازد. او ادامه داده و می فرماید این پیامبر و پیامبران و رهبران دروغین وقتی سختی و فلاکت می رسد " گوسفندان را می گذارند و فرار میکنند " و به این دلیل " گرگ به گله حمله میکند و گوسفندان را پراکنده می سازد." سپس ادامه می دهد که :" آنها میگریزند زیرا به فکر گوسفندان نیستند."
 ( انجیل یوحنا باب 10 ایات 7 تا 13). این پیامبر دروغین چنان در کار خود استاد و زبردست است که حتی اگر امکان داشته باشد ،برگزیدگان که خدا آنها را به عیسای مسیح داده را هم گمراه خواهد کرد. او و یا آنها بسیار آماده و مجهز پا به میدان میگذارند. او و یا آنها قلب انسان ها را با چهره و رفتار و سخنان فریبندۀ خود که به ظاهر بی آزار و پر از مهربانی و فروتنی و روحانیت است می دزدند و بنا به فرمایش عیسای خداوند با " لباس میش " به دنیا خود را معرفی می نمایند در حالی که در بطن شخصیت و ماهیت گناه آلود آنان " گرگ " است که حکومت دارد.
کلام خداوند می فرماید :"این پیامبر یا پیامبران دروغین  مورد تشویق مردم قرار خواهند گرفت. "(لوقا 6 ایۀ 26). در بین ما به فراوانی خواهند بود(اول یوحنا 4 آیۀ 1).

عیسای مسیح ،آنان را " درنده گان " ،" گرگانی در لباس میش " (متی 7 آیۀ 15)خطاب نمود،عیسی همچنان آنان را "انبیاء دروغین " نامید که قادر به انجام " معجزات " و نشان دادن " ایات بزرگی " هستند.(متی 24 : 24 و 7 : 22  ).عیسای مسیح حتی هشدار داد که این" کاذبین " حتی خود را " مسیح ها " معرفی خواهند نمود.( مرقس 13: 22) که حتی قادر به  نبوت کردن ، اخراج کنندۀ ارواح پلید  در نام خود او نیز می باشند( متی 7: 22)
 به نام و اسم خدا به دروغ نبوت و پیشگویی میکنند( ارمیاء نبی 14: 14).و یکی از کشنده ترین کاری که این پیامبر دروغین انجام داده و می دهد:" جراحت قوم خدا را اندک شفایی داده اند چونکه می گویند  سلامتی است با آنکه سلامتی نیست."(ارمیا 6 :14). این پیامبر دروغین با وعده های شیرین و انسان دوستانه تمامی زهر گناه و نیت پست انسان گناه آلود را بدون علاج رها میکند. و آن انسانی را که خون مسیح و قربانی شدن او،او را از زنجیر اسارت شریعت و دین برای ابد رهایی بخشیده ،مجددا به زنجیر اسارت دین و شریعت می کشد.از این رو پیروان این پیامبر یا پیامبران دروغین هنوز در طینت و ذات گناه و تمامی میوه های جهنمی آن زیسته،در اسارت شریعت بوده ، و در دایرۀ گناه،مجرمیت،ندامت،ناتوانی در رستگاری، و چراها و شایدها و انشاءالله ها سرگردانند؛لیکن هنوز خود را خداشناس و پرستندۀ یهوه یا الله می دانند.

یکی از اهداف اصلی این پیامبر دروغین کم ارزش و کم رنگ کردن روز به روز الوهیت عیسای مسیح،مرگ و قیام عیسای مسیح و آمرزش گناهان توسط تنها ایمان به عیسای مسیح بوده و با آن مخالفت کردن است تا از این رو بتواند جایی برای حضور خود در آنچه که قبلا تمام و کامل شده باز کند!!
این پیامبر دروغین به زیرکی و تردستی عیسای مسیح را قبول میکند، تا از این طریق دنیا را فریب بدهد.اما از عمق وجود خود از هواداران او متنفر بوده و حتی کار به جایی می رسد که خود عیسای مسیح و الوهیت او را به بازخواست میکشد که » آیا تو به مردم گفتی که مرا و مادرم را سوای الله به خدایی گیرید؟(المائده 116). او در حضور افکار دنیا خود را با مسیح عیسی متحد می داند ( آل عمران 84)،اما در عمق و خفای درون خود این را بنا میکند که:» هر کس دینی جز اسلام اختیار کند از او پذیرفته نخواهد شد.»(آل عمران 85).



برای اینکه سرانجام و عاقبت این پیامبر دروغین را بدانید لطفا رسالۀ مکاشفۀ عیسای مسیح به یوحنای رسول، فصل 19 آن را مطالعه فرمایید. 

۱۳۹۳ بهمن ۱۸, شنبه

ارواح شریر و قدرتی که در مسیح برای مقابله با آنان داریم/قسمت دوم




نوشته شده توسط: ندا عطایی



این نوشته برداشتی ازقسمت دوم،  کتاب سوئدی  (pakt på sak om demoner) است. هدف از نوشتن این کتاب آشکار کردن نیروهایی هستند که بر زندگی ها تاثیر می گذارند واینکه ما چگونه میتوانیم با آنها مقابله کنیم . همانطور که میدانید درمبارزه با شیطان، جنگ ما جسمانی و دنیوی نیست بلکه با ارواح شریر می باشد که با حق جلوه دادن خود وغفلت انسانها وارد زندگی ها می شود . 
مارتین لوتر ، بنیانگذار پروتستانیزم اینگونه می گوید:" وقتی فرزند خدا بصورت انسان به روی زمین آمد و از قدرت روح القدس پر گردید ، روحهای شریر بیشتر خود را نشان دادند" .
به عنوان مثال وقتی عیسی در یهودیه بود روح های شریر بیشتر خود را به همه نشان می دادند . اکنون نیز بدون شک در روی زمین این نیروهای منفی فعالیت بیشتری نسبت به زمان عیسی از خود دارند که ما مسیحیان از آنجاییکه مورد محبت خداوند قرار گرفته ایم و دانستن کلام و با توجه به برخورد عیسی با آنان می توانیم به مقابله با این روحهای شریر بپردازیم.
 در کلام می بینیم که عیسی به دو صورت مستقیم و غیر مستقیم مورد حمله شیطان قرار گرفت.در نوع حملات غیر مستقیم به عیسی می توان به این موارد اشاره کرد:
1-هیرودیس با کشتن کودکان نوزاد ، قصد کشتن عیسی را داشت .(متی 2) زیرا پادشاه بعنوان یک انسان هیچگاه نمی توانست آن همه بچه را قتل عام نماید.
2- هنگامیکه عیسی خدمت خود در اورشلیم را آغاز کرد ولی حضارقصد جانش را کردند.(لوقا4)
3- فریسیان و معلمین روحانی که موقعیت خود را در خطر می دیدند به شیطان اجازه ورود دادند تا او را به صلیب بکشند.
4-خیانت یهودا یکی از شاگردان به عیسی در ازای دریافت سی سکه نقره (لوقا22)

راههای مستقیم در افتادن شیطان با عیسی:

1- وسوسه جسمی : شیطان از ضعف جسمانی عیسی بعد از چهل روز ، روزه گرفتن استفاده می کند.(متی3:4)
2- وسوسه روحی : شیطان عیسی را وسوسه به آزمایش خدا می کند.(متی6:4)
3- وسوسه قدرت: وعده دادن دنیا به عیسی را در مقابل سجده عیسی به شیطان .(متی4:9) 

در تمام حملات مستقیم شیطان، عیسی مسیح محکم وبا دلیل آوردن از کلام خدا و تکیه بر اینکه "در کلام مکتوب است" از این آزمایش سربلند بیرون می آید . همانطور که شیطان از طریق جسم ، روح و طمع به سراغ عیسی رفت به سراغ ما هم می آید زیرا ما انسانها همه چیزهای زیبا و خوب را برای خود می خواهیم و با خواسته هایی مثل پول پرستی ، جاه طلبی و.... درهای را برای شیطان در زندگی باز می کنیم .
عیسی روحهای شریررا می شناخت و از نوع قدرت آنها آگاه بود ، برای او تعداد فرق نمی کرد چون اقتدار در کلامش بود . بطور مثال از مریم مجدلیه 7 روح پلید  و ازمرد دیوانه ای که در قبرستان بود (لژیون ) 1000-2000 روح پلید را تنها با یک کلام بیرون کرد.

شیطان مجبور است از کسیکه قدرت بیشتری از خودش دارد اطاعت کند و این اقتدار در نام مسیح نیز برای ایمانداران وجود دارد. در نامه( یعقوب2: 19)  می خوانیم که روحهای شریر به عیسی نیز ایمان دارند ولی ایمان آنان به دلیل پذیرفتن عیسی نیست بلکه آنها ضد مسیح هستند و با تمام قدرتی که دارند در مقابل قدرت مسیح به زانو در می آیند.
عیسی نیز در آموزه های خود بیشتر از ارواح شریر حرف میزند تا فرشتگان .در( باب 1 مرقس ، در پنج قسمت اشاره به برخورد عیسی با آنها می شود . در باب 3 لوقا ؛ یک سوم برخورد عیسی با روحهای پلید می باشد و همچنین باب 5 لوقا.)

در فیلم های مدرن امروزی و کتابها ، در مورد اخراج ارواح بسیار غلو شده است چون طبق کلام می بینیم که عیسی مسیح بایک جمله بسیار ساده و با اقتدارکامل ، دستور اخراج ارواح را می داد و آنها اطاعت می کردند او هیچ احتیاجی نداشت که بیشتر از چند لحظه کوتاه برای اخراج آنها وقت بگذارد ، تنها کاری که لازم بود دستور خروج، آن هم با اقتدار بود.

ما در (متی9: 32-33) شفای مرد لال و (متی12: 22) شفای مرد کور و لال را می بینیم که عیسی همزمان هم روح پلید را از آنان دور ساخت و هم شفا داد.ولی در (متی17: 15) علت اینکه او توانست ارواح پلید را از پسر غشی دور کند ولی شاگردانش  نتوانستند اقتداری بود که در کلام مسیح بود و اگر ما نیز به عنوان فرزندان خدا بخواهیم صاحب این توانایی باشیم باید قلب خود را پاک کرده و طبق کلام ابتدا با خون مسیح شسته شویم و با پرشدن از روح القدس و ایمانی راسخ و عمیق به عیسی مسیح ایمان داشته باشیم.  

 ادامه دارد....



۱۳۹۳ بهمن ۱۴, سه‌شنبه

نامه کشیش مسیحی از زندان رجائی شهر کرج به رئیس جمهور آمریکا



10968260_323523557837289_1797304871_n

سعید عابدینی كشيش دربند ایرانی-آمریکایی با ارسال نامه ای از زندان رجائی شهر کرج، از دیدار هفته گذشته باراک اوباما با خانواده اش و از توجه ويژه رئیس جمهورامریکا به موضوع اسارت خويش در زندانهای جمهوری اسلامی قدردانی كرد.
به گزارش آژانس خبری مسیحیان ایران «محبت نیوز»، سعید عابدینی كشيش دربند ایرانی-آمریکایی با ارسال نامه ای از زندان رجائی شهر کرج، به دیدار هفته گذشته باراک اوباما با خانواده اش در ایالت آیداهو واکنش نشان داد و از توجه ويژه رئیس جمهورامریکا به موضوع اسارت خويش در زندانهای جمهوری اسلامی قدردانی كرد.
مركز آمريكايی حقوق و عدالت (ACLJ) اعلام كرد پس از ديدار حضوری پرزيدنت اوباما و خانواده سعيد عابدينی در شهر بويزی ايالت آيداهو، سعيد عابدينی در ملاقات با يكی از بستگانش اين نامه را که خطاب به پرزيدنت اوباما نوشته بود به او داد. در این نامه کشیش سعيد عابدينی ضمن قدر دانی از رئيس جمهور آمريكا، برای ساير مسيحيان تحت جفا در سراسر دنيا نیز دعا كرده است.
در همین حال، مسئول اجرايی (ACLJ) بر رايزنی هرچه بيشتر خود با كاخ سفيد، وزارت امورخارجه و سازمان ملل جهت آزادی سعيد عابدينی تأكيد كرد. سازمان (ACLJ) از زمان بازداشت سعيد عابدينی در سال ۲۰۱۲ تلاش بی پايانی را برای آزادی وی آغاز كرده است. متن نامه سعيد عابدينی كشيش دربند به شرح زير است:
آقای رئيس جمهور
“حضور شما در شهر محل زندگی من یعنی شهر بویزی ايالت آيداهو و دیدار حضوری با همسر و فرزندان خردسالم باعث دلگرمی و قوت قلب من شده است. در نبود من آنها بار سنگينی از رنج و محنت را بر دوش می كشند، حضور شما حتمن مقداری از اين رنج و غم را كاسته است. برای مهربانی کردن با جاكوب فرزند خردسال من و اینکه به او گفته اید که برای بازگرداندن من به خانه تا زمان جشن تولدش تلاش خواهید کرد.
می دانم به عنوان یک پدر رنج و غم دوری از فرزندان و همسر را درك می كنيد. از مراسم دعای خواهران و برادران مسيحيم آگاهم و اخبار محبت آنان را مي شنوم. اين ديدار باعث دلگرمی من ومايه دلگرمی و قوت قلب همه مسيحيان تحت ستم است. براستی هيچ چيز برای پيكر مسيح ارزشمندتر از آن نيست كه ببينيم خداوند چگونه زمام امور را در دست دارد. با اتحاد در دعا خداوند پيشاپيش و برتر از هر امريست.
قدردان همه اینها هستم آقای رئيس جمهور، به خاطر حمايت از من و خانواده ام، حمايت از هزاران مسیحی تحت جفا در سرتاسر اين كره خاكی، از درون اين ديوارهای بسته برای شما در دعا هستم، دعا می كنم تا راهبری و خرد خداوند همراه شما و ایالات متحده آمریکا باشد. خدا به کشور آمریکا، شما و خانواده شما برکت دهد.
سعید عابدینی، زندانی به خاطر ايمان به مسیح، کسی که خوشحال است عضوی از جامعه ایالات متحده آمریکا است. چون آمریکا جامعه ای است که ارزش ویژه ای برای آزادی همه مذهب و ادیان در سراسر دنیا قائل است.
زندان رجائی شهر، كرج، ايران
یادآور می شود سعید عابدینی، ۳۱ ساله و از نوکیشان مسیحی فارسی زبان مقیم امریکا است، وی سپتامبرسال ۲۰۱۲ (مهرماه ۱۳۹۱) برای دیدار بستگانش به ایران سفر کرد. جمهوری اسلامی مدعی است وی به تبلیغ آئین مسیحیت مشغول بوده، اتهامی که از سوی آقای عابدینی همواره رد میشود. او می گوید تنها فعالیت او در ایران تلاش برای تاسیس یک پرورشگاه تحت نظارت مقامات دولت ایران بوده است.
کشیش عابدینی در بهمن سال ۱۳۹۱ در داد گاهی به ریاست قاضی پیرعباسی به اتهام تشکیل کلیسای‌های خانگی به قصد برهم زدن امنیت ملی به هشت سال حبس تعزیری محکوم شد. این حکم توسط دادگاه تجدید نظر تائید و قطعی شد.
سعید در سال ٢٠٠٠ در ایران به مسیحیت گروید و در سال ٢٠٠٢ با همسرش نغمه، که تبعه امریکا است، آشنا شد. همسر سعید اکنون در خارج از ایران، برای آزادی همسرش و روشنگری از وضعیت دیگر زندانیان مسیحی در بند در تلاش است .
روز چهارشنبه اول بهمن ماه سال جاری پرزیدنت اوباما طی برنامه سفرش در ایالت آیداهو محل زندگی خانواده عابدینی با همسر و فرزندان سعید دیدار کرد و گفت که تمام تلاشش را برای آزادی او به کار می گیرد. پیشتر انتقاداتی از سوی مخالفان اوباما به خاطر عدم توجه و ذکر نام سعید عابدینی از سوی رئیس جمهور آمریکا شده بود.

آرش مقدم اصلانپور و فرشید فتحی در انتظار دادگاه تجدیدنظر

10957519_323519814504330_302253363_n


 آرش مقدم اصلانپور و فرشید فتحی که در پی وقایع ۲۸ فروردین ماه سال جاری (پنج‌شنبه سیاه) هرکدام به یک سال زندان محکوم شده‌اند در انتظار رسیدگی مجدد در دادگاه تجدیدنظر هستند.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، صبح روز دوشنبه ۸ دی ماه آرش مقدم اصلانپور و فرشید فتحی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی هرکدام به یک سال زندان محکوم شدند.
اتهام این دو زندانی عقیدتی که هم اکنون در سالن ۱۰ زندان رجایی شهر کرج نگهداری میشوند؛ نگهداری مشروبات الکلی عنوان شده بود که مورد رد هردو نفر نیز قرار گرفته بود.
یک منبع مطلع در این خصوص به گزارشگر هرانا گفت: «آرش مقدم اصلانپور زرتشتی است و فرشید فتحی نیز کشیش مسیحی است. پس از بازرسی‌های بند ۳۵۰ ماموران مدعی شدند مقداری مشروبات الکلی از داخل بند پیدا شده و چون این دوتن اقلیت مذهبی و غیر مسلمان هستند این مشروبات را به ایشان نسبت دادند در صورتی که هردو نفر داشتن مشروب در داخل زندان را بشدت تکذیب کرده‌اند.»
این منبع همچنین گفت: «این پرونده سازی کاملا سیاسی بود؛ چرا که اگر واقعا قرار بود به مسئله مشروبات الکلی رسیدگی شود این کار در صلاحیت دادگاه عمومی است و نه دادگاه انقلاب و آن هم شعبه ۱۵ که به دادن احکام آنچنانی شهره است.»
وی همچنین عنوان کرد: «در اتاقی که ۳۰ زندانی سیاسی زندگی می‌کردند و توسط سربازان مورد بازرسی قرار گرفته، به فرض اینکه مشروبی هم کشف شده باشد چگونه می‌شود مالکیت آن را به این دو زندانی عقیدتی نسبت داد؟»
پرونده فرشید فتحی و آرش مقدم اصلانپور هم اکنون به دادگاه تجدیدنظر رفته و در انتظار تعیین شعبه و رسیدگی مجدد بسر می‌برد.
آرش مقدم اصلانپور پیش‌تر به اتهام توهین به مقدسات، توهین به رهبری و تبلیغ علیه نظام به هشت سال حبس تعزیری محکوم شده بود که یک سال و ۴ ماه آن به مناسبت عید فطر مورد عفو قرار گرفته بود.
فرشید فتحی، نوکیش مسیحی و از رهبران کلیساهای خانگی صبح روز سه‌شنبه ۲۸ مرداد ماه سالجاری، به دستور دادگاه انقلاب و توسط سازمان زندان‌ها از بند ۳۵۰ زندان اوین به زندان رجایی شهر کرج انتقال یافت.
زمانی که فرشید به زندان رجائی شهر منتقل شد، پرونده موضوع کشف مشروب الکلی که ماموران ادعا کردند در بند ۳۵۰ اوین آن را یافتند باز شد.
وی چهار سال قبل در روز یکشنبه ۵ دی ماه ۱۳۸۹ در آستانه سال نو میلادی در پی بازداشتهای گسترده و از پیش تعیین شده توسط ماموران امنیتی بازداشت و در ‌‌نهایت به ۶ سال زندان محکوم شد. در پی این حادثه نیز شمار بسیاری از شهروندان مسیحی و از اعضا کلیساهای خانگی در تهران و برخی شهرستان‌ها نیز بازداشت شدند.

آیا زنان می توانند کشیش شوند؟




چرا پولس فرمان داد که زنان در جلسات کلیسایی ساکت باشند؟
آیا کتاب مقدس برای خدمات کلیسایی زنان، محدودیت قائل شده است؟

نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

قبل از پرداختن به جزئیات فرمان پولس، ابتدا باید نکاتی را در نظر گرفت:
یک. زن و مرد، هر دو را خدا به صورت خود آفرید. نه مرد بیشتر شبیه خداست و نه زن. از همان ابتدای خلقت می بینیم که کتاب مقدس، هم مرد و هم زن را در اوج خلقت خدا قرار می دهد. در نتیجه، به هیچ یک ارزشی کم تر از دیگری داده نمی شود. ما شبیه خدا آفریده شده ایم، یعنی از بسیاری از خصوصیات و عواطف خدا برخورداریم. ما هرگز کاملا مانند خدا نخواهیم شد، چون او خالق ما و برتر از ما است. بزرگ ترین امید ما این است که بتوانیم خصوصیات او را منعکس سازیم. خصوصیاتی نظیر محبت، صبر، بخشش، مهربانی و وفاداری.
دو. آفرینش حوا از دنده آدم، به مفهوم تساوی و همبستگی زن و مرد است. هر دوی آن ها محتاج یکدیگرند و همدیگر را تکمیل می کنند و هر کدام از آن ها به صورت خدا آفریده شده اند (پیدایش فصل اول آیه بیست و هفتم).
سه. زن و مرد توسط یک خدا در مسیح نجات می یابند:"دیگر فرقی نمی کند که یهودی باشیم یا غیر یهودی، برده باشیم یا آزاد، مرد باشیم یا زن، زیرا همه ما مسیحیان در عیسی مسیح یکی هستیم و اکنون از آن مسیح شده ایم" (غلاطیان فصل سوم آیه بیست و هشتم). در دوران باستان، مردان یهودی هر روز در دعای صبحگاهی چنین دعا می کردند:"خداوندا، تو را شکر می کنم که غیر یهودی، برده و زن نیستم". البته چنین دعایی در کتاب مقدس تعلیم داده نشده است. این دعا محصول دیدگاه مردسالاری است. ایمان به مسیح، ورای این تمایزات است. همه ایمانداران مسیحی، در مسیح برابر هستند.
چهار. در کتاب مقدس، عطایای روحانی مانند معجزات، قدرت شفای بیماران، بیان حکمت، نبوت (یعنی اعلان پیغام های خداوند را به کلیسا)، ترجمه زبان های روح القدس، خدمت کردن به دیگران، تعلیم دادن، موعظه کلام خدا، مدیریت، تسلی و خدمت به افسردگان، کمک به دیگران از طریق دارایی شخصی... ویژگی جنسیتی ندارند. این عطایا برای زنان و مردان یکسان و مشابه است. مسیح نیز برای بشارت انجیل، تبعیض جنسیتی قائل نشد. او به پیروانش (زنان و مردان) ماموریت بزرگی داد:"به سراسر دنیا بروید و پیغام انجیل را به مردم برسانید" (مرقس فصل 16 آیه 15).
پنج. خداوند از طریق بخشیدن این عطایا به زنان، کلیسا را به فراوانی برکت می دهد.
شش. به فعالیت روحانی زنان در کتاب مقدس توجه کنید:
مریم، خواهر موسی، نبیه بود و خدمت موسیقی پرستشی را نیز شروع کرد (خروج فصل پانزدهم آیه بیستم). خداوند در کتاب میکاء فصل ششم آیه چهارم می فرماید:"موسی، هارون و مریم را فرستادم تا شما را هدایت کنند".
دبوره، چهل سال داور بود (داوران فصل 4، آیه 4). به عبارت دیگر، او رهبری ملت یهود را به عهده داشت. خدا او را برگزید تا قوم اسرائیل را رهبری کند. خدا می تواند هر شخصی را برای رهبری کلیسا انتخاب کند: زن، مرد، پیر، جوان. نگذارید تعصبات شما مانع از این شود که کسانی شما را رهبری کنند که خدا برای این کار انتخاب کرده است. کلام خدا می فرماید:"اگر از جانب خداست، نمی توانید جلو آن را بگیرید. مواظب باشید مبادا با خدا درافتاده باشید" (اعمال فصل 5 آیه 39).
وقتی کسانی ادعا می کنند که خدا اجازه نمی دهد زنان موعظه کنند، در واقع منظورشان این است که زنان روح القدس و عطایای روحانی را ندارند!
حلده، نبیه بود (دوم تواریخ فصل سی و چهارم آیه بیست و دوم). یوشیا، پادشاه یهودا، مردانی را نزد حلده فرستاد تا نظر خداوند را بدانند.
آنا، نبیه بود (لوقا فصل دوم آیه سی و ششم).
پرسکلا، معلم کتاب مقدس بود (اعمال رسولان فصل هجدهم آیه بیست و ششم)
فیبی، خادم جدی و بسیار فعال کلیسا (رومیان فصل شانزدهم آیه اول). این گواه بر این امر است که زنان نقش مهمی در کلیسای اولیه داشتند.
فیلیپس، چهار دختر داشت و خدا به آن ها این عطا را داده بود که بتوانند نبوت و پیشگویی کنند (اعمال رسولان فصل بیست و یکم آیه نهم).
پولس در نامه اش به کلیسای قرنتس به دعا و نبوت زنان اشاره می کند، اما با آن مخالفت نمی ورزد (اول قرنتیان فصل 11 آیه 5). در همان نامه، پولس به این نکته اشاره می کند:"کسی که نبوت می کند، یعنی پیغام های خدا را به ایمانداران اعلام می کند، با این کار به آنان کمک می نماید تا رشد کنند، تشویق شوند و تسلی یابند" (فصل 14 آیه 3).
بنابراین، زنان می توانند در کلیسا فعال باشند. در اعمال فصل دوم آیات هفدهم و هجدهم می خوانیم که خدا فرمود:"مردم را از روح خود پر خواهم کرد تا پسران و دختران نبوت کنند. چه مرد و چه زن را از روح خود پر خواهم کرد و ایشان نبوت نموده، از جانب من سخن خواهند گفت."
هم چنین مسیح، بعد از قیام از مردگان، ابتدا به مریم مجدلیه ظاهر شد و به او ماموریت داد تا پیغام او را به شاگردان برساند. به عبارت دیگر، اولین مبشر بعد از رستاخیز عیسی، یک زن بود.
زن سامری که گناهکار، فقیر، رانده شده، تحقیر شده و بی ادب بود، در ملاقات با مسیح خصوصیات مثبت در او نمایان شد: محبت، کنجکاوی، اشتیاق، بلندهمتی، حسن اخلاق و رشد ایمان (یوحنا فصل چهارم).
هفت. از دیدگاه کتاب مقدس، زنان ناقص العقل نیستند. اگر زنان این مشکل را داشتند، هرگز به عنوان سیاستمدار، دانشمند، وکیل، دکتر، مهندس، خلبان، فضانورد... فعالیت نمی کردند. اگر زنان وکیل ناقص العقل هستند، چگونه می توانند از موکل خود در دادگاه ها دفاع کنند؟ یا چگونه می توانند به تشخیص بیماری یا جراحی بپردازند؟ چگونه می توانند هواپیما یا هلی کوپتری را هدایت نمایند؟ چگونه می توانند به عنوان وزیر یا رئیس شرکت موفق باشند؟ یا به عنوان حسابدار چگونه می توانند عملیات پیچیده ریاضی و آماری را انجام دهند؟

با این توصیف، چرا پولس گفت که زنان در کلیسا ساکت باشند؟ (اول تیموتاوس فصل دوم آیات یازدهم و دوازدهم)

برای درک این آیات، باید به موقعیتی که پولس و تیموتاوس در آن خدمت می کردند، پی ببریم.
در فرهنگ یهودی حاکم بر قرن اول میلادی، زنان اجازه تحصیل نداشتند. مذهب و در واقع خشکه ‌مقدسی در زمان عیسی و قرن اول میلادی، باعث شده بود که زنان دارای منزلتی پست و حقیر باشند، به‌ طوری که حتی از شرکت در پرستش عمومی نیز محروم بودند و آشکارا گفته می‌شد که زنان قادر به آموختن امور روحانی نیستند و شایسته نیست به آنها تعلیم داده شود. این نوع نگرش معلمین مذهبی یهود به‌خوبی در گفتۀ العاذر ابن ازریا نمایان است:"اگر مردی به دختر خود شریعت را تعلیم دهد، انگار به او هرزگی یاد داده است".
اما وقتی پولس به زنان می گوید که در سکوت و با اطاعت کامل تعلیم بگیرند، او فرصت جدیدی را در اختیار آن ها می گذارد. بعضیها گفتههای پولس را اینگونه تعبیر میکنند که پولس زنان را از تعلیم منع نموده زیرا در قرن اول، زنان عمدتا فاقد تحصیلات بودند. اما اول تیموتاوس فصل دوم آیات یازدهم تا چهاردهم، هرگز صحبت از شرایط تحصیلی نمیکند. اگر تحصیلات تنها معیار خدمت بود، اکثر شاگردان مسیح واجد شرایط برای خدمت نمیشدند! واقعیت چنین بود که کلیسای افسس (محل خدمت تیموتاوس) در مواجهه با معلمین دروغین دچار مشکل خاصی شده بود. ظاهرا، زنان خیلی در معرض تعالیم این معلمین قرار داشتند (دوم تیموتاوس فصل سوم آیات اول تا نهم).

علت آن این بود که زنان هنوز دانش کافی از کتاب مقدس نداشتند تا بتوانند مدعیان دروغین را تشخیص دهند. در نتیجه پولس به تیموتاوس می گوید که زنانی را که هنوز در ایمان رشد کافی نکرده اند، به سمت رهبری هدایت نکند (دوم تیموتاوس فصل پنجم آیه بیست و دوم). باید در نظر داشت که این حکم در قرن اول میلادی صادر شد، آن هم در محیطی که زنان در نوعی جهل و بی‌سوادی روحانی بسر می‌بردند، پولس در حقیقت راه حلی برای مشکل پیدا می‌کند و می‌گوید شوهران‌شان باید به آنها آموزش دهند. این امر نه تنها زنان را محدود نمی‌کند، بلکه به افزایش آگاهی آنها می‌انجامد. در این متن هیچ چیزی نیست که نشان دهد زنان نباید کتاب‌مقدس را تعلیم دهند.
اولین دستور پولس این است که زن باید تعلیم بگیرد. این درست برعکس نظر رابی ایلعازر در تلمود است که معتقد بود:"بهتر است تورات سوخته شود تا اینکه حقایق آن را به یک زن یاد داد". یهودیان آن زمان، وظیفۀ زن را نگهداری از خانه و رسیدگی به شوهر و فرزندان می‌دانستند، و معتقد بودند که فراگیری امور دینی مخصوص مردان است. بنابراین پولس در اینجا با مردود شمردن باورهای سنتی یهودیان، آشکارا می‌گوید که زنان مسیحی باید راجع به ایمان خود تعلیم بگیرند.

پولس از تیموتاووس جوان انتظار ندارد که در اوج این بحران کلیسایی، از تک تک زنان کلیسا امتحان الهیات بگیرد! هر چه زودتر باید جلوی این تعالیم نادرست گرفته می‌شد تا کلیسای نوپای افسس صدمه نبیند. بدین ترتیب پولس این بدعت را در نطفه خفه می‌کند و به هیچ کدام از زنان اجازۀ تعلیم دادن نمی‌دهد، زیرا همگی باید در وهلۀ نخست در ایمان‌شان تعلیم بگیرند! با در نظر گرفتن موقعیت حساس و بحران‌زدۀ کلیسای افسس فرمان پولس بسیار بجاست.
"زن را اجازه نمی‌دهم که تعلیم دهد یا بر مرد مسلط شود" (اول تیموتاوس فصل 2 آیه 12): عبارت مسلط شدن یا مستبدانه حکمرانی کردن در عهدجدید تنها در اینجا به‌کار رفته است. این لغت بار معنی بسیار قوی و منفی‌ای دارد و بیانگر اِعمال سلطۀ کامل یا حکمرانی کردن به‌زور و به‌طرزی مستبدانه است - روشی که مناسب هیچ رهبری نیست، چه زن و چه مرد!
چرا پولس موضوع آدم و حوا را به میان می‌کشد؟ تأکید پولس در این جا این است که زنان در مورد مسائل ایمانی تعلیم بگیرند و در جهل و ناآگاهی باقی نمانند. او با توجه به بحران خاصی که کلیسای افسس در مورد زنان با آن مواجه بود، بر فریب خوردن و نااطاعتی حوا انگشت می‌‌نهد و در واقع می‌گوید: به حوا نگاه کنید که وقتی فریب خورد چه شد! وگرنه پولس به‌خوبی می‌داند که آدم هم به اندازۀ حوا گناهکار بود و گناه توسط هر دوی‌شان وارد جهان شد. 

او در دوم قرنتیان فصل 11 آیه 3 بار دیگر به حوا اشاره می‌کند و او را نمونه فریب‌خوردگیِ همگان می‌داند، چه مرد و چه زن: "بیم دارم که همان گونه که حوا فریب حیلۀ مار را خورد فکر شما نیز از سرسپردگی صادقانه و خالصی که به مسیح دارید منحرف شود". در ضمن به یاد آوریم که پولس در رساله اش به کلیسای رومیان به این نکته اشاره کرد:"وقتی آدم گناه کرد، گناه او نسل بشر را آلوده ساخت و باعث شیوع مرگ در سراسر جهان شد. در نتیجه همه چیز دچار فرسودگی و تباهی گشت" (رومیان فصل 5 آیه 12).
پس نمی‌توان نتیجه گرفت که منظور پولس در اینجا این است که همۀ زنان، همیشه و در تمامی اعصار، از همۀ مردان آسان‌تر فریب می‌خورند. پولس در مورد یک موقعیت خاص در افسس قرن اول صحبت می‌کند و زمینۀ تاریخی-اجتماعی رسالات اول و دوم تیموتاووس به‌وضوح نمایانگر این واقعیت است.
پولس اعتقاد نداشت که زنان هرگز به مردان تعلیم بدهند. همکار قابل تحسین پولس، پرسکلا، واعظ بزرگی همچون اپلس را تعلیم داد (اعمال رسولان فصل هجدهم آیات بیست و چهارم تا بیست و ششم).
به علاوه پولس در نامه هایش از زنان دیگری نام می برد که مسئولیتی را در کلیسا عهده دار بودند. بنابراین، پولس فقط زنان "کلیسای افسس" را از تعلیم دادن منع می کند، و نه همه زنان را. به عبارت دیگر، مقصود پولس از سکوت زنان، منع خدمات کلیسایی زنان نیست. او زن سالاری و بی نظمی را در جلسات کلیسا محکوم می کند (فصل دوم آیه دوازدهم). به نظر می رسد که زنان به هنگام موعظه، از واعظ با صدای بلند انتقاد کرده و از تعالیم غلط معلمان دروغین حمایت می کردند. لذا، همان طور که پیشتر اشاره شد، پولس زنان "کلیسای افسس" را تشویق می کند که در سکوت و اطاعت کامل تعلیم صحیح را بیاموزند و بدین ترتیب، بتوانند از فرصت هایی که خداوند در آینده به آن ها می بخشد، به درستی استفاده کنند.

ما نباید در مورد این گونه متون کتاب‌مقدس برداشت کاملاً اشتباهی داشته‌ باشیم و بکوشیم از دریچۀ رسوم و پیش‌فرض‌های اشتباه جامعه، به کتاب‌مقدس نگاه کنیم. بنابراین، ما باید این‌گونه متون را به‌ درستی همان طور که مورد نظر نویسنده بوده است بخوانیم تا باعث بنای کلیسا شود، و به‌علاوه کسانی نیز که همیشه با کتاب‌مقدس مخالفت می کنند، نتوانند با انگشت نهادن بر این گونه باورهای غلط در مورد زنان، به سرکوبی کلام خدا و پیام کلی آن بپردازند. کلام خدا می فرماید:"هر کس از هر نژاد و قومی که خدا را بپرستد و کارهای نیک بکند، مورد پسند او واقع می شود" (اعمال رسولان فصل 10 آیه 35). با جمله ای از واعظ و مبشر معروف، راینهارد بونکه این مبحث را خاتمه می دهم که چنین اظهار نظر کرد:"برای نجات کسی که در ته چاه افتاده، چه فرقی می کند طناب را یک مرد بندازه و یا یک زن."

مطابق قوانین بین‌المللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات "دفاعیات مسیحی" محفوظ است. درج کامل مقالات "دفاعیات مسیحی" در سایر صفحات فیس بوک و وب‌ سایت‌ها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است.